آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
جمعه ۴ امرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۲۲ بعد از ظهر
|
|||||
عضو
شماره عضویت :
30
حالت :
ارسال ها :
89
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
34
اعتبار کاربر :
245
پسند ها :
46
تشکر شده : 89
|
داستان عشق؛ سلیمان نبی و گنجشکانروزی گنجشک نری به یک گنجشک ماده - که نسبت به او بی تفاوت بود - گفت؛ «چرا حاضر نیستی با من زندگی کنی؟ من اگر بخواهم می توانم قبّه و بارگاه سلیمان را با نوک خود بکنم و در دریا بیندازم.» باد این سخن را به گوش سلیمان رساند، آن حضرت لبخندی زد و حکم کرد که هر دو را حاضر کنند. سلیمان به گنجشک نر گفت؛ «آیا ادعایی که کردی می توانی انجام دهی؟» گفت؛ «نه یا رسول خدا ! ولیکن به این وسیله مثل هر موجود دیگری می خواستم خود را نزد زن خود زینت دهم و بزرگ نشان دهم، عاشق را به خاطر آنچه می گوید نمی توان سرزنش کرد.» سلیمان به گنجشک ماده گفت؛ «چرا آنچه را از تو می خواهد انجام نمی دهی در حالی که او ادعای عشق و محبت به تو می کند؟» گنجشک ماده گفت؛ «ای پیامبر خدا! او مرا دوست ندارد، دروغ می گوید و ادّعای باطل می کند، زیرا گنجشک دیگری را هم دوست دارد.» سخن آن گنجشک در دل سلیمان اثر کرد و بسیار گریه کرد و چهل روز از محل عبادت خود بیرون نیامد و دعا می کرد که خدا دل او را از آلودگی محبت غیر خود پاک کند و مخصوص محبت خود گرداند.»
منبع: بحارالانوار، ج 14، ص 95
می پسندم 3 0 3 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
|||||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
موضوعات مشابه | ||||
عنوان موضوع | نویسنده | پاسخ | بازدید | آخرین پاسخ |
داستان زیبای هزینه عشق واقعی من به تو |
behsa |
0 | 327 | behsa |
داستان عشق واقعی و نیایش با خدا |
حریم قدس |
2 | 591 | سینا |
داستانی در مورد عشق |
غروب کربلا 313 |
0 | 266 | غروب کربلا 313 |
داستان آرش و مامک...عشق اينترنتي آرش ومامك منجر به قتل مامك شد+عکس مامک |
بلاغ مبین |
0 | 1298 | بلاغ مبین |
داستان گل خشک نشان عشق |
emal |
2 | 509 | maryam20 |
|