آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|
اطلاعات نویسنده |
یکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۳ ۱۱:۱۲ بعد از ظهر
|
|||||||
عضو
شماره عضویت :
431
حالت :
ارسال ها :
2349
محل سکونت : :
یکی از روستا های خراسان رضوی تا مشهد 3ساعت راه هست
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
528
دعوت شدگان :
2
اعتبار کاربر :
25093
پسند ها :
1627
تشکر شده : 3862
وبسایت من :
وبسایت من
|
سلام وقتی خاطره بلاغ مبین رو خوندم و اخرش نفهمیدم چی شد یاد چند خاطره از دانشجویی خودم افتادم من تویه عمرم قلیون نکشیده بودم تا قبل از دانشجو شدن و یه روز که 2تا کلاس داشتیم ( یکی 8تا10 یکی دیگه هم 12تا2 ) این رفیق ما اومد بهم گفت :: علی و محمد و مهدی و جواد و من میخوایم بریم یه دوری بزنیم ، تا ساعت 12 که کلاس نداریم تو هم بیا بریم منم گفتم بریم تا 2 ساعت دیگه برمیگردیم برا کلاس آقا چشتون روز بد نبینه __ تویه ماشین این اهنگ های تند تند میخونه گذاشته بود صداشم آخر کرده بود ، گفتم جون هر کی دوست داری از این اهنگ ها نظر که من از زندگی نا امید میشم الان میفهمی این چی میگه ؟ چرت و پرت سر هم میکنه و میخونه ، من به شدت از اهنگ های رپ بدم میاد مخصوصاً اونایی که خیلی خیلی خیلی تند تند میخونن و خودش هم نمیفهمه چی میگه گفتم نوکرتم از این اهنگ ها نزار یه محسن چاووشی بزار که آدم امیدوار بشه به زندگی یه رفیق من سنگ صبوری بزار ، یه تهران که دریا نداره ، یه قطار رد شد و رفت مسافرا موندن ، یه به خدا کافر اگر بود به ره امده بود بزار ..... هر چی میزاری فقط رپ نباشه خلاصه صداشو کم کرد هر جور بود اما فقط خواستم پخشو بزنم داغون کنم با این اهنگ ها آقا جلو یه کافه ایستاد ، رفتن تویه کافه __ منم نمیدونستم بگم نمیام .. نرین .. برگردیم .....یعنی ضد حال میشد و متلک هم بارم میکردن ، سرم رو انداختم پایین و رفتم تویه کافه دو تا قلیون دو سیب آلبالو آورد و نوبتی میکشیدن محمد یه خورده خجالتی بود به من گفت احسان میکشی؟ گفتم تو چی ؟ * گفت اگه بکشی منم میکشم / گفتم من تا بحال قلیون نکشیدم ولی اگه دوست داری تو بکش خجالت نکش محمد هم گفت باشه چون تو نمیکشی منم نمیکشم و رفت از سوپری همسایه دوتا رانی گرفت (( ما دوتا رانی میخوردین و اون نامردا قلیون اونا که خسته شدن به محمد تعارف کردن محمد بگیر : این محمد هم یه نگاه به من یه نگاه به قلیون ..... .... تویه دلم میگفتم محمد نگیر ، محمد مقاومت کن اگه تو قلیون بکشی منم مجبورم بکشم ، محمد رفیق من .... تو میتونی ..... نامردا شما خانواده تون نمیگن چرا بوی قلیون میدی ؟ ؟ ... باباهاتون هیچی نمیگه؟ اگه بابا من بفهمه من قلیون کشیدم هیچی نمیگه اما همین هیچی نگفتنش کلی حرفه ... محمد نگیر محمد نگیر عوضی نگیر بی شعور نگیر ((( حرف های بالایی 18 سال نگیر )) بعد از چند ثانیه قلیون رو گرفت................... یه نگاه مظلومانه به من کرد ، یعنی احسان باور کن نمیشد و بعد از چند ثانیه اون قلیون دیگه رو به من تعارف کردن نگاه من به نگاه محمد ، منم از محمد خجالت میکشیدم که قلیون بکشم اون از من ..... هــــی خدا نصیب هیچ رفیقی نکنه جلو رفیقش مجبور باشه کاری بکنه که رفیقش دوست نداره محمدجان نگاهم با نگاهت کرد برخورد ..... خدا مرگت بده حالم بهم خورد بعد از این اتفاق بود که دیگه من اصلا با اونا نمیرفتم دور زدن /// پس از این به بعد رفیقتون گفت میخوایم بریم یه دوری بزنیم قبلش بگین کجا ؟ با کی ؟ تا کی ؟ چون اگه رفتین... تویه فضایی قرار میگیرین که نمیتونین بگین ((( نه ))) ، خوب بود ما رو بردن به قلیون و جایه بدتری نبردن ولی لامصب حال میده چند نفری باشی قلیون بکشی..... همه هم پایه باشن و لوس بازی در نیارن خخخخ من این داستان رو گفتم چون 99 درصد شما قلیون کشیدین و میکشین ( بد چیزی هست نکشین من تویه 22 سال زندگیم دوبار کشیدم اما از بس این خطر و ضرر داره که دیگه کسی هم بکشه ازش فاصله میگیرم )) تویه انجمن یه نفر مثله من پاکیزه هست اونم مصطفی (( جمعه موعود )) هست خخخ این مصطفی اینقد از این کارا بدش میاد که نگو خخخخخ دوتا خاطره دیگه باشه بعداً
ویرایش موضوع توسط : احسان فقط خدا
در تاریخ : یکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۳ ۱۱:۲۹ بعد از ظهر
می پسندم 4 0 4 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||||
|
اطلاعات نویسنده |
خاطره ی من از دانشگاه (( از عاشق شدنم و قلیون کشیدن تا دعوا با دختر مردم ))
یکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۳ ۱۱:۲۱ بعد از ظهر
[1]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
1734
حالت :
ارسال ها :
176
محل سکونت : :
آذربایجان غربی
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
16
اعتبار کاربر :
741
پسند ها :
97
تشکر شده : 82
|
بچه که بودیم میخواستیم ادای بزرگارو دربیاریم کارتون چی توز رو برمیداشتیم لوله میکردیم ، دود بیرون میدادیم در حد کوره آجر پزی
تازه بلد شده بودم از دماغمم بیرون بدم می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
خاطره ی من از دانشگاه (( از عاشق شدنم و قلیون کشیدن تا دعوا با دختر مردم ))
دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۳ ۰۴:۲۸ قبل از ظهر
[2]
|
|||
معاون انجمن
شماره عضویت :
179
حالت :
ارسال ها :
311
محل سکونت : :
اینترنت
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
428
اعتبار کاربر :
2309
پسند ها :
317
تشکر شده : 200
|
داداش احسان اکثر این اتفاقات توی دبیرستان میفته ما یک خر خون داشتیم که معلمامون می گفتن ازش الگو بگیریدو فلان منم همیشه باهاش راه میرفتم تا موقعی که قلیونی شد از اون موقع به بعد نه زنگ میزنیم به هم نه خبری داریم ازهم قلیونی شدنشم آخرش بهم گفت چجوری قلیونی شد-البته به بعضیا بر نخوره که قلیون کشیدن مگه چیه و اینا من نمی گم هر کی قلیون می کشه باهاش راه نرید من با این شخص قطع رابطه کردم چون می خواست منم قلیونی کنه که راهی جز قطع دوستی نبود... احسان بیا دوست شیم
می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
خاطره ی من از دانشگاه (( از عاشق شدنم و قلیون کشیدن تا دعوا با دختر مردم ))
دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۳ ۰۸:۴۴ قبل از ظهر
[3]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
431
حالت :
ارسال ها :
2349
محل سکونت : :
یکی از روستا های خراسان رضوی تا مشهد 3ساعت راه هست
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
528
دعوت شدگان :
2
اعتبار کاربر :
25093
پسند ها :
1627
تشکر شده : 3862
وبسایت من :
وبسایت من
|
نوشته شده توسط : ghaed » بچه که بودیم میخواستیم ادای بزرگارو دربیاریم کارتون چی توز رو برمیداشتیم لوله میکردیم ، دود بیرون میدادیم در حد کوره آجر پزی تازه بلد شده بودم از دماغمم بیرون بدم تو مفسد فی العرض و فی الطول هستی خخخخ ، ازم بچگی خلافکار بودی خخخ ولی اگه میکشی نکش ، ضرر داره هر چند هم تو اصلا قانع بشو نیستی همه میگن قمه زنی بد هست تو طرفداری میکنی یا اون قضیه ماهواره خخخخ ضرر داره خیلی هم ضرر داره
ویرایش ارسال توسط : احسان فقط خدا
در تاریخ : دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۳ ۰۹:۰۳ قبل از ظهر می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
خاطره ی من از دانشگاه (( از عاشق شدنم و قلیون کشیدن تا دعوا با دختر مردم ))
دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۳ ۰۹:۰۲ قبل از ظهر
[4]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
431
حالت :
ارسال ها :
2349
محل سکونت : :
یکی از روستا های خراسان رضوی تا مشهد 3ساعت راه هست
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
528
دعوت شدگان :
2
اعتبار کاربر :
25093
پسند ها :
1627
تشکر شده : 3862
وبسایت من :
وبسایت من
|
نوشته شده توسط : مرتضی » داداش احسان اکثر این اتفاقات توی دبیرستان میفته ما یک خر خون داشتیم که معلمامون می گفتن ازش الگو بگیریدو فلان منم همیشه باهاش راه میرفتم تا موقعی که قلیونی شد از اون موقع به بعد نه زنگ میزنیم به هم نه خبری داریم ازهم قلیونی شدنشم آخرش بهم گفت چجوری قلیونی شد-البته به بعضیا بر نخوره که قلیون کشیدن مگه چیه و اینا من نمی گم هر کی قلیون می کشه باهاش راه نرید من با این شخص قطع رابطه کردم چون می خواست منم قلیونی کنه که راهی جز قطع دوستی نبود... احسان بیا دوست شیم خداروشکر یکی پیدا شد که بگه همه میکشن اما من نمیکشم ولی تو مشهدی هستی هاااااااا مشهدی ها هم از اوناشن خخخخ مثلاً از حرم اومده بیرون میپرسه بازار رضا کجا هست مشهدی هم بنده خدا رو میفرسته کاشمر خخخ چرا آدرس درست نمیدین یا تویه ایستگاه اتوبوس از هر کی میپرسی شماره واحد فلان جا چند هست : میگه از اون بپرس از اون بپرس از اون بپرس ..... خوب بگو مثلا 35 اینکارا چی هست دیگه یا اون قضیه اسید پاشی تویه مشهد ، من با هرکی دوست بشم اما با مشهدی جماعت نوچتویه کل کشور دومین طلاق رو دارین هااااا بازم بگم...؟. بگم......؟ بگم خخخخ شوخی میکنم تعداد انگشت شماری پیدا میشن که درست آدرس بدن خخخ آقا مرتضی تا حالا اصلا قلیون نکشیدی ؟ ؟ ؟ واقعاً احسنت به شما ، تا الان 3 نفر پاکیزه پیدا شدن ، من و شما و مصطفی البته مصطفی فقط 4__5 بار در هفته میکشه و الان تویه ترک هست چون با من پارتی داره تویه گروه پاکیزه ها حسابش میکنیم شوخی میکنم مصطفی هم مثله من و شما های از قلیون بدش میاد می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
خاطره ی من از دانشگاه (( از عاشق شدنم و قلیون کشیدن تا دعوا با دختر مردم ))
دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۳ ۰۹:۳۹ قبل از ظهر
[5]
|
|||
آقایون انجمن
شماره عضویت :
940
حالت :
ارسال ها :
583
محل سکونت : :
یه جای خوب
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
269
اعتبار کاربر :
4149
پسند ها :
540
تشکر شده : 545
وبسایت من :
وبسایت من
|
اصن قیلون چی هه خخخخ
تو خدمت هوس کردم سیگار بکشم از بس همه سیگار میکشیدن ولی خدا رو شکر نکشیدم از بس مثبتم ههه می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
خاطره ی من از دانشگاه (( از عاشق شدنم و قلیون کشیدن تا دعوا با دختر مردم ))
دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۳ ۱۰:۲۶ قبل از ظهر
[6]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
1310
حالت :
ارسال ها :
3265
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
431
دعوت شدگان :
2
اعتبار کاربر :
74079
پسند ها :
5100
تشکر شده : 6163
|
چشمم روشن
بازم اگه اعترافی هست بکنید اصلا رودربایسی نکنیدا می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
خاطره ی من از دانشگاه (( از عاشق شدنم و قلیون کشیدن تا دعوا با دختر مردم ))
دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۳ ۱۱:۴۱ قبل از ظهر
[7]
|
|||
اقا بگذارین منم بگم
از همون اولش بچه مثبت بودم حتی تقلبی هم در کارنامه ام نبودهمین الانشم یک نفر سیگار بکشه جایی حتما بهش میگم اقا نکش خفه شدیم از دودش..دونفری رو هم ترکشون دادیم اساسی می پسندم 0
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
خاطره ی من از دانشگاه (( از عاشق شدنم و قلیون کشیدن تا دعوا با دختر مردم ))
دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۳ ۱۲:۱۶ بعد از ظهر
[8]
|
|||
همه دارن اینجا اعتراف میکنن منم میخوام یه اعتراف بکنم
سیگار نیستا آتیش بازیه اعتراف1 بچه بودم چند ساعت مونده بود به سال تحویل همه مردم میرفتن تو حیاط یا تو خیابون ترقه میترکوندن منم خیلی دلم ترقه میخواست داداشم نداشتم که ترقه بخره خلاصه افسردگی گرفته بودم شدید مامانم هم اجازه نمیداد برم دم در ببینم یهو یه فکره اساسی به سرم زده بود رفتم یواشکی یه بسته کبریت گرفتم و گوگرداشو جمع کرد تو کاغذ بعد تو باقچه روشن کردم از غذا برگای خشک کناره همون ترقه دستسازه من بود که آتیش گرفت منم تا برم آب بیارم خاموش کنم دیدم صدایه همسایمون در اومد و هی داد میزد آتیش آتیش همسایه خونتون آتیش گرفته منم از ترس رفتم تو حموم قایم شدم تا مامانم منو پیدا نکنه که دعوام کنه. خخخخ از اون سال به بعد هر موقع نزدیکه سال تحویل میشه یاده این خاطرم میوفتم. ولی بازم واسه خانوادم درسه عبرت نشد هنوز که هنوزه واسم ترقه نمیخرند ههههه می پسندم 4 0 4 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
خاطره ی من از دانشگاه (( از عاشق شدنم و قلیون کشیدن تا دعوا با دختر مردم ))
دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۳ ۱۲:۴۷ بعد از ظهر
[9]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
499
حالت :
ارسال ها :
4733
محل سکونت : :
حریم قدس
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
1104
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
74582
پسند ها :
4202
تشکر شده : 5426
|
"من این داستان رو گفتم چون 99 درصد شما قلیون کشیدین و میکشین"آقا احسان؟؟
الان ینی دقیقا کی اینجا قلیونیه دست وردارین نکشین به جون ومال وحیثیتتون رحم کنین
یه چیزی بگم در مورد مردم ترکیه که الان یادم اومد ترکیه ای ها خیلی ادعاشون میشه وافتخار میکنن که جزیی از اروپا هستند وسعی دارن به زورخودشون رو تو اتحادیه ی اروپا جا بدن اما اروپایی ها خیلی زرنگ تر از این حرفان .اونا هم میگن اگه تونستین تو کشورتون دوتا چیزو منسوخ کنین وما دیگه نشانه ای از اونا نبینیم بفرماییید شما هم اروپایی بشید میدونید اون دوتا چیز چیییه؟ قلیون وکله پاچه می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
خاطره ی من از دانشگاه (( از عاشق شدنم و قلیون کشیدن تا دعوا با دختر مردم ))
دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۳ ۱۲:۵۴ بعد از ظهر
[10]
|
|||
نوشته شده توسط : حریم قدس » "من این داستان رو گفتم چون 99 درصد شما قلیون کشیدین و میکشین"آقا احسان؟؟
الان ینی دقیقا کی اینجا قلیونیه دست وردارین نکشین به جون ومال وحیثیتتون رحم کنین
یه چیزی بگم در مورد مردم ترکیه که الان یادم اومد ترکیه ای ها خیلی ادعاشون میشه وافتخار میکنن که جزیی از اروپا هستند وسعی دارن به زورخودشون رو تو اتحادیه ی اروپا جا بدن اما اروپایی ها خیلی زرنگ تر از این حرفان .اونا هم میگن اگه تونستین تو کشورتون دوتا چیزو منسوخ کنین وما دیگه نشانه ای از اونا نبینیم بفرماییید شما هم اروپایی بشید میدونید اون دوتا چیز چیییه؟ قلیون وکله پاچه منکه از جفتشون متنفرم اصلا حریم جان به سرباز تپلو بگیم که سردر انجمن وایسه هر کی میخواد وارد بشه بگه ها کنه وقتی دهنش بوی قلیون و کله پاچه نداد میتونه وارد بشه. از همین انجمن منسوخ شدنو شروع کنیم چطوره؟ می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
خاطره ی من از دانشگاه (( از عاشق شدنم و قلیون کشیدن تا دعوا با دختر مردم ))
دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۳ ۰۱:۰۲ بعد از ظهر
[11]
|
||
عضو
شماره عضویت :
1535
حالت :
ارسال ها :
1343
محل سکونت : :
زنجان
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
249
اعتبار کاربر :
9930
پسند ها :
507
تشکر شده : 1638
|
ی ضرب مثل ترکی می گه چکمین داغلارد پس سن چک
قلیونو که الان همه می کشن سیگار خوبه بدک نیست ولی چیزای دیه نکشین عاقبت نداره تجربش بدک نیست من حاضرم شرط ببندم اینجا همه پسرای 17 تا 25 کشیدن می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
||
|
اطلاعات نویسنده |
خاطره ی من از دانشگاه (( از عاشق شدنم و قلیون کشیدن تا دعوا با دختر مردم ))
دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۳ ۰۱:۲۶ بعد از ظهر
[12]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
1510
حالت :
ارسال ها :
4899
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
424
اعتبار کاربر :
39747
پسند ها :
1767
تشکر شده : 10239
وبسایت من :
وبسایت من
|
نوشته شده توسط : زهرایی » نوشته شده توسط : حریم قدس » "من این داستان رو گفتم چون 99 درصد شما قلیون کشیدین و میکشین"آقا احسان؟؟
الان ینی دقیقا کی اینجا قلیونیه دست وردارین نکشین به جون ومال وحیثیتتون رحم کنین
یه چیزی بگم در مورد مردم ترکیه که الان یادم اومد ترکیه ای ها خیلی ادعاشون میشه وافتخار میکنن که جزیی از اروپا هستند وسعی دارن به زورخودشون رو تو اتحادیه ی اروپا جا بدن اما اروپایی ها خیلی زرنگ تر از این حرفان .اونا هم میگن اگه تونستین تو کشورتون دوتا چیزو منسوخ کنین وما دیگه نشانه ای از اونا نبینیم بفرماییید شما هم اروپایی بشید میدونید اون دوتا چیز چیییه؟ قلیون وکله پاچه منکه از جفتشون متنفرم اصلا حریم جان به سرباز تپلو بگیم که سردر انجمن وایسه هر کی میخواد وارد بشه بگه ها کنه وقتی دهنش بوی قلیون و کله پاچه نداد میتونه وارد بشه. از همین انجمن منسوخ شدنو شروع کنیم چطوره؟ وایییییییییییییییییی نگو زهرایی جونم نگووووووووووووو کله پاچه ک خوبه من خیلییییییییی دوست دارم برای برادرم گوسفند می کشیم ازکربلا میادش کله اشو میخوریم زهرایی دلت بسوززززززه اماقلیون رو مخالفم می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|
برچسب ها
|
خاطره ، من ، از ، دانشگاه ، از ، عاشق ، شدنم ، قلیون ، کشیدن ، تا ، دعوا ، با ، دختر ، مردم ، |
|