آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
جمعه ۲۸ فروردین ۱۳۹۴ ۰۶:۰۸ قبل از ظهر
|
|||||||
بانو
![]()
شماره عضویت :
499
حالت :
![]()
ارسال ها :
4733
محل سکونت : :
حریم قدس
جنسیت :
![]()
تعداد بازدیدکنندگان :
1108
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
74582
پسند ها :
4202
تشکر شده : 5426
|
تقدیم به پدران شهدا
چکاوک ها نمی خوانند
و حتی نغمه ی قُمری نمی آید دگر بر گوش
کنار تک درخت پیر همسایه
نشسته پیرمردی یکّه و تنها
دلش تنگ است و چشمانش شده لبریز حسرت... آه !
هوای آسمان دارد
زمین در زیر پایش سخت بی تاب است...
![]()
گل نرگس به گوش یاس می خواند :
امان از درد دوری... درد دلتنگی و درد سخت تنهایی...
نشته بغض پنهان در گلوی زخمی لاله
شقایق ها همه خونین دل و دل خون
عصای چوبی لرزان و دست پیرمردی خسته بر روی زمین...
نگاهش مانده بر بال کبوترهای رقصان و دلش دارد هوای آسمان و آسمان و آسمان...
.................................
سه روز بعد... یک تابوت چوبی روی دوش مردم و...
کنار یک مزار خاکی تنهاست جای او...
همان که نقش بسته روی آن گمنام...
می پسندم 4 0 4 ![]() تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||||
![]() ![]() |
|
اطلاعات نویسنده |
![]()
جمعه ۲۸ فروردین ۱۳۹۴ ۰۶:۱۵ قبل از ظهر
![]() |
|||
بانو
![]()
شماره عضویت :
499
حالت :
![]()
ارسال ها :
4733
محل سکونت : :
حریم قدس
جنسیت :
![]()
تعداد بازدیدکنندگان :
1108
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
74582
پسند ها :
4202
تشکر شده : 5426
|
![]() هی دست میرود به کمرها یکی یکی
وقتی که میرسند خبرها یکی یکی
خم گشته است قد پدرها دوتا دوتا
وقتی که میرسند پسرها یکی یکی
باب نیاز باب شهادت درِ بهشت
روی تو باز شد همه درها یکی یکی
سردار بیسر آمدهای تا که خم شوند
از روی دارها همه سرها یکی یکی
رفتی که وا شوند پس از تو به چشم ما
مشتِ پُر قضا و قدرها یکی یکی
رفتی که بین مردم دنیا عوض شود
دربارهی بهشت نظرها یکی یکی
در آسمان دهیم به هم ما نشانشان
آنان که گم شدند سحرها یکی یکی
آنان که تا سحر به تماشای یادشان
قد راست میکنند پدرها یکی یکی
می پسندم 2 0 2 ![]() تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
![]() ![]() |
|
اطلاعات نویسنده |
![]()
جمعه ۲۸ فروردین ۱۳۹۴ ۰۶:۲۱ قبل از ظهر
![]() |
|||
بانو
![]()
شماره عضویت :
499
حالت :
![]()
ارسال ها :
4733
محل سکونت : :
حریم قدس
جنسیت :
![]()
تعداد بازدیدکنندگان :
1108
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
74582
پسند ها :
4202
تشکر شده : 5426
|
عکسی که می بینید، لحظه ای است که پدر شهید غلام معمار زاده را در حال دفن پیکر فرزند شهیدش نشان می دهد. پدری که قهرمانانه، غم سنگین پسر را تاب آورد و بی آن که تزلزلی به خود راه دهد، شخصا پیکر در خون طپیده ی عزیزش را در خاک نهاد. آفرین بر این عزم و صبر.
![]() می پسندم 2 0 2 ![]() تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
![]() ![]() |
|
اطلاعات نویسنده |
![]()
جمعه ۲۸ فروردین ۱۳۹۴ ۰۷:۲۲ قبل از ظهر
![]() |
|||
بانو
![]()
شماره عضویت :
499
حالت :
![]()
ارسال ها :
4733
محل سکونت : :
حریم قدس
جنسیت :
![]()
تعداد بازدیدکنندگان :
1108
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
74582
پسند ها :
4202
تشکر شده : 5426
|
![]() پسرم قرار بود عصای پیری بابا باشی.......اینجوری؟؟ می پسندم 1 0 1 ![]() تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
![]() ![]() |
|
اطلاعات نویسنده |
![]()
پنجشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۰:۳۴ قبل از ظهر
![]() |
|||
بانو
![]()
شماره عضویت :
499
حالت :
![]()
ارسال ها :
4733
محل سکونت : :
حریم قدس
جنسیت :
![]()
تعداد بازدیدکنندگان :
1108
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
74582
پسند ها :
4202
تشکر شده : 5426
|
بیچاره آن پدر شهیدی که
هر بار دلش برای پسرش تپید
گفتند: مرد که گریه نمی کنه . . . . !
می پسندم 1 0 1 ![]() تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
![]() ![]() |
|
اطلاعات نویسنده |
![]()
پنجشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۰:۴۱ قبل از ظهر
![]() |
|||
بانو
![]()
شماره عضویت :
499
حالت :
![]()
ارسال ها :
4733
محل سکونت : :
حریم قدس
جنسیت :
![]()
تعداد بازدیدکنندگان :
1108
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
74582
پسند ها :
4202
تشکر شده : 5426
|
![]() عمار ذابحی
آقا یعقوب! میخواهی پدر را از پسر جدا کنی...؟
خمپاره ای در کنار یک جوان 16، 17 ساله به زمین خورد و سرش را از بدن جدا کرد. سر به زمین افتاد و از شیب ارتفاع همین طور پایین رفت. مرد میانسالی سراسیمه دنبال سر دوید تا اینکه آن را از روی سیم خاردارها برداشت و اورد گذاشت روی پیکر و خودش را هم انداخت روی بدن شهید...
هر چه رزمنده میانسال را صدا زدم: "بلند شو بریم الان وقت این کارها نیست"، توجهی نکرد. رفتم زدم پشت کمرش، سرش را برگرداند، دیدم به پهنای صورت اشک میریزد و آرام آرام گریه می کند.
بهش گفتم بلند شو بریم.
به زبان آذری با هق هق گریه گفت:
"آقا یعقوب! میخواهی پدر را از پسر جدا کنی؟"
خجالت کشیدم و بی اختیار گفتم:
"السلام علیک یا ابا عبدالله
آقا جان! چه کشیدی آن لحظه ای که به بالین علی اکبر رسیدی..."
به یادشهدای بی سر
می پسندم 0
|
|||
![]() ![]() |
|
اطلاعات نویسنده |
![]()
پنجشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۱:۰۲ قبل از ظهر
![]() |
|||
بانو
![]()
شماره عضویت :
499
حالت :
![]()
ارسال ها :
4733
محل سکونت : :
حریم قدس
جنسیت :
![]()
تعداد بازدیدکنندگان :
1108
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
74582
پسند ها :
4202
تشکر شده : 5426
|
![]() خیلی متاثر شدم از دیدن این عکس ونوشته ها می پسندم 0
|
|||
![]() ![]() |
|
اطلاعات نویسنده |
![]()
چهارشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۴ ۱۰:۳۲ قبل از ظهر
![]() |
|||
بانو
![]()
شماره عضویت :
499
حالت :
![]()
ارسال ها :
4733
محل سکونت : :
حریم قدس
جنسیت :
![]()
تعداد بازدیدکنندگان :
1108
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
74582
پسند ها :
4202
تشکر شده : 5426
|
![]() می پسندم 0
|
|||
![]() ![]() |
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
برچسب ها
|
تقدیم ، به ، پدران ، شهدا ، |
|