آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|
اطلاعات نویسنده |
شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۴ ۰۵:۰۴ بعد از ظهر
|
|||||
حکمت 22 : روش گرفتن حق (اخلاقى ، سياسى) وَ قَالَ [عليه السلام] لَنَا حَقٌّ فَإِنْ أُعْطِينَاهُ وَ إِلَّا رَكِبْنَا أَعْجَازَ الْإِبِلِ وَ إِنْ طَالَ السُّرَى . امام علیه السلام فرمود:
ما را حقّى است اگر به ما داده شود ، و گرنه بر پشت شتران سوار شويم و براى گرفتن آن برانيم هر چند شب رُوى به طول انجامد.
سید رضى در ادامه این سخن مىگوید:(قالَ الرَّضیُ وَهذا مِنْ لَطیفِ الْکَلامِ وَفَصیحِهِ وَمَعْناهُ أنّا إنْ لَمْ نُعْطَ حَقَّنا کُنّا أذِلَّاءُ وَذلِکَ أنَّ الرَّدیفَ یَرْکَبُ عَجُزَ الْبَعیرِ کَالْعَبْدِ وَالْأسیرِ وَمَنْ یَجْرى مَجْراهُما) «این کلام از سخنان لطیف و فصیح امام است و معناى آن این است که اگر حق ما به ما داده نشود همچون افراد خوار و بىمقدار خواهیم بود و این بدان سبب است که کسى که پشت سر دیگرى سوار بر مرکب مىشود در قسمت عقب مرکب خواهد بود، همچون برده و اسیر و مانند آنها»؛
می پسندم 5 0 5 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 22 تا 28
یکشنبه ۹ فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۳۲ قبل از ظهر
[1]
|
||
حکمت 23 : ضرورت عمل گرايى (اخلاقى ، اجتماعى) وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ أَبْطَأَ بِهِ عَمَلُهُ لَمْ يُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ . امام علیه السلام فرمود:
كسى كه كردارش او را به جايى نرساند ، افتخارات خاندانش او را به جايى نخواهد رسانيد.
می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 22 تا 28
دوشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۴ ۰۲:۵۵ قبل از ظهر
[2]
|
||
حکمت 24 : روش يارى كردن مردم (اخلاقى ، اجتماعى) وَ قَالَ [عليه السلام] مِنْ كَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ وَ التَّنْفِيسُ عَنِ الْمَكْرُوبِ . امام علیه السلام فرمود:
از كفّاره گناهان بزرگ ، به فرياد مردم رسيدن ، و آرام كردن مصيبت ديدگان است.
می پسندم 3 0 3 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 22 تا 28
سه شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۴ ۰۲:۵۷ قبل از ظهر
[3]
|
||
حکمت 25 : ترس از خدا در فزونى نعمت ها (اخلاقى) وَ قَالَ [عليه السلام] يَا ابْنَ آدَمَ إِذَا رَأَيْتَ رَبَّكَ سُبْحَانَهُ يُتَابِعُ عَلَيْكَ نِعَمَهُ وَ أَنْتَ تَعْصِيهِ فَاحْذَرْهُ . امام علیه السلام فرمود:
اى فرزند آدم ! زمانى كه خدا را مى بينى كه انواع نعمت ها را به تو مى رساند تو در حالى كه معصيت كارى ، بترس.
می پسندم 3 0 3 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 22 تا 28
چهارشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۴ ۰۲:۳۳ قبل از ظهر
[4]
|
||
حکمت 26 : رفتار شناسى ( و نقش روحيات در تن آدمى )(علمى،اخلاقى) وَ قَالَ [عليه السلام] مَا أَضْمَرَ أَحَدٌ شَيْئاً إِلَّا ظَهَرَ فِى فَلَتَاتِ لِسَانِهِ وَ صَفَحَاتِ وَجْهِهِ . امام علیه السلام فرمود:
كسى كه چيزى را در دل پنهان نكرد جز آن كه در لغزش هاى زبان و رنگ رخسارش ، آشكار خواهد گشت.
می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 22 تا 28
پنجشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۴ ۰۷:۳۷ بعد از ظهر
[5]
|
||
حکمت 27 : روش درمان دردها (بهداشتى ، درمانى) وَ قَالَ [عليه السلام] امْشِ بِدَائِكَ مَا مَشَى بِكَ . امام علیه السلام فرمود:
و با درد خود بساز ، چندان كه با تو سازگار است .
می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 22 تا 28
جمعه ۱۴ فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۳۱ قبل از ظهر
[6]
|
||
حکمت 28 : برترين پارسايي (اخلاقى ، معنوى) وَ قَالَ [عليه السلام] أَفْضَلُ الزُّهْدِ إِخْفَاءُ الزُّهْدِ . امام علیه السلام فرمود:
برترين زهد ، پنهان داشت زهد است !
می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 22 تا 28
شنبه ۲ خرداد ۱۳۹۴ ۰۷:۴۸ بعد از ظهر
[7]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
2179
حالت :
ارسال ها :
1483
محل سکونت : :
هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
379
اعتبار کاربر :
14272
پسند ها :
1053
تشکر شده : 1280
|
نوشته شده توسط : admin » حکمت 22 : روش گرفتن حق (اخلاقى ، سياسى) وَ قَالَ [عليه السلام] لَنَا حَقٌّ فَإِنْ أُعْطِينَاهُ وَ إِلَّا رَكِبْنَا أَعْجَازَ الْإِبِلِ وَ إِنْ طَالَ السُّرَى . امام علیه السلام فرمود:
ما را حقّى است اگر به ما داده شود ، و گرنه بر پشت شتران سوار شويم و براى گرفتن آن برانيم هر چند شب رُوى به طول انجامد.
سید رضى در ادامه این سخن مىگوید:(قالَ الرَّضیُ وَهذا مِنْ لَطیفِ الْکَلامِ وَفَصیحِهِ وَمَعْناهُ أنّا إنْ لَمْ نُعْطَ حَقَّنا کُنّا أذِلَّاءُ وَذلِکَ أنَّ الرَّدیفَ یَرْکَبُ عَجُزَ الْبَعیرِ کَالْعَبْدِ وَالْأسیرِ وَمَنْ یَجْرى مَجْراهُما) «این کلام از سخنان لطیف و فصیح امام است و معناى آن این است که اگر حق ما به ما داده نشود همچون افراد خوار و بىمقدار خواهیم بود و این بدان سبب است که کسى که پشت سر دیگرى سوار بر مرکب مىشود در قسمت عقب مرکب خواهد بود، همچون برده و اسیر و مانند آنها»؛ حقی است برای ما بر امت گر آن که ادا کند به رافت گر آن که دریغ دارد از آن رنجی بدهد به ما فراوان سختی بکشیم و بردباریم تا حق ز عدو به دست آریم یکی از حقوق ائمه معصوم بر مردم که واجب است آن را ادا کنند ، اعطای رهبری جامعه به ایشان و مراجعه نکردن به غیر آنهاست ، اما اگر مردم حق ائمه و خلفای به حق بعد از پیامبر را به آنها ندهند به سبب این ستم و یا به جهت تاخیر در رسیدن به حقوقشان ، سختیها را تحمل می کنند و تا مردم در پذیرش حق آمادگی نداشته باشند ، امامان معصوم ، برای گرفتن حقوق خود، درگیر نمی شدند. سرعت رسیدن حق رهبری به اهل آن ، با استعداد و شایستگی مردم برای داشتن رهبران لایق تناسب دارد. پس هرگاه مردم لیاقت پیدا کنند چنین رهبرانی را برای خود انتخاب می نمایند و به آنها مراجعه می کنند. زمان بیان این حکمت : علمای شیعه معتقدند که امام در روز سقیفه این حکمت را بیان فرموده است. در آن روز پس از وفات رسول خدا صل الله علیه و آله برخی از صحابه جمع شدند و جانشین آن حضرت را انتخاب کردند اما برخی از علما هم می گویند این سخن را امام در روز شورا و بعد از وفات عمربن خطاب فرموده است. امام با این فرمایش درصدد بیان چه مطلبی است؟ کلام حضرت کنایه از تحمل مشقت و صبری طولانی همچون سوار شدن در جایی نامناسب مانند کفل شترها و حرکت در شبهای طولانی است و این به سبب ادا نشدن حق آنان یا تاخیر در ادای آن و تقدم دیگران بر آنهاست که تا زمان ظهور دولت حق و برپایی حکومتی اسلامی به رهبری امامی عادل و معصوم به طول می انجامد و آن زمان حکومت امیرمومنان و یا عصر ظهور حضرت حجت(عجل الله فرجه)است. پس می توان کلام آن حضرت را اشاره و بشارتی به ظهور حضرت حجت و حکومت او دانست. منظور از طال السری : این عبارت اشاره به طولانی بودن دوران سیاه و تاریک حکومت طاغوت و حاکمان ظالم دارد; چون دنیا در ایام حکومت آنها مانند شبی است که مردم در آن به گمراهی کشیده می شوند و چشمها به نور حق و عدالت بینا نمی گردند. آیا حق رهبری را مردم به امامان می دهند یا حقی الهی است؟ این حق را خداوند برای ائمه در برابر مردم قرار داده است. البته رهبری مانند هدایتگری امام امر باطنی و ارتباط قلبی و رهبری جانها نیست. در رهبری جامعه اسلامی اگر چه خداوند این حق را به بندگان خاص خود داده اما اعطای این حق را به شان ،لیاقت، شایستگی و استعداد مردم داده است. از این رو اگر عقول جامعه مستعد و کامل نگردد و پذیرای رهبری عادل نشوند، هر چند ائمه خواهان این حق گردند راه به جایی نخواهند برد و مردم از متابعت آنها سر باز می زنند و واضح است که رهبر جامعه نمی تواند تمام مردم را که سر مخالفت با او دارند محاکمه نماید. پس خلافت حقی است از سوی خدا و پیامبر، نه از سوی مردم یا شورا و جماعت، هر چند تحقق آن حق نیازمند پذیرش و حمایت مردم است. می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 22 تا 28
یکشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۴۴ بعد از ظهر
[8]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
2179
حالت :
ارسال ها :
1483
محل سکونت : :
هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
379
اعتبار کاربر :
14272
پسند ها :
1053
تشکر شده : 1280
|
نوشته شده توسط : admin » حکمت 23 : ضرورت عمل گرايى (اخلاقى ، اجتماعى) وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ أَبْطَأَ بِهِ عَمَلُهُ لَمْ يُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ . امام علیه السلام فرمود:
كسى كه كردارش او را به جايى نرساند ، افتخارات خاندانش او را به جايى نخواهد رسانيد.
گیرم پدر تو بود فاضل از فضل پدر تو را چه حاصل تاثیر اراده در کارها : این کلام درباره تشویق به عبادت و بندگی است . انسان در این جهان همانند مسافری است که می تواند خود را به درجات عالی و کمالات روحانی برساند و مٌرکٌب این سیر فقط اعمال است ، اما کسی که اهل عمل و کسب فضایل و کمالات انسانی نباشد ، به وسیله شرافت خود یا خاندانش نمی تواند فضیلتی برای خویش کسب کند و نزدیکترین خویشان دلسوز او هم تا او اراده انجام کاری را نکند نمی توانند وی را به سوی خوبیها سوق دهند و از سستی در عمل نجاتش دهند (این حکمت نظیر حکمت378 می باشد) کردار نیکو ذاتی و زاییده درون اوست به عبارت دیگر فضایل اخلاقی و کمالات از بیرون برای انسان حاصل نمی شود . پس بزرگی و شرافت ظاهری خود و آبا و اجدادش بر شخصیت انسانی او ذره ای نمی افزاید . گاهی شخصی با وجود داشتن نسبی عالی، از بدترین افراد روزگار می گردد مانند پسر نوح که با کردار بدش خود را در زمره غرق شدگان قرار دادو حتی اصرار پدر برای نجات او بی نتیجه ماند . در آخرت نیز دست دیگران از یاری انسان بسته است. هرگز بستگان و فرزندانتان روز قیامت سودی به حالتان نخواهند داشت ( سوره ممتحنه آیه 3) این حکمت نظیر کلام پیامبر به دخترش فاطمه زهرا علیه السلام و عمویش عباس است که فرمودند: ای فاطمه از من برای تو نزد خداوند متعال کاری ساخته نیست . ای عباس بن عبدالمطلب از من در قبال تو نزد خداوند متعال کاری ساخته نیست . همانا گرامی ترین شما نزد خدا با تقواترین شماست . کندی عمل کنایه از چیست ؟ کنایه از درک نکردن خیرات و خوبیها و فضایل به سبب نداشتن عمل صحیح و کار شایسته است چون فقط با اعمال صحیح و رفتاری به دور از هر گونه ناخالصی ، انسان به کمالات ، اهداف عالی و درک خوبیها می رسد. نتیجه کندی در رفتار کندی در عمل و تنبلی هم مایه حسرت دنیا و هم موجب ندامت در آخرت است و انسان را از کسب درجات اخروی و نیل به مراتب و اهداف دنیوی باز میدارد. به همین جهت حتی اصحاب یمین و اهل بهشت در روز قیامت که یوم الحسره (یعنی روز حسرت) است پشیمان هستند که چرا بیشتر عمل صالح انجام ندادند. تسویف چیست؟ نام یکی از شیاطین تسویف است. هرگاه بنده ای می خواهد کاری انجام دهد او در گوش دلش نجوا می کند که فرصت زیاد است صبر کن ،بعد آن را انجام میدهی. هر بار که بنده قصد انجام دادن کاری را داشته باشد به همین گونه او را وسوسه می کند تا او موفق به انجام آن کار نشود اما خداوند به بندگان خود می فرماید : و شتاب کنید برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتی که ......(سوره آل عمران آیه133) در آیه ای دیگر خداوند سبقت گیرندگان را از مقربان دانسته و فرمودند : یعنی پیشگامان پیشگامان اند آنها مقربان اند( سوره واقعه آیات 10-11) می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 22 تا 28
یکشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۴ ۰۳:۱۶ بعد از ظهر
[9]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
2179
حالت :
ارسال ها :
1483
محل سکونت : :
هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
379
اعتبار کاربر :
14272
پسند ها :
1053
تشکر شده : 1280
|
نوشته شده توسط : admin » حکمت 24 : روش يارى كردن مردم (اخلاقى ، اجتماعى) وَ قَالَ [عليه السلام] مِنْ كَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ وَ التَّنْفِيسُ عَنِ الْمَكْرُوبِ . امام علیه السلام فرمود:
از كفّاره گناهان بزرگ ، به فرياد مردم رسيدن ، و آرام كردن مصيبت ديدگان است.
کفاره گناه بزرگ تو می شود گر درد مستمند و حزین را دوا کنی کفاره : چیزی است که گناهان به وسیله آن پوشانده و تبعات آن برداشته می شود . ذنب به معنی دم و دنباله است. ذنب به گناهی گفته می شود که آثار و عواقبی را به دنبال می آورد مثلا گناهانی مانند ربا و زنا، زلزله در پی دارد و کفران نعمت باعث از دست دادن آن میشود. ((ذنوب العظام )) به معنی گناهان بزرگان و مسئولان جامعه آورده و حکمت را این گونه معنی کرده است: دادرسی از ستمدیدگان و شاد ساختن غمگین ، کفاره گناهان شخصیتها و مسئولان جامعه است. بنده گناهکار هر چند مرتکب معاصی بزرگ شده باشد ، باید به بخشش و عفو خداوند امید داشته باشد و گناهان و تاثیرات نامطلوب دنیوی و اخروی آنها را به وسیله بعضی کارها بپوشاند و از بین ببرد. امام علی علیه السلام در این حکمت به دو نمونه از کفارات اشاره فرموده است. اقسام گناه : 1. یا از حقوق الهی اند که برخی از این گناهان با کفارات جبران می شوند و برخی مانند ترک عبادات باید عینا جبران و ادا شوند . 2. برخی از گناهان نیز از حقوق مردم اند که تا ادا نشوند یا آنها رضایت ندهند گناه از بین نمی رود. چگونه برخی کارها کفاره گناهان می شوند؟ اثر روحی و روانی برخی کارها در آدمی چگونه است؟ کارهایی مانند دادرسی از مظلوم و گشودن گره از غمگین فضیلتی است که مستلزم داشتن صفاتی چون : رحمت،رافت، سخاوت،مروت و جوانمردی است . پس کسی که این ملکات نفسانی ،حالات روحی و صفات معنوی را برای رفع گرفتاری از دیگران در خود بپروراند ،رذایل اخلاقی مقابل آنها را که عامل انجام معاصی می شوند از خود دور ساخته است.
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآید حکایت کوتاه : صفوان در محضر امام صادق علیه السلام نشسته بود ناگهان مردی از اهل مکه وارد مجلس شد و گرفتاری خود را به آن حضرت گفت. امام به صفوان دستور داد که زود حرکت کن و برادرت را مدد نما. صفوان رفت و پس از رفع گرفتاری آن مرد مراجعت کرد. امام سوال کرد : چطور شد؟ او گفت : خداوند اصلاح کرد . امام فرمود: بدان که همین کار به ظاهر کوچک که حاجتی از کسی برآوردی و وقت کمی از تو گرفت،از هفت طواف دور کعبه محبوب تر و برتر است . داستانی شگفت : یک نفر از اهل معرفت و بصیرت و مکاشفه بر بالین محتضری که در سکرات مرگ بود حاضر شد. پس با چشم دل بدن برزخی او را دید که از سر تا پا غرق کثافت و آلودگی است و آثار گناهکاری او آشکار است. سخت ناراحت شد و به خود گفت اگر این بیچاره در این حالت بمیرد در برزخ چه بر او خواهد گذشت؟ در همان حال صدایی از غیب شنید که این بنده را نزد ما حقی است و در این ساعت او را یاری خواهیم کرد . ناگاه میبیند چیزی مانند آب از سر تا پای او را احاطه کرد و تمام کثافتها شسته شد و بدن برزخی مانند قطعه بلوری صاف و پاک و درخشان گردید سپس ملک الموت جان او را گرفت . این مرد بزرگ از پروردگار خواست که به او بفماند علت این لطف الهی چه بود. شب در رویا آن شخص را می بیند و از او علت را سوال می کند. او در پاسخ می گوید : من در دنیا در دستگاه حکومتی آبرومند و صاحب نفوذ بودم. روزی شخصی را آوردند که محکوم به اعدام کرده بودند و من یقین به مظلومیت و بی گناهی او داشتم . من بی گناهی او را ثابت نمودم و او را از اعدام نجات دادم . چون این کار را تنها برای خدا انجام دادم ،ساعت مرگم خداوند مرا پاک فرمود و از دنیا برد. ( داستان از شهید محراب آیت الله دستغیب) می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 22 تا 28
دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴ ۰۹:۳۳ قبل از ظهر
[10]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
2179
حالت :
ارسال ها :
1483
محل سکونت : :
هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
379
اعتبار کاربر :
14272
پسند ها :
1053
تشکر شده : 1280
|
نوشته شده توسط : admin » حکمت 25 : ترس از خدا در فزونى نعمت ها (اخلاقى) وَ قَالَ [عليه السلام] يَا ابْنَ آدَمَ إِذَا رَأَيْتَ رَبَّكَ سُبْحَانَهُ يُتَابِعُ عَلَيْكَ نِعَمَهُ وَ أَنْتَ تَعْصِيهِ فَاحْذَرْهُ . امام علیه السلام فرمود:
اى فرزند آدم ! زمانى كه خدا را مى بينى كه انواع نعمت ها را به تو مى رساند تو در حالى كه معصيت كارى ، بترس.
چو اندر گناهی خدا را حذر
به عاصی دهد نعمت بیشتر
مفهوم :
این حکمت در بیان پرهیز از گناه به هنگام وفور نعمتهاست . خداوند این نعمتها را یا از روی رحمت به بنده خود می دهد و او باید قدردان نعمتهای خدای کریم و منعم خویش باشد تا دچار تغییر و زوال نعمتها نشود و یا این نعمتها از روی قهر الهی بر بنده ای است که قابل هدایت و اصلاح نیست و خدا او را غرق نعمت ساخته تا وفور نعمتها و کفران آنها بنده گناهکار را بیشتر دچار عذاب الهی کند. مقصود امام : از این حکمت 2 گونه برداشت کرده اند : 1. شکر نعمت موجب فزونی و کفران آن حتی ممکن است نعمت را از بین ببرد و باعث نزول عذاب و رنج شود . پس زمانی که نعمتها افزایش می یابند باید مراقب بود و از عذاب الهی دوری جست تا با معصیت و کفران نعمت به زودی نعمتها از دست نروند و عذاب نازل نشود. 2. آدمی انتظار دارد کیفر گناهانش را بسیار سریع ببیند و نعمتها از او گرفته شوند اما هنگامی که پس از ارتکاب معاصی عقوبت الهی را نمی بیند ،سرکش و مغرور می شود و حتی به مرز کفر می رسد. از این رو خداوند درباره اهل نفاق می فرمایند: آیا ندیدی کسانی را که از نجوا نهی شدند سپس به کاری که از آن نهی شده بودند باز می گردند ..... و در دل می گویند چرا خداوند ما را به خاطر گفته هایمان عذاب نمی کند؟ خداوند در ادامه به آنها وعده عذاب می دهد (سوره مجادله آیه 8) چنین فردی یا از عقوبت اعمالش غافل می باشد و یا بر صحت رفتار و حال خود خوش بین است اما توجه ندارد که شدید ترین عقوبت بر گناهان شخص ، مهلت پروردگار بر ادامه معاصی است. کیفر مخصوص کسانی است که امیدی به اصلاح آنها در دنیا باشد اما آنها که قابلیتی برای اصلاح و هدایت ندارند در این دنیا به صورت ظاهر آزادند. خداوند در مورد این افراد به پیامبرش می فرمایند: رها کن آنها را بخورند و بهره ببرند و آرزو آنها را به بازیچه بگیرد پس به زودی خواهند فهمید( سوره حجرآیه3) معنای املا و استدراج : املا در لغت به معنی مهلت و تاخیر مدت است . این مهلت دادن برای آن است که بیشتر گناه کنند . استدراج درلغت یعنی به تدریج و کم کم نزدیک گردانیدن کسی به سوی چیزی است. در این سنت خداوند در عقوبت بنده گناهکارش مسامحه می کند تا او را به عذاب شدیدتر بکشاند. سنت املا و استدراج در اصطلاح به معنی مهلت دادن خداوند به شخص گناهکار است و حتی نعمتش را از وی نمی گیرد بلکه زیادتر می کند تا فرد عاصی بر طغیان و سرکشی و گناهش بیفزاید و کم کم به تدریج به سوی هلاکت و بلکه عذاب بزرگ تری دچار شود. هر گاه خداوند به بنده ای اراده خیر کند ، در موقع گناه او را به بلایی مبتلا می کند و اگر غضب خداوند هنگام گناه بر کسی وارد شود نعمتی به وی ارزانی دارد که لازمه آن فراموشی استغفار و مشغول شدن به آن نعمت است . حکایت : در سرزمین یمن روستایی به نام صروان بود که باغی بسیار پر ثمر با میوه های گوناگون داشت. صاحب این باغ مردی سخاوتمند و خداشناس بود و هر ساله مقداری از محصول باغ را به اندازه نیاز خود و خانواده اش بر می داشت و بقیه را به نیازمندان می داد. مستمندان عادت کرده بودند که در فصل برداشت محصول به آن باغ می رفتند و صاحب باغ با کمال خوش رویی از محصولات باغ به آنها می داد . او در سالهای آخر عمرش فرزندانش را به حضور طلبید و وصیت نمود تا نیازمندان را از میوه های باغ محروم نسازند. صاحب باغ از دنیا رفت و وصیت پدر از یاد رفت و حتی با هم سوگند خوردند که محصولات باغ را به فقرا ندهند . این کار ناشایست خود را چنین توجیه کردند که ما عیال وار هستیم و محصول باغ باید برای تامین زندگی خودمان است . مدتی گذشت و فصل برداشت محصول فرا رسید قرار گذاشتند تا صبح زودتر دور از دیدگان فقرا میوه ها را بچینندو جمع کنند. نیازمندان طبق معمول هر ساله به باغ می رفتند ولی با دست خالی بر می گشتند . این وضع چنان ادامه نیافت . در نیمه های شب غضب خداوند بر آنها وارد شد صاعقه ای مرگبار به باغ اصابت کرد و تمام درختان راسوزاند و جز خاکستر چیزی باقی نماند . صبح زود فرزندان از همه جا بی خبر به سوی باغ رفتند اما وقتی به باغ رسیدند از دیدن باغ سوخته شان به قدری مات و متحیر شدند که به هم گفتند : ما راه را گم کردیم . آنها زمانی که به خود آمدند از کار خود پشیمان شدند به تسبیح خدا پرداختند و فریاد زدند : ای وای بر ما که طغیانگر بودیم ( سوره قلم آیه 17-31) می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 22 تا 28
دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴ ۰۲:۵۳ بعد از ظهر
[11]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
2179
حالت :
ارسال ها :
1483
محل سکونت : :
هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
379
اعتبار کاربر :
14272
پسند ها :
1053
تشکر شده : 1280
|
نوشته شده توسط : admin » حکمت 26 : رفتار شناسى ( و نقش روحيات در تن آدمى )(علمى،اخلاقى) وَ قَالَ [عليه السلام] مَا أَضْمَرَ أَحَدٌ شَيْئاً إِلَّا ظَهَرَ فِى فَلَتَاتِ لِسَانِهِ وَ صَفَحَاتِ وَجْهِهِ . امام علیه السلام فرمود:
كسى كه چيزى را در دل پنهان نكرد جز آن كه در لغزش هاى زبان و رنگ رخسارش ، آشكار خواهد گشت.
راز درون هر چه بود گاه گاه
تیغ زبانش به در آرد ز چاه صفحه رخساره چو یک آینه فاش کند راز دل از دود آه
تاثیر روحیات در جسم آدمی چندان است که انسان آنچه را در دل دارد بر زبانش جاری می شود و در سیمایش هویدا می گردد.
فلته یعنی امری ناگهانی که انتظارش نمی رفت و اگر آن از انسان صادر شود همراه با عدم تدبر و توجه خواهد بود. رنگ رخساره خبر می دهد از سر ضمیر انسان به علل گوناگونی در قلب خود امور مهمی چون : دوستیها،دشمنیها،شادیها و ناراحتیهایش را در مورد امور یا افراد مخفی می کند و اسراری را که در دل دارد به سبب مصالحی ابراز نمی کند. با این حال گاهی بر اثر شادیها و ناراحتیها از حالت طبیعی در می آید و ضمیر خود را با زبانش و یا با حالت چهره اش نمایان می سازد . سرخ شدن صورت در هنگام خجالت، زرد شدن و پریدگی رنگ صورت در زمانی که از چیزی ترسیده و وحشت کرده ، و در هم بودن ابروها هنگام ناراحتی و مواردی از این قبیل بیانگر حالت درونی انسان است از این رو دقت در صحبتهای دیگران ضمیر آنها و حتی اسرار مخفی دلشان را هویدا می سازد. تاثیر حالات روح بر بدن و سیما طبق آیات و روایات اعمال انسانها به شکلهای مختلفی تمثل می یابند و از حالات روحی، جسم نیز متاثر می شود. اگر چه غیر از موارد محدودی از این حالات مانند خشم ،ترس ،شادی ،حسادت ،عشق ، عصبانیت ،غرور ،غم ،رضایت،همدردی و خجالت را در چهره می توان مشاهده نمود اما بیشتر آنها فقط برای افرادی که در صفات انسانی و درجات روحانی به مقاماتی رسیده اند قابل ادراک است و در آخرت که پرده ها برداشته می شوند آثار روحانی افعال برای همگان قابل رویت خواهد بود مجرمان از چهره هایشان شناخته می شوند (سوره الرحمن آیه 41) روزی خواهد بود که چهره هایی سفید و چهره هایی سیاه می گردند(سوره آل عمران آیه 106)
گر نهان دارد کسی سر، توان در یافتن
از نگاه و روی آن کس، یا در اثنای زبان می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 22 تا 28
دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴ ۰۷:۳۰ بعد از ظهر
[12]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
2179
حالت :
ارسال ها :
1483
محل سکونت : :
هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
379
اعتبار کاربر :
14272
پسند ها :
1053
تشکر شده : 1280
|
نوشته شده توسط : admin » حکمت 27 : روش درمان دردها (بهداشتى ، درمانى) وَ قَالَ [عليه السلام] امْشِ بِدَائِكَ مَا مَشَى بِكَ . امام علیه السلام فرمود:
و با درد خود بساز ، چندان كه با تو سازگار است .
تا که دردت ز پا نیندارد تو به همراه او بساز و برو
بیمار نباید در برابر بیماری زود از پا بیفتد و عجز از خود نشان دهد و مادامی که درد و مرض با او مدارا می کند باید مقاومت بورزد چرا که احساس ناتوانی انسان را ناتوان تر می نماید و در بستر بیماری می اندازد.
برخی به جای اینکه بیماری خود را در انظار کوچک جلوه دهند و یا بپوشانند با کمترین بیماری و ناراحتی و درد کوچک خود را با آه و ناله اظهار می کنند حتی برای جلب توجه دیگران و با وجود سلامتی کامل از اینکه دیگران را به پرستاری خود وادارند ابایی ندارند. پیامبر اکرم صل الله علیه و آله می فرمایند: از گنجهای نیکویی کتمان نمودن صدقه و بیماری و مصیبت و گرفتاری است. می گویند هنگامی که امام خمینی (ره) بیمار می شد آن را ابراز نمی کرد و اگر نزدیکان او قصد داشتند زیر بغل وی را بگیرند ایشان مانع می شد و تا آنجا که ممکن بود خوش بر سرپا می ایستادو کارهای خود را به دیگران واگذار نمی کرد. می پسندم 0
|
|||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|
برچسب ها
|
حکمت ، تا ، |
|