آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
یکشنبه ۲۰ امرداد ۱۳۹۲ ۰۹:۳۰ قبل از ظهر
|
|||||
بانو
![]()
شماره عضویت :
20
حالت :
![]()
ارسال ها :
2179
محل سکونت : :
دنیای بیکسی
جنسیت :
![]()
تعداد بازدیدکنندگان :
243
دعوت شدگان :
5
اعتبار کاربر :
10422
پسند ها :
730
تشکر شده : 3139
|
ای مرگ همه شب در انتظار آمدنت نشسته ام، که بیایی و مرا با خود ببری،هق هق گریه هایم را بشنو که سکوت شب را شکسته، مرگ تو را فریاد می زنم بیا تا با کوله باری از غم و غصه و دلتنگی و حسرت های به دل مانده به آغوشت پناه بیرم،تا احساس وجود خسته ام به آرامش برسد،صدای هق هق گریه هایم را در سینه ام خفه میکنم ،صدای پای کسی را پشت درب کلبه ی خرابه ام می شنوم، بدون تردید میدانم که مرگ است که به سراغ تنهایی و بی کسی های من آمده است میخواهد مرا با خودت ببرد، درب را که باز میکنم او را نمی بینم،أما باور دارم که شبی خواهد آمد و مرا از دست این همه غم و غصه و دلتنگی راحت می کند، مرگ خواهد آمد تا مژده آزادی مرا از زندان این روزگار پاییزی بدهد. . . می پسندم 1 0 1 ![]() تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||
![]() ![]() |
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|