آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۳ ۰۴:۱۷ بعد از ظهر
|
|||||
بانو
![]()
شماره عضویت :
1799
حالت :
![]()
ارسال ها :
358
محل سکونت : :
💔
جنسیت :
![]()
تعداد بازدیدکنندگان :
138
اعتبار کاربر :
14640
پسند ها :
490
تشکر شده : 526
|
مرحوم حاج اسماعيل دولابي در خصوص انتظار فرج تمثيل زيبايي دارند كه مقل آن آموزنده است .
آن مرحوم مي فرمايند :
پدري چهار تا بچه را گذاشت توي اتاق و گفت اين جا را مرتب كنيد تا من برگردم ،خودش هم رفت پشت پرده .
از آنجا نگاه مي كرد و مي ديد كي چه كار مي كند ، مي نوشت توي يك كاغذي كه بعد حساب و كتاب كند ...
يكي از بچه ها كه گيج بود حرف پدرش يادش رفت .سرش گرم شد به بازي .يادش رفت كه آقاش گفته خانه را مرتب كنيد
يكي از بچه ها كه شرور بود شروع كرد خانه را به هم ريختن و داد و فرياد كه من نمي گذارم كسي اينجا را مرتب كند .
يكي كه خنگ بود ترسيد .نشست و شروع به گريه كرد و جيغ وداد كه آقا بيا ، بيا و ببين اين نمي گذارد مرتب كنيم
اما آنكه زرنگ بود نگاه كرد ، رد تن آقاش رو از پشت پرده ديد
تند تند مرتب كرد همه جا را . مي دانست آقاش دارد توي كاغذ مي نويسد ، هي نگاه مي كرد سمت پرده و مي خنديد.
دلش هم تنگ نمي شد مي دانست كه آقاش همين جاست . توي دلش هم گاهي مي گفت اگر يك دقيقه ديرتر بيايد باز من كارهاي بهتر مي كنم، آن بچه
شرور همه جا را هي بهم مي ريخت هي مي ديد اين خوشحال است و ناراحت نمي شود وقتي همه جا را به هم ريخت ، آقا آمد .
ما كه خنگ بوديم ، گريه و زاري كرده بوديم ، چيزي گيرمان نيامد . او كه زرنگ بود و خنديده بود ، كلي چيز گيرش آمده بود .
زرنگ باش، گيج نباش
شرور كه نيستي الحمدلله، گيج هم نباش
نگاه كن پشت پرده رد آقا را ببين و كار خوب كن
خانه را مرتب كن ، تا آقا بيايد.... می پسندم 5 0 5 ![]() تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||
![]() ![]() |
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|