آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
سه شنبه ۳ تیر ۱۳۹۳ ۰۶:۱۹ بعد از ظهر
|
|||||
بانو
شماره عضویت :
499
حالت :
ارسال ها :
4733
محل سکونت : :
حریم قدس
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
1105
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
74582
پسند ها :
4202
تشکر شده : 5426
|
امروز ميخوام يه حكايت زيبا از بوستان سعدي براتون بنویسم و مناسب با اين حكايت يه مطلب را كه لابلاي وبلاگهاي دوستان search كردم را ضمیمه حکایت کنم برداشت آخر با شما و اما حكايت سعدي شيرازي: حضرت ابراهيم خليل الله از پيامبران بخشنده و مهمان نواز خدا بود به طوري كه روايت كرده اند هر روز موقع صرف غذا كه مي شد حضرت تا ساعتها چشم به راه مي دوخت تا شايد مسافر و در راه مانده اي از راه برسد و با او هم سفره شود .حتي روزهايي مي شد كه ساعتها از وقت غذا خوردن سپري مي شد اما حضرت لب به غذا نميزد تا انگاه كه مي دانست ديگر در اين وقت روز امكان امدن مهمان نيست.يك هفته اي مي شد كه هيچ مسافر و در راه ماند ه اي از صحرا عبور نكرد . روزي حضرت اطراف را نگاه مي كرد كه ناگهان چشمش به پير زوليده اي در هيئت و شكل درويشان افتاد،حضرت با روي خوش از پير استقبال كردو او را به مهمان سراي خود دعوت كرد. و سپس به اطرافيان دستور داد سفره را بگسترانند آنگاه حضرت و اطرافيان با گفتن (بسم الله) دست به طعام بردند . حضرت كاملا مراقب پير بود اما وقتي نام خدا را از زبان پير نشنيد ناراحت شد و فرمود:اي پير تو را به رسم درويشان نمي بينم مگر رسم نيست كه وقتي روزي مي خوري نام صاحب روزي را ببري/ پير پاسخ داد:اين رسم را از ايين زرتشت به ياد ندارم كه مرا به گفتن چنين چيزي امر كرده باشد. حضرت به خشم امد و از پير روي بر گرداند و او را در جمع خودشان بيگانه ديد. ناگهان از جانب خداوند فرمان رسيد0 ( يا ابراهيم تو از بنده من روي بر ميگرداني در حالي كه من سالها او را رزق روزي و عمر داده ام) اي ابراهيم تو براي وصل كردن امده اي نه براي فصل(جدايي) كردن اگر از بنده من خطايي سر زده تو چرا خطاي او را تكرار مي كني. و امابشنويم از زبان دوست وبلاگ نويسمان
نوشته بود براي انجام مراسم اعتكاف به يكي از مساجد شهرمان رفته بودم اما به دليل نداشتن چادر و مانتويي بودن يك بسيجي جلو در مسجد مانع از رفتنم به مسجد شد .اول چه خوب بود دوست گلم براي وارد شدن به صحن مقدس مسجد كه خانه خداست با پوشش كامل وارد مي شد ما مسلمانان رسممان است كه وقتي وارد اماكن مقدس و زيارتگاه ها مي شويم براي احترام به ساحت مقدسشان با پوشش اسلامي وارد شويم حال مسجد كه جاي خود دارد. اما كار اين بسيجي نيز اشتباه بوده مگر مي شود كسي را از در خانه خدا كه به روي همه باز است طرد كرد اين دوستمان اگر براي انجام مراسم اعتكاف به مسجد آمده بود بي شك صاحب خانه او را طلب كرده بود پس چرا من كه بنده ناچيز او هستم كسي را از درب خانه اش برانم ان وقت فرق من كه بسيجيم با او ................................ می پسندم 0
|
|||||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|