ادعای 12 - نماز خواندن ابی بکر با امت ( به فرض ثبوت ) دلیل حق تقدم در امر خلافت نخواهد بود.
پادشاهی که ولیعهد دارد، اما در جشن ها یا افتتاح پروژه ها یکی از بستگانش را به عنوان نماینده می فرستد آیا بعد از مرگ پادشاه، آن نماینده حق دارد که دعوی پادشاهی کند؟
منصفانه قضاوت کنید؛ درچند نماز، امام بودن یا چند روز با پیامبر در غار بودن به ابوبکر مقام علی را می دهد. آیا با این همه حدیث که دربارۀ علی آمده است، این [با او] برابر است؟..
جواب ما:
باید دانست که حضرت محمد(ص) هرگز امر امامت در نماز را؛ در وقت حضور خود؛ به کس دیگری واگذار نکردند. چهار خلیفۀ راشد هم هرگز نایبی برای نماز نگرفتند؛ نماز به امامت خودشان خوانده می شد. امر نماز بسیار مهم بود.
شهادت خلیفۀ دوم، خلیفۀ سوم را محتاط نکرد. همواره خودشان امام جماعت مسجد بودند و خلیفۀ چهارم هم، در محراب جانش را از دست داد. پس منصب امامت مهمترین منصب بود. حضرت حسن هم که خلیفه شد، خودش در نماز امام بود.
پس وقتی پیامبر بیمار بودند و در حضور علی، ابوبکر را امام کرد وعلی پشت سر ابوبکر نماز خواند، این هم هیچ معنی ندارد جز برتری ابوبکر بر علی و ...
مثال شما هم در جای خود درست نیست؛ درستش این است که بگویید: پادشاهی، نماینده ای به سفارت فرستاد و مدعی ولیعهدی را زیر دست سفیر قرار داد و این زیر دست بودن مدعی، خود دلیلی است بر بی پایه بودن ادعای او .
علی پشت سر ابوبکر و به امامت ایشان نماز خواند. پس کتابت را با زحمت فراوان از احادیث اهل سنت پر کردی تا برتری علی را ثابت کنی و این همه حدیث در حق ابوبکر را نادیده گرفتی.
فقط یک حدیث کافی بود تا بدانی علی به مقام ابوبکر نمی رسید.
حَدَّثَنَا أَنَسُ بْنُ مَالِكٍ أَنَّ أَبَا بَكْرٍ الصِّدِّيقَ حَدَّثَهُ قَالَ نَظَرْتُ إِلَى أَقْدَامِ الْمُشْرِكِينَ عَلَى رُءُوسِنَا وَنَحْنُ فِى الْغَارِ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ أَحَدَهُمْ نَظَرَ إِلَى قَدَمَيْهِ أَبْصَرَنَا تَحْتَ قَدَمَيْهِ فَقَالَ « يَا أَبَا بَكْرٍ مَا ظَنُّكَ بِاثْنَيْنِ اللَّهُ ثَالِثُهُمَا ».( بخاری و مسلم )
حضرت انس نقل می کند که ابوبکر برایم گفت:
دیدم پاهای مشرکان را که در بالای سر ما ایستاده بودند ! و ما در غار بودیم؛ پس گفتم: ای رسول الله، اگر یک نفر از آنها به پایین بنگرد ما را می بیند.
فرمود : ای ابابکر، چیست گمان تو به آن دو نفری که سومی آنها، الله است !
ای داعی، اگر به کتابهای ما مراجعه می کنی، باید این حدیث را هم می دیدی.چرا حدیث به این مشهوری را در کتاب های ما نمی بینی؟!
جواب :
نویسنده روزهای پیشاور ظاهرا اهل مطالعه نیستند که ادعا میکنند پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم هرگز امر امامت در نماز را؛ در وقت حضور خود؛ به کس دیگری واگذار نکردند در حالی که بزرگان اهل سنّت متّفق القولند كه رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم نماز صبح را پشت سر عبدالرحمن بن عوف به جا آورده است:
في غزوة تبوك هذه صلى رسول الله صلى الله عليه وسلم خلف عبد الرحمن بن عوف صلاة الفجر
در جنگ تبوك رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم پشت سر عبدالرحمن بن عوف نماز صبح خواند.
البداية والنهاية ، ابن كثير( 744 هـ ) ، ج 5 ، ص 28 .
به این ترتیب باید عبد الرحمن بن عوف به خلافت سزاوار تر باشد .
در ثانی به فرض محال هم که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم ابو بکر را به جای خود به نماز فرستاده باشند به خاطر شدت بیماری و معذور بودن ایشان برای حضور در نماز بوده است چنانچه حضرت در موارد زیادی که از حضور در نماز به عنوان امام جماعت معذور بودند شخص دیگری را برای این امر انتخاب میکردند که از آن موارد است :
سالم مولي ابي حذيفه هم از سوي پيامبر به نماز ايستاد
692 - حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ الْمُنْذِرِ قَالَ حَدَّثَنَا أَنَسُ بْنُ عِيَاضٍ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ عَنْ نَافِعٍ عَنِ ابْنِ عُمَرَ قَالَ لَمَّا قَدِمَ الْمُهَاجِرُونَ الأَوَّلُونَ الْعُصْبَةَ - مَوْضِعٌ بِقُبَاءٍ - قَبْلَ مَقْدَمِ رَسُولِ اللَّهِ - صلى الله عليه وسلم - كَانَ يَؤُمُّهُمْ سَالِمٌ مَوْلَى أَبِى حُذَيْفَةَ
زماني كه گروه اوّل از مهاجرين به منطقه قباء رسيدند تا قبل از آن كه رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم به مدينه بيايد سالم مولي ابي حذيفه امامت جماعت را به عهده داشت.
صحيح بخاري ، محمد بن اسماعيل ( 256 هـ ) ، ج 1 ، ص 170 ، كتاب الاذان ، باب العبد و المولي
آيا اين امر ميتواند دليل ارجحيّت او براي خلافت پس از رسول خدا باشد؟ چرا كه او به گواهي منابع اهل سنّت مدّتها قبل، از سوي رسول خدا صلّي الله عليه و آله وسلّم به امامت جماعت انتخاب شده بود.
ابن امّ مكتوم نابينا براي خلافت از ابو بكر سزاوارتر است.
595 - حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْعَنْبَرِىُّ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ حَدَّثَنَا ابْنُ مَهْدِىٍّ حَدَّثَنَا عِمْرَانُ الْقَطَّانُ عَنْ قَتَادَةَ عَنْ أَنَسٍ أَنَّ النَّبِىَّ -صلى الله عليه وسلم- اسْتَخْلَفَ ابْنَ أُمِّ مَكْتُومٍ يَؤُمُّ النَّاسَ وَهُوَ أَعْمَى.
... پيامبر صلّي الله عليه [وآله] وسلّم ابن امّ مكتوم را كه شخصي نابينا بود به امامت برگزيدند.
سنن أبي داود، أبو داود سليمان بن الأشعث السجستاني، ج 1، ص 143 .
قال ابن عبد البر روى جماعة من أهل العلم بالنسب والسير أن النبي صلى الله عليه وسلم استخلف بن أم مكتوم ثلاث عشرة مرة في الأبواء وبواط وذي العشيرة وغزوته في طلب كرز بن جابر وغزوة السويق وغطفان وفي غزوة أحد وحمراء الأسد ونجران وذات الرقاع وفي خروجه من حجة الوداع وفي خروجه إلى بدر
...پيامبر صلّي الله عليه [وآله] و سلّم سيزده مرتبه ابن ام مكتوم را به جاي خود معيّن نمودند...
الإصابة، ابن حجر(852 هق)، ج 4، ص 495 .
با این حساب ارجحیت ام مکتوم به خلافت از همه بیشتر است زیرا پیامبر ایشان را بیشتر از همه و بالغ بر سیزده مرتبه برای نماز فرستادند.
ثانیا:نماز جماعت به امامت هر فاسق و فاجري جایز است
طبق این مبنا و روایت نماز خواندن پشت سر هر عادل و فاسقی جایز است
أرشدكم الي الصلاة خلف كلّ برّ و فاجر.
شما را به نماز خواندن پشت سر هر انسان خوب و بدي سفارش مي كنم.
صحيح بخاري ، محمد بن اسماعيل ( 256 هـ ) ، ج 2 ، ص 118 .
با این حساب روايت صلاة ابوبكر چه نفع و سودي براي او دارد و چگونه ميتواند دلالت بر فضيلت او داشته باشد؟
اما این که نویسنده روزهای پیشاور خواسته با یک روایت فضیلت و برتری ابوبکر بر امام علی علیه السلام را به سبب مصاحبت ابوبکر در غار را ادعا کند ادعای پوچ و گزافی است ظاهرا ایشان فراموش کرده در همان شب چه کسی در بستر پیامبر خدا صلی الله علیه و اله و سلم جان خویش را در کف دست داشته و منتظر کفار بودند
چنانچه عالم بزرگوار اهل سنت ابوجعفر اسکافی در کتاب النقض العثمانیه به این امر اعتراف دارد که:
قال علماء المسلمین ان فضیله علی (علیه السلام) تلک اللیله لا نعلم احدا من البشر نال مثلها
علماء مسلمین اتفاق دارند که احدی از بشر به فضیلت خوابیدن علی علیه السلام در فراش پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم نرسیده است
شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج31 ص 260
غریب به همین اجماع را ابن سبغ مغربی در کتاب شفاء الصدور دارد که:
علماء العرب اجمعوا علی ان نوم علی (علیه السلام) علی فراش رسول الله (صلی الله علیه و اله و سلم)افضل من خروجه معه ....
علمای عرب اجماع دارند بر اینکه خوابیدن علی (علیه السلام ) در لیله الهجره در فراش رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم افضل بودن از بیرون رفتن با او....
این دلایل بماند به اضافه دلایلی که جناب سلطان الواعظین در شبهای پیشاور بیان فرموده اند این مطلب را میرساند که بنا به فرض امامت جماعت بودن ابوبکر نه تنها دلالتی بر خلافت او ندارد بلکه به عکس دلیل بر خیانت ابوبکر و مورد لعن قرار گرفتن ابوبکر را توسط حضرت رسول خدا صلی الله عله و اله و سلم را میرساند زیرا اگر واقعا آن حضرت چنين قصدي براي خلافت ابوبكر ميداشتند نبايد او را در چنين لحظات حسّاسي مأمور به پیوستن به سپاه اسامه مینمودند در حالی که این دستور امر خطيري است كه احتمال كشتهشدن درآن منتفي نيست ؟
اما میبینیم که ابوبکراز جمله کسانی بود که باید در سپاه اسامه میبود نه در مدینه تا برای مردم نماز بخواند چنانچه ابن حجر عسقلانى در شرح صحيح بخارى، به اين مطلب اعتراف كرده و ضمن طرح بابي در اين موضوعمينويسد:
باب بعث النبي صلى الله عليه وسلم أسامة بن زيد في مرضه الذي توفي فيه
فبدأ برسول الله صلى الله عليه وسلم وجعه في اليوم الثالث فعقد لأسامة لواء بيده فأخذه أسامة فدفعه إلى بريدة وعسكر بالجرف وكان ممن انتدب مع أسامة كبار المهاجرين والأنصار منهم أبو بكر وعمر وأبو عبيدة ...
... از جمله كساني كه به همراه اسامه اعزام شدند گروهي از بزرگان مهاجر و انصار از جمله ابوبكر و عمر و ابوعبيده بودند ...
فتح الباري ، ابن حجر (852 هـ ) ، ج 8 ، ص 115 .
با اثبات اين موضوع كه ابوبكر در روزهاي آخر عمر پيامبر در سپاه اسامه و خارج از شهر مدينه بوده است ديگر جايي براي طرح روايات این موضوع نميرسد.
در منابع معتبر اهل سنّت آمده است كه پيامبر فرمود:
الخلاف الثاني في مرضه أنه قال جهزوا جيش أسامة لعن الله من تخلف عنه فقال قوم يجب علينا امتثال أمره واسامة قد برز من المدينة وقال قوم قد اشتد مرض النبي عليه الصلاة والسلام فلا تسع قلوبنا مفارقته والحالة هذه فنصبر حتى نبصر أي شىء يكون من أمره
... پيامبر اكرم[صلي الله عليه وآله وسلم] فرمود: لعنت خدا بر كسي كه از سپاه أسامه تخلف ورزد...
الملل والنحل ، شهرستاني (548 هـ ) ، ج1 ، ص23 .
وكاختلافهم بعد ذلك في التخلف عن جيش أسامة فقال قوم بموجب الاتباع لقوله صلى الله عليه وسلم جهزوا جيش أسامة لعن الله من تخلف عنه
... پيامبر اكرم[ صلي الله عليه وآله وسلم]فرمود: لعنت خدا بر كسي باد كه از سپاه أسامه تخلْف ورزد...
المواقف ، عضد الدين عبدالرحمن بن أحمد إيجي (756 هـ ) ، ج3 ، ص 650 .
با این حساب کسی که از دستور پیامبر اسلام سرپیچی نموده ایا مورد لعن واقع میشود یا نه ؟
چطور میشود پیامبر کسی را برای شرکت در سپاه اسامه که احتمال کشته شدن در آن زیاد است بفرستد به اضافه این که قرار است همان شخص خلیفه مسلمین شود؟؟؟و باز با اینکه ایشان ابوبکر را به سپاه اسامه فرستاده امر به امام جماعت شدن او کند ؟؟
معلوم میشود دست دیگری در کار بوده و پیامبر امر به نما خواندن ابوبکر نداده اند.......؟
در پایان این قسمت سخنی از ابن تیمه را میآوریم که ظاهرا این شخص منافق(ابن تیمیه) خیلی مورد قبول نویسنده روزهای پیشاور میباشد تا حجت بر او و تمام غرض ورزان تمام شود:
اعتراف ابن تيميه بر عدم ارتباط بين امامت جماعت و خلافت امّت
فالاستخلاف في الحياة نوع نيابة لا بد منه لكل ولي أمر وليس كل من يصلح للاستخلاف في الحياة على بعض الأمة يصلح أن يستخلف بعد الموت فإن النبي صلى الله عليه و سلم استخلف في حياته غير واحد و منهم من لا يصلح للخلافة بعد موته
جايگزيني هر شخص به جاي شخص ديگر در زمان حيات او نوعي نيابت محسوب ميگردد، كه هر ولي امري ناگزير از آن ميباشد. امّا اين گونه
نيست كه هر كس در زمان حيات شخصي چنين صلاحيتي داشت، بعد از وفات او هم اين صلاحيت را دارا باشد. همانگونه كه پيامبر صلي الله عليه [وآله] وسلّم در زمان حيات خود تعداد زيادي از صحابه را براي امامت جماعت برگزيد و حال آن كه عدّهاي از آنها صلاحيّت خلافت بعد از او را نداشتند.
منهاج السنة النبوية ، أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس ، ج 7 ، ص 339 . الناشر : مؤسسة قرطبة الطبعة الأولى ، 1406 ، تحقيق : د. محمد رشاد سالم ، عدد الأجزاء : 8
منبع:نور آسمان