آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
یکشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۳ ۰۹:۴۳ بعد از ظهر
|
|||
عضو
شماره عضویت :
829
حالت :
ارسال ها :
197
محل سکونت : :
اصفهان
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
134
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
701
پسند ها :
59
تشکر شده : 200
|
بررسی روایات لقب صدیق بر خلیفه ابوبکر:
در میان برادران اهل سنت معروف و مشهور است که ابوبکر ، خلیفه اول « رضی الله عنه » را با لقب صدیق می خوانند. باید دانست که این واژه چگونه به ایشان نسبت داده شده است ؟ آیا خداوند باری تعالی این عنوان افتخار آفرین را به ایشان نسبت داده و یا اینکه مردم در او صداقت بزرگی را دیده اند که چنین به ایشان نسبت می دهند ؟ از ابن عباس نقل شده که رسول خدا فرمود : ( در بهشت درختی نیست به جز این که بر هر برگی از آن چنین نوشته شده است: لااله الاالله، محمد رسول الله، ابوبکر صدّیق، عمر فاروق – جداکننده – عثمان صاحب دو نور است. ) تاریخ بغداد، خطیب بغدادی: 4/5 – 337/7، میزان الاعتدال، ذهبی: 235/1 و 184/3، تهذیب التهذیب ، ابن حجر: 138/5. این حدیث به نقل از مقدسی و عسقلانی و سیوطی از علی بن جمیل رقی است که فردی حدیث ساز بوده و همواره بر افراد موردِ وثوق، حدیث باطل می ساخته است و از حدیث دزدی می نمود. تذکره الموضوعات، مقدسی: 74 – 109، 220/2، لسان المیزان، ابن حجر عسقلانی: 209/4، اللئالی الموصنوعه، سیوطی: 165/1 و 7/2. از ابوهریره به طور مرفوع از پیامبر نقل شده که فرمود : ( وقتی مرا به آسمان بالا بردند، من به هیچ آسمانی مرور نمی کردم، جز این که در آن چنین مکتوب می یافتم: محمد رسول الله و ابوبکر صدیق کسی است که جانشین من ( پشت سر من ) است. تهذیب التهذیب، ابن حجر: 138/5. این حدیث از ساختگی های عبدالله بن ابراهیم غفاری است؛ ذهبی از طریق خطیب از محمد بن عبدالله هلالی صری نقل کرده که آن خبری باطل است و نیز از طریق دیگری آن را باطل شمرده و گفته است که نمی شناسم کسی را که در این امر چشم پوشی نماید. زیرا این ها همه موثق هستند. سپس خبر او را از طریق غفاری یاد آور شده که او متهم به دروغ گویی است و این از او احتمال می رود. چنانچه سیوطی آن را از ساختگی ها محسوب داشته و از طریق ابن عدی باز آن را صحیح نشمرده و گفته : غفاری حدیث ساز بود و اسناد او به اتفاق سست و ضعیف شمرده شده است. اللئالی المصنوعه، سیوطی: 235/5 از زبان عبدالله عمر به عبارتی دیگر آورده اند : ( مراشبی که به آسمان بردند، از آسمان به آسمانی بالا نرفتم، به جز این که می دیدم نام محمد رسول الله، ابوبکر صدّیق مکتوب است. تهذیب التهذیب، ابن حجر: 138/5. ابن حجر گوید: ( ابن حبّان گفته، این خبر باطل است و من این بلای بر سر حدیث را از عبدالله بن ابراهیم می دانم ) تهذیب التهذیب، ابن حجر: 138/5. ذهبی گفته : ( وی در حدیث دست می بُرد و تبدیل می کرد و آنچه روایت کرده، مورد توجه و وثوق نبوده و ابن عدی از او دو حدیث نقل کرده که هر دو باطل است. میزان الاعتدال، ذهبی:21/2، خلاصه التهذیب، خزرجی:161، اللئالی المصنوعه: 42/2 - 109 از ابن عباس به طور مرفوع نقل شده است که پیامبر فرمود: ( بارخدایا! بر پسر عمویم علی منّت گذار! که ناگهان جبرئیل نزد ایشان حاضر شد و گفت : آیا پروردگارت نسبت به تو انجام نداد؟ خداوند تو را به وسیله ی فرزند عمویت علی – که او شمشیر خدا بر دشمنانش خواهد بود – و به وسیله ابوبکر صدیق – که او رحمت خداست – و به وسیله ی عمر که جداکننده است، تو را کمک می کرد. پس آن ها را به عنوان وزراء ( کمک کاران و جانشینان ) برگزین و در کارت با آنان مشورت کن و به وسیله ی آن ها با دشمنت کارزار نما و همواره دین تو پابرجا خواهد بود تا زمانی که مردی از بنی امیه بر آن عیب و نقصی وارد کند. ) حاکم نیشابوری در مستدرک آن را نقل کرده است. اللئالی المصنوعه، سیوطی: 318/1، الغدیر، علامه امینی : 313/5 - 314 حاکم این خبر را از ساختگی های عمرو بن ازهر عتکی بصری بر شمرده و گوید : عمرو همواره حدیث می ساخته است و ابن معین گفته : مرد بدی است که سزاوار است چاهی برای او کَنده شود و در آن افکندهگردد و سزاوار آن است که این حدیث به او نسبت داده شود و در آن افکنده گردد و سزاوار آن است که این حدیث به او نسبت داده شود. اللئالی المسنوعه، سیوطی:318/1. ذهبی و خطیب بغدادی و سیوطی از زبان قاضی جرجان گویند : عمرو بسیار دروغگو است و حدیث می سازد و او ضعیف و رها شده است. میزان الاعتدال ، ذهبی: 281/12، تاریخ بغداد:194/12، اللئالی المصنوعه: 165/1، 65/2 از رسول خدا نقل شده است که فرمود: ( من اطراف عرش گُلی دیدم که بر آن نوشته شده بود « محمد رسول الله ، ابوبکر صدیق » میزان الاعتدال ، ذهبی: 370/1، الغدیر علامه امینی : 324/5 ذهبی گوید : ( این حدیث از مصیبت ها وبلایای سری بن عاصم ابی عاصم همدانی است وی فردی دروغگو است و او این حدیث را آورده است. میزان الاعتدال ، ذهبی: 370/1 ابن کثیر و ذهبی و سیوطی گفته اند، او دروغگویی است که حدیث سرقت می کند و احادیث توقف یافته را ارج می نهد و به گفتار او برای استدلال تکیه نمی شود. البدایه و النهایه، ابن کثیر: 354/5، اللئالی المصنوعه، سیوطی: 80/2 از ابی درداء به طور مرفوع نقل شده است که پیامبر گفت : ( شبی که مرا به آسمان بردند، در عرش گوهر سبزی را دیدم که در آن با نور سفیدی نوشته بود « لااله الاالله، محمد رسول الله، ابوبکر صدیق » و طبری افزوده است « عمرفاروق » تاریخ بغداد، خطیب بغدادی: 204/11، اللئالی المصنوعه، سیوطی: 160/1 دارقطنی حدیث فوق را از دو طریق عمربن اسماعیل و سری بن عاصم نقل کرده که وضعیت سری در حدیث قبل گذشت. دار قطنی گوید: این حدیث فقط انحصار به ایشان دارد و از جمله واهیات و بدون معنی خواهد بود و سیوطی گفته که صحیح نیست. اللئالی المصنوعه، سیوطی: 154/1 خطیب بغدادی و ذهبی و ابن حجر و خزرجی وی را بسیار دروغگو و پلید و مردی بد و متروک و رها شده برشمردند که از حدیث سرقت می کند. تاریخ بغداد، خطیب بغدادی: 204/11، میزان الاعتدال، ذهبی: 250/2، تهذیب التهذیب، عسقلانی: 428/7، اللئالی المصنوعه، سیوطی: 288/2 خلاصه التهذیب، خزرجی: 238. به راستی این لقب اگر متعلق به خلیفه ابابکر نیست پس از آن کیست ؟ هیثمی گوید: امویان لقب صدیقی که پیامبر آن را در حق علی ( کرم الله وجه ) فرمود را تحریف کردند و آن را در شأن ابوبکر بر شمردند. مجمع الزوائد، هیثمی: 102/9، مستدرک، حاکم: 112/3 بعد از آن که روایات در خصوص نسبت لقب صدیق بر ابوبکر را با یکدیگر مرور کردیم و نتیجه گرفتیم که بی اساس بوده و دروغ بودن آن ها ثابت گردید، اینک باید دانست که این عنوان در حقیقت بر علی ( کرم الله وجه ) و برخی دیگر، از ناحیه رسول خدا نسبت داده شده که از زبان علمای اهل سنت نقل شده است. محب الدین طبری در کتاب خود نقل کرده : ( رسول الله علی کرم الله وجه را صدّیق نام نهاد ) و خجندی گفت : ( و همواره ایشان را به پیشوای امت و صدّیق اکبر لقب می داد. ) الریاض النضره، طبری: 155. ابن نجار و احمد در مناقب از زبان ابن عباس نقل کرده اند که رسول خدا فرمود: ( صدّیق سه نفرند :1- حزقیل « مؤمن الفرعون » 2- حبیب نجار صاحب آل یاسین 3- وعلی ابن ابی طالب کرم الله وجه » ) ابونعیم و ابن عساکر در عباراتشانافزوده اند که : ( علی از آن دو با فضیلت تر است ) الریاض النضره، طبری: 154/2، الکفایه الطالب، گنجی شافعی: 47، جمع الجوامع، سیوطی چنانچه در ترتیب آن: 152/6،الصواعق المحرقه، عسقلانی: 74-75. از رسول خدا نقل شده است : ( تحقیقاً این « علی » نخستین کسی است که به من ایمان آورد و او اولین کسی است که در روز رستاخیز به من دست می دهد و او صدّیق اکبر، جداکننده بین حق و باطلِ این امت و پیشوای مؤمنان است. طبرانی و بیهقی و عدنی از حذیقه نقل کرده اند، مجمع الزوائد، هیثمی: 102/9، کفایه الطالب، گنجی شافعی:79، کنزالعمال، متقی هندی: 56/6. از ابن عباس و اباذر نقل شده است که گفتند : ( ما از پیامبر شنیدیم، به علی کرم الله وجه می فرمود: تو صدّیق اکبر هستی و تو جداکننده ی بین حق و باطل خواهی بود. ) الریاض النضره، طبری: 155/2، شمس الاخبار، قرشی: 35، شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید: 257/3، المواقف،قاضی ایجی:276/3، نزهه المجالس، صفوری: 205/2. از رسول خدا نقل شده است که فرمود : ( پروردگار عزیز و بزرگ در شبی که مرا سِیر داد، به من فرمود: چه کسی را برای امّتت جانشین کردی ؟ ای محمد! عرضه داشتم : ای پروردگار! تو عالم تری! فرمود: ای محمد! تو را برای رسالتم برگزیدم و تو را برای خود انتخاب کردم و تو پیامبر من و برگزیده من از خلقم خواهی بود. سپس صدّیق اکبر، پاک، پاکیزه ای که او را از طینت تو آفریدم و او را وزیر تو نهادم و پدر دو فرزند تو حسن و حسین، دو شهید پاک، پاکیزه، دو آقای از جوانان اهل بهشت قرار دادم و همسر او بهترین زنان عالمیان نهادم. تو درخت و علی شاخه ها و فاطمه برگ ها و حسن و حسین میوه های آن هستند. آن دو را از طینت علیین قرار دادم و شیعیان شما را از شما نهادم، به طوری که آنان اگر با شمشیرها گردن هایشان را بزنند، به آنان جز محبت شما زیادتر نگردد. عرضه داشتم : ای پروردگار! صدیق اکبر کیست ؟ فرمود: برادرت علی ابن ابی طالب کرم الله وجه است. ) شمس الاخبار، قرشی: 33. صحابی بزرگوار ابوذر گفت : ( من شنیدم پیامبر می فرمود : علی! تو صدیق اکبر هستی. ) قال ابوذر: سمعت النبی یقول : « علی انت صدیق الاکبر » شرح نهج البلاغه،ابن ابی الحدید معتزلی: 30/1، تفسیر قرطبی: 222/4، کنز العمّال، متقی هندی: 424/2، 616/11، 222/3، الریاض النضره، طبری 655/2، سنن ابن ماجه، 44/1، مستدرک، حاکم 112/3. رسول خدا فرمود : ( به زودی بعد از من آشوبی به پا می شود، زمانی که فتنه به پاشد، شما همواره به علی بپیوندید، زیرا او نخستین کسی است که به من ایمان آورد و او اول کسی است که در روز قیامت با من دست می دهد و او صدّیق اکبر است. قال رسول الله : « ستکون من بعدی فتنه، فاذا کان کذالک، فالزموا علی ابن ابی طالب، فانه اول من آمن بی و اول من یصافحنی یوم القیامه و هو صدیق الاکبر » الاصابه، ابن حجر: 167/7، أسد الغابه، ابن اثیر: 287/5، الاستیعاب، ابو عمر ابن عبد البر: 657/2.
ویرایش موضوع توسط : عبدالله
در تاریخ : یکشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۳ ۰۹:۴۶ بعد از ظهر می پسندم 2 4 -2 تعداد آنلایک ها ( 4 ) از این کاربر |
|||
|
اطلاعات نویسنده |
ابابکر صدیق است ؟!!!! یا علی ؟
یکشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۳ ۱۰:۵۳ بعد از ظهر
[1]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
70
حالت :
ارسال ها :
5183
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
568
دعوت شدگان :
2
اعتبار کاربر :
34682
پسند ها :
6789
تشکر شده : 6057
|
ما طبق منابع خود اهل سنت ثابت می کنیم که این القاب خاص امیرمومنان علی است.
با این حال اهل سنت اصرار دارند این القاب را به شیخین (ابوبکر و عمر) بدهند.! حتى یک حدیث صحیحى که پیامبر ـ صلى الله علیه و آله و سلّم، ابوبکر را صدیق خوانده، و یا عمر، را فاروق خوانده باشد نداریم، و آنچه آمده راجع به حضرت على علیه السلام است. صدیق اکبر لقب کیست؟ حتى یک حدیث صحیحى که پیامبر(ص) ابوبکر را صدیق خوانده، و یا عمر را فاروق خوانده باشد نداریم، و آنچه آمده راجع به حضرت على(ع) است. چنانچه طبرى مى گوید قال علی بن ابی طالب: أنا عبدالله و اخو رسوله و أنا الصدّیق الأکبر لا یقولها بعدی الا کاذب مفتر، صلیت مع رسول الله(ص) قبل الناس بسبع سنین» « من بنده خدا و برادر رسول اویم ، و من صدّیق اکبر هستم ، این ادّعا را بعد من به جز دروغگو و افترا زننده نمی کند ، همانا من هفت سال قبل از مردم نماز به جای آوردم ». می پسندم 4 0 4 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
ابابکر صدیق است ؟!!!! یا علی ؟
یکشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۳ ۱۱:۴۵ بعد از ظهر
[2]
|
||
عضو
شماره عضویت :
829
حالت :
ارسال ها :
197
محل سکونت : :
اصفهان
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
134
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
701
پسند ها :
59
تشکر شده : 200
|
نوشته بر در جنت به رنگ سبز جلی
شفیغ روز قیامت محمد است و علی می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
||
|
اطلاعات نویسنده |
ابابکر صدیق است ؟!!!! یا علی ؟
یکشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۳ ۱۱:۴۷ بعد از ظهر
[3]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
70
حالت :
ارسال ها :
5183
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
568
دعوت شدگان :
2
اعتبار کاربر :
34682
پسند ها :
6789
تشکر شده : 6057
|
از "عبد اللَّه بن عباس" چنين نقل شده: كه روزى در كنار چاه زمزم نشسته بود و براى مردم از قول پيامبر (صلي الله عليه و آله) حديث نقل مىكرد، ناگهان مردى كه عمامهاى بر سر داشت و صورت خود را پوشانيده بود نزديك آمد و هر مرتبه كه ابن عباس از پيغمبر اسلام (صلي الله عليه و آله) حديث نقل ميكرد او نيز با جمله" قال رسول اللَّه" حديث ديگرى از پيامبر (صلي الله عليه و آله) نقل مىنمود. ابن عباس او را قسم داد تا خود را معرفى كند، او صورت خود را گشود و صدا زد اى مردم! هر كس مرا نمىشناسد بداند من ابوذر غفارى هستم با اين گوشهاى خودم از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) شنيدم، و اگر دروغ مىگويم هر دو گوشم كر باد، و با اين چشمان خود اين جريان را ديدم و اگر دروغ مىگويم هر دو كور باد، كه پيامبر (صلي الله عليه و آله) فرمود: "على قائد البررة و قاتل الكفرة منصور من نصره مخذول من خذله"، على (عليه السلام) پيشواى نيكان است، و كشنده كافران، هر كس او را يارىكند، خدا ياريش خواهد كرد، و هر كس دست از ياريش بردارد، خدا دست از يارى او برخواهد داشت. سپس ابوذر اضافه كرد: اى مردم روزى از روزها با رسول خدا (صلي الله عليه و آله) در مسجد نماز مىخواندم، سائلى وارد مسجد شد و از مردم تقاضاى كمك كرد، ولى كسى چيزى به او نداد، او دست خود را به آسمان بلند كرد و گفت: خدايا تو شاهد باش كه من در مسجد رسول تو تقاضاى كمك كردم ولى كسى جواب مساعد به من نداد، در همين حال على (عليه السلام) كه در حال ركوع بود با انگشت كوچك دست راست خود اشاره كرد. سائل نزديك آمد و انگشتر را از دست آن حضرت بيرون آورد، پيامبر (صلي الله عليه و آله) كه در حال نماز بود اين جريان را مشاهده كرد، هنگامى كه از نماز فارغ شد، سر به سوى آسمان بلند كرد و چنين گفت:" خداوندا برادرم موسى از تو تقاضا كرد كه روح او را وسيع گردانى و كارها را بر او آسان سازى و گره از زبان او بگشايى تا مردم گفتارش را درك كنند، و نيز موسى درخواست كرد هارون را كه برادرش بود وزير و ياورش قرار دهى و بوسيله او نيرويش را زياد كنى و در كارهايش شريك سازى. خداوندا! من محمد پيامبر و برگزيده توام، سينه مرا گشاده كن و كارها را بر من آسان ساز، از خاندانم على (عليه السلام) را وزير من گردان تا به وسيله او، پشتم قوى و محكم گردد". ابو ذر مىگويد: هنوز دعاى پيامبر (صلي الله عليه و آله) پايان نيافته بود كه جبرئيل نازل شد و به پيامبر (صلي الله عليه و آله) گفت: بخوان، پيامبر (صلي الله عليه و آله) فرمود: چه بخوانم، گفت بخوان: "إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا ... البته اين شان نزول از طرق مختلف (چنان كه خواهد آمد) نقل شده كه گاهى در جزئيات و خصوصيات مطلب با هم تفاوتهايى دارند ولى اساس و عصاره همه يكى است.
ویرایش ارسال توسط : فاطمه 1
در تاریخ : یکشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۳ ۱۱:۵۲ بعد از ظهر می پسندم 5 0 5 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
برچسب ها
|
ابابکر ، صدیق ، است ، ؟!!!! ، یا ، علی ، |
|