وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً (فرقان/30) پيامبر (در روز قيامت از روى شكايت) مىگويد: پروردگارا! قوم من اين قرآن را رها كردند. اين آيه، از گلايهى پيامبر اسلام (صلوات اللَّه عليه و آله) سخن مىگويد و آن حضرت چون «رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ» است نفرين نمىكند. بر هر مسلمانی لازم است که روزانه نامه محب خود را گشوده و قسمتی از آن را تلاوت نماید و با تدبر در آن روح و جان خود را جلا دهد و در طول روز، آنچه از دستورات که در نامه
hXk HXiT hc 'ghXiى \Xhlfv hsghl (wg,hj hggFAi ugXi , Hgi) sok lى',Xn
پيامبر (در روز قيامت از روى شكايت) مىگويد: پروردگارا! قوم من اين قرآن را رها كردند.
اين آيه، از گلايهى پيامبر اسلام (صلوات اللَّه عليه و آله) سخن مىگويد و آن حضرت چون «رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ» است نفرين نمىكند.
بر هر مسلمانی لازم است که روزانه نامه محب خود را گشوده و قسمتی از آن را تلاوت نماید و با تدبر در آن روح و جان خود را جلا دهد و در طول روز، آنچه از دستورات که در نامه محب خود قرائت نموده را جامه عمل بپوشاند که اگر چنین نکند در حقیقت، قرآن این نامه مهم الهی را کنار گذاشته و آن را مهجور ساخته است؛ و معلوم است که با مهجور گذاشتن این کتاب انسان ساز و مهم الهی، قطعا روز قیامت مشمول شکوه پیامبر رحمت، از امت خویش خواهد بود.پس لازم است اندکی تأمل کنیم و با انس مستمر و روزانه با قرآن کریم، انسانیت، جایگاه و سطح فکری و اعتقادی خود را افزایش دهیم تا روز قیامت از دایره گلایه پیامبر (صلی الله علیه و آله) مصون و محفوظ بمانیم.در ذیل، تفسیر آیه 30 سوره مبارکه فرقان را که حاکی از گلایه حضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله) است، ذکر می کنیم:
شکوه پیامبر در قیامتوَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً (فرقان/30)پيامبر (در روز قيامت از روى شكايت) مىگويد: پروردگارا! قوم من اين قرآن را رها كردند.اين آيه، از گلايهى پيامبر اسلام (صلوات اللَّه عليه و آله) سخن مىگويد و آن حضرت چون «رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ» است نفرين نمىكند.امام رضا (عليه السلام) فرمود: دليل آن كه در نماز، قرآن مىخوانيم آن است كه قرآن از مهجوريّت خارج شود.در روايات آمده است: هر روز پنجاه آيه از قرآن را بخوانيد و هدفتان رسيدن به آخر سوره نباشد، آرام بخوانيد و دل خود را با تلاوت قرآن تكان دهيد و هر گاه فتنهها همچون شب تاريك به شما هجوم آوردند، به قرآن پناه بريد.
اقرار بعضى از بزرگان دربارهى مهجوريّت قرآن
الف: ملا صدرا (ره) در مقدّمه تفسير سوره واقعه مىگويد: بسيار به مطالعه كتب حكما پرداختم تا آنجا كه گمان كردم كسى هستم، ولى همين كه كمى بصيرتم باز شد، خودم را از علوم واقعى خالى ديدم. در آخر عمر به فكر رفتم كه به سراغ تدبّر در قرآن و روايات محمّد و آل محمّد (عليهم السلام) بروم. يقين كردم كه كارم بىاساس بوده است، زيرا در طول عمرم به جاى نور در سايه ايستاده بودم. از غصه جانم آتش گرفت و قلبم شعله كشيد، تا رحمت الهى دستم را گرفت و مرا با اسرار قرآن آشنا كرد و شروع به تفسير و تدبّر در قرآن كردم، درِ خانه وحى را كوبيدم، درها باز شد و پردهها كنار رفت و ديدم فرشتگان به من مىگويند: «سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِينَ».
ب: فيض كاشانى (ره) مىگويد: كتابها و رسالهها نوشتم، تحقيقاتى كردم، ولى در هيچ يك از علوم دوائى براى دردم و آبى براى عطشم نيافتم، بر خود ترسيدم و به سوى خدا فرار و انابه كردم تا خداوند مرا از طريق تعمّق در قرآن و حديث هدايت كرد.ج: امام خمينى (ره) در گفتارى از اينكه تمام عمر خود را در راه قرآن صرف نكرده، تأسّف مىخورد و به حوزهها و دانشگاهها سفارش مىكند كه قرآن و ابعاد گوناگون آن را در همهى رشتهها، مقصد اعلى قرار دهند تا مبادا در آخر عمر بر ايّام جوانى تأسّف بخورند.
«هجر»، جدايى با عمل، بدن، زبان و قلب را شامل مىشود.رابطهى ميان انسان و كتاب آسمانى، بايد دائمى و در تمام زمينهها باشد، زيرا كلمهى «هجر» در جايى به كار مىرود كه ميان انسان و آن چيز رابطه باشد.
بنا بر اين بايد تلاشى همه جانبه داشته باشيم تا قرآن را از مهجوريّت در آوريم و آن را در همهى ابعاد زندگى، محور علمى و عملى خود قرار دهيم تا رضايت پيامبر عزيز اسلام را جلب كنيم.نخواندن قرآن، ترجيح غير قرآن بر قرآن، محور قرار ندادن آن، تدبّر نكردن در آن، تعليم ندادنش به ديگران و عمل نكردن به آن، از مصاديق مهجور كردن قرآن است. حتّى كسى كه قرآن را فرا گيرد ولى آن را كنار گذارد و به آن نگاه نكند و تعهّدى نداشته باشد، او نيز قرآن را مهجور كرده است.
پيامها1 در قيامت يكى از شاكيان، پيامبر اكرم (صلوات اللَّه عليه) است. 2 انتقاد از كسانى است كه آگاهانه قرآن را كنار مىگذارند. «اتَّخَذُوا» ... و نفرمود: «كان عندهم مهجورا» 3 مهجوريّت قرآن و گلايهى پيامبر و مسئوليّت ما قطعى است. ( «قالَ» فعل ماضى نشانهى حتمى بودن است) 5 تلاوت ظاهرى كافى نيست، بلكه مهجوريّتزدايى لازم است.برگرفته از تفسیر نور – حجت الاسلام و المسلمین قرائتی (دامت برکاته)