آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|
اطلاعات نویسنده |
شنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۳:۳۰ قبل از ظهر
|
|||||
حکمت 71 : نشانه كمال عقل (اخلاقى) وَ قَالَ [عليه السلام] إِذَا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْكَلَامُ . امام علیه السلام فرمود:
چون عقل كامل گردد ، سخن اندك شود .
می پسندم 5 0 5 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 71 تا 77
یکشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۸:۰۱ بعد از ظهر
[1]
|
||
حکمت 72 : رابطه دنيا و انسان (اخلاقى،علمى) وَ قَالَ [عليه السلام] الدَّهْرُ يُخْلِقُ الْأَبْدَانَ وَ يُجَدِّدُ الْآمَالَ وَ يُقَرِّبُ الْمَنِيَّةَ وَ يُبَاعِدُ الْأُمْنِيَّةَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ نَصِبَ وَ مَنْ فَاتَهُ تَعِبَ. امام علیه السلام فرمود:
دنيا بدن ها را فرسوده و آرزوها را تازه مى كند ، مرگ را نزديك و خواسته ها را دور و دراز مى سازد ، كسى كه به آن دست يافت خسته مى شود ، و آن كه به دنيا نرسيد رنج مى برد.
می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 71 تا 77
یکشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۸:۰۲ بعد از ظهر
[2]
|
||
حکمت 73 : ضرورت خودسازى رهبران و مديران(اخلاقى ، تربيتى ، مديريتى) وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْيَبْدَأْ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ وَ لْيَكُنْ تَأْدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِيبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ . امام علیه السلام فرمود:
كسى كه خود را رهبر مردم قرار داد ،بايد پيش از آن كه به تعليم ديگران پردازد ، خود را بسازد ، و پيش از آن كه به گفتار تربيت كند ، با كردار تعليم دهد ، زيرا آن كس كه خود را تعليم دهد و ادب كند سزاوار تر به تعظيم است از آن كه ديگرى را تعليم دهد و ادب بياموزد.
می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 71 تا 77
چهارشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۹:۲۰ بعد از ظهر
[3]
|
||
حکمت 74 : ضرورت ياد مرگ(اخلاقى) وَ قَالَ [عليه السلام] نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ . امام علیه السلام فرمود:
انسان با نَفَسى كه مى كشد ، قدمى به سوى مرگ مى رود .
می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 71 تا 77
چهارشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۹:۲۱ بعد از ظهر
[4]
|
||
حکمت 75 : توجه به فناپذيرى دنيا(اخلاقى) وَ قَالَ [عليه السلام] كُلُّ مَعْدُودٍ مُنْقَضٍ وَ كُلُّ مُتَوَقَّعٍ آتٍ . امام علیه السلام فرمود:
هر چيز كه شمردنى است پايان مى پذيرد ، و هر چه را كه انتظار مى كشيدى ، خواهد رسيد.
می پسندم 3 0 3 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 71 تا 77
چهارشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۹:۲۴ بعد از ظهر
[5]
|
||
حکمت 76 : روش تحليل رويدادها (روش تجربى) (اخلاقى ، علمى ، سياسى) وَ قَالَ [عليه السلام] إِنَّ الْأُمُورَ إِذَا اشْتَبَهَتْ اعْتُبِرَ آخِرُهَا بِأَوَّلِهَا . امام علیه السلام فرمود:
حوادث اگر همانند يكديگر بودند ، آخرين را با آغازين مقايسه و ارزيابى مى كنند.
می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 71 تا 77
چهارشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۴ ۱۰:۲۰ بعد از ظهر
[6]
|
||
حکمت 77 : دنيا شناسى (امام و ترك دنياى حرام) (اخلاقى) وَ مِنْ خَبَرِ ضِرَارِ بْنِ حَمْزَةَ الضَّبَائِيِّ عِنْدَ دُخُولِهِ عَلَى مُعَاوِيَةَ وَ مَسْأَلَتِهِ لَهُ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ قَالَ فَأَشْهَدُ لَقَدْ رَأَيْتُهُ فِى بَعْضِ مَوَاقِفِهِ وَ قَدْ أَرْخَى اللَّيْلُ سُدُولَهُ وَ هُوَ قَائِمٌ فِى مِحْرَابِهِ قَابِضٌ عَلَى لِحْيَتِهِ يَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلِيمِ وَ يَبْكِى بُكَاءَ الْحَزِينِ وَ يَقُولُ يَا دُنْيَا يَا دُنْيَا إِلَيْكِ عَنِّى أَ بِى تَعَرَّضْتِ أَمْ إِلَيَّ تَشَوَّقْتِ لَا حَانَ حِينُكِ هَيْهَاتَ غُرِّى غَيْرِى لَا حَاجَةَ لِى فِيكِ قَدْ طَلَّقْتُكِ َلَاثاً لَا رَجْعَةَ فِيهَا فَعَيْشُكِ قَصِيرٌ وَ خَطَرُكِ يَسِيرٌ وَ أَمَلُكِ حَقِيرٌ آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِيقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِيمِ الْمَوْرِدِ . امام علیه السلام فرمود:
(ضرار بن ضمرة ضبايى از ياران امام به شام رفت بر معاويه وارد شد . معاويه از او خواست از حالات امام بگويد ، گفت على [عليه السلام] را در حالى ديدم كه شب ، پرده هاى خود را افكنده بود ، و او در محراب ايستاده ، محاسن را به دست گرفته ، چون مار گزيده ، به خود مى پيچيد ، و محزون مى گريست و مى گفت :) اى دنيا !!! اى دنياى حرام ! از من دور شو ، آيا براى من خود نمايى مى كنى ؟ يا شيفتة من شده اى تا روزى در دل من جاى گيرى ؟ هرگز مباد! غير مرا بفريب ، كه مرا در تو هيچ نيازى نيست ، تو را سه طلاقه كرده ام ، تا بازگشتى نباشد ، دوران زندگانى تو كوتاه ، ارزش تو اندك و آرزوى تو پُست است . آه از توشة اندك ، و درازى راه ، و دورى منزل ، و عظمت روز قيامت !
می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 71 تا 77
شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۴۱ قبل از ظهر
[7]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
2179
حالت :
ارسال ها :
1483
محل سکونت : :
هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
379
اعتبار کاربر :
14272
پسند ها :
1053
تشکر شده : 1280
|
نوشته شده توسط : admin »
حکمت 71 : نشانه كمال عقل (اخلاقى) وَ قَالَ [عليه السلام] إِذَا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْكَلَامُ . امام علیه السلام فرمود:
چون عقل كامل گردد ، سخن اندك شود .
کم گوی و گزیده گوی چون دُر تا ز اندک تو جهان شود پر می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 71 تا 77
شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۳۵ بعد از ظهر
[8]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
2179
حالت :
ارسال ها :
1483
محل سکونت : :
هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
379
اعتبار کاربر :
14272
پسند ها :
1053
تشکر شده : 1280
|
نوشته شده توسط : admin »
حکمت 72 : رابطه دنيا و انسان (اخلاقى،علمى) وَ قَالَ [عليه السلام] الدَّهْرُ يُخْلِقُ الْأَبْدَانَ وَ يُجَدِّدُ الْآمَالَ وَ يُقَرِّبُ الْمَنِيَّةَ وَ يُبَاعِدُ الْأُمْنِيَّةَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ نَصِبَ وَ مَنْ فَاتَهُ تَعِبَ. امام علیه السلام فرمود:
دنيا بدن ها را فرسوده و آرزوها را تازه مى كند ، مرگ را نزديك و خواسته ها را دور و دراز مى سازد ، كسى كه به آن دست يافت خسته مى شود ، و آن كه به دنيا نرسيد رنج مى برد.
روزگار است که فرسوده نماید تن ها آرزوهای جدید آرد و مرگش ز قفا دور سازد هوس و هر که به دستش آرد خسته و هر که نیارد، رسدش رنج و عنا دهر چیست؟ گذشت زمان حوادث و رویدادهایی را به دنبال دارد که به مجموعه اینها دهر یا روزگار گفته می شود پس منظور عمر انسان و گذشت زمان است و به معنای زندگی مادی ست. بدانید زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی و تجمل پرستی و فخر فروشی به یکدیگر و افزون طلبی در اموال و فرزندان است (سوره حدید آیه 20) در این حکمت امام می فرمایند که به دنبال چیزهایی باشید که کهنگی و مرگ در آنها راه ندارد و لذت و شیرینی اش خالص و بی نهایت است. می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 71 تا 77
شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۴۷ بعد از ظهر
[9]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
2179
حالت :
ارسال ها :
1483
محل سکونت : :
هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
379
اعتبار کاربر :
14272
پسند ها :
1053
تشکر شده : 1280
|
نوشته شده توسط : admin »
حکمت 73 : ضرورت خودسازى رهبران و مديران(اخلاقى ، تربيتى ، مديريتى) وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْيَبْدَأْ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ وَ لْيَكُنْ تَأْدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِيبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ . امام علیه السلام فرمود:
كسى كه خود را رهبر مردم قرار داد ،بايد پيش از آن كه به تعليم ديگران پردازد ، خود را بسازد ، و پيش از آن كه به گفتار تربيت كند ، با كردار تعليم دهد ، زيرا آن كس كه خود را تعليم دهد و ادب كند سزاوار تر به تعظيم است از آن كه ديگرى را تعليم دهد و ادب بياموزد.
هر که خود را رهبر مردم کند باید اول رهبری از خود کند خود بیاموزد وزان پس دیگران با عمل تادیب سازد نی زبان
شرح و تفسير روش تعليم و تربيت امام(عليه السلام) در اين گفتار گهربار به سه نكته شايان توجه اشاره مى كند: نخست مى فرمايد: «كسى كه خود را در مقام پيشوايى و امامت بر مردم قرار مى دهد بايد پيش از آنكه به تعليم ديگران مى پردازد به تعليم خويش بپردازد»; (مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْيَبْدَأْ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ).
كلام امام(عليه السلام) در اينجا مطابق ظاهر اطلاق كلام، هم رئيس حكومت بر مردم را شامل مى شود و هم تمام كسانى را كه به نوعى ارشاد و هدايت مردم را بر عهده مى گيرند. اين جمله اشاره به يك واقعيت مسلم عقلانى است كه تا انسان خودش چيزى را نداشته باشد نمى تواند به ديگران اهدا كند.
خشك ابرى كه بود ز آب تهى *** كى شود منصب او آب دهى
ضرب المثلى در ميان عرب است كه مى گويند: «چوبى كه كج است چگونه ممكن است سايه آن راست باشد». اضافه بر اين، مردم سخنان كسى را كه به گفتار خود پايبند و آثارش در زندگى او نمايان نيست، هرگز نمى پذيرند و به خود مى گويند: اگر او اين سخنان را باور مى داشت نخست خودش به آن عمل مى كرد. به همين دليل امام(عليه السلام) در دومين جمله مى فرمايد: «بايد تأديب و تعليم او نسبت به ديگران پيش از آنكه با زبانش باشد با عمل صورت گيرد»; (وَ لْيَكُنْ تَأْدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِيبِهِ بِلِسَانِهِ). اصلى مسلم در روان شناسى است كه مردم سخنان كسى را مى پذيرند كه به گفته خود معتقد باشد و به تعبير معروف: تا سخن از دل بر نيايد بر دل ننشيند و نشانه روشن اين اعتقاد اين است كه به گفته خود عمل كند. فى المثل اگر طبيبى سخنرانى هاى متعددى درباره زيان هاى دخانيات ايراد كند و بيمارى هاى متعدد ناشى از آن را يكى پس از ديگرى برشمرد; ولى مردم ببينند از دهانش بوى سيگار مى آيد هيچ كس سخن او را جدى نخواهد گرفت. به همين دليل در حديثى كه در كتاب كافى آمده از امام صادق(عليه السلام)مى خوانيم: «إِنَّ الْعَالِمَ إِذَا لَمْ يَعْمَلْ بِعِلْمِهِ زَلَّتْ مَوْعِظَتُهُ عَنِ الْقُلُوبِ كَمَا يَزِلُّ الْمَطَرُ عَنِ الصَّفَا; هنگامى كه عالم به علمش عمل نكند موعظه او از دل ها فرو مى ريزد همان گونه كه قطره هاى باران از سنگ سخت فرو مى ريزد». اشاره به اين كه دل هاى مردم حالت مقاومت و نفوذناپذيرى در برابر مواعظ آنها به خود مى گيرد. نيز به همين دليل امير مؤمنان على(عليه السلام) در خطبه 175 مى فرمايد: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي وَاللَّهِ مَا أَحُثُّكُمْ عَلَى طَاعَة إِلاَّأَسْبِقُكُمْ إِلَيْهَا وَلاَ أَنْهَاكُمْ عَنْ مَعْصِيَة إِلاَّ وَأَتَنَاهَى قَبْلَكُمْ عَنْهَا; اى مردم به خدا سوگند من شما را به هيچ طاعتى ترغيب نمى كنم مگر اين كه خودم پيش از شما به آن عمل مى نمايم و شما را از هيچ معصيتى باز نمى دارم مگر اين كه خودم پيش از شما از آن دورى مى جويم». سپس در سومين و آخرين جمله بر آنچه در جمله هاى پيش آمد تأكيد نهاده مى فرمايد: «كسى كه معلم و ادب كننده خويشتن است به احترام سزاوارتر از كسى است كه معلم و مربى مردم است»; (وَمُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَمُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالاِْجْلاَلِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَمُؤَدِّبِهِمْ). اشاره به اين كه هرگاه انسان نخست به تعليم و تاديب خويشتن پردازد، تأثير سخنانش بيشتر و عميق تر است در حالى كه اگر كسى تنها به تأديب مردم پردازد و از خويش غافل بماند روزى فرا مى رسد كه مردم از اين امر آگاه مى شوند و از او روى برمى گردانند. بلكه از روايات استفاده مى شود كه اين كار از نشانه منافقان است كه انسان ديگران را به نيكى ها و ترك بدى ها دعوت كند و خود به اين اندرز عمل ننمايد: در حديثى از امام سجاد على بن الحسين(عليه السلام)مى خوانيم كه فرمود: «إِنَّ الْمُنَافِقَ يَنْهَى وَلاَ يَنْتَهِي وَيَأْمُرُ بِمَا لاَ يَأْتِي; منافق ديگران را از بدى ها باز مى دارد; ولى خويشتن را باز نمى دارد و ديگران را به نيكى ها دعوت مى كند و خود بدان عمل نمى نمايد».
می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 71 تا 77
یکشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۴۲ بعد از ظهر
[10]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
2179
حالت :
ارسال ها :
1483
محل سکونت : :
هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
379
اعتبار کاربر :
14272
پسند ها :
1053
تشکر شده : 1280
|
نوشته شده توسط : admin »
حکمت 74 : ضرورت ياد مرگ(اخلاقى) وَ قَالَ [عليه السلام] نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ . امام علیه السلام فرمود:
انسان با نَفَسى كه مى كشد ، قدمى به سوى مرگ مى رود .
هر دم که برآوری تو،گامی برداشته ای به سوی مردن هردم از عمر می رود نفسی چون نگه می کنم نماند بسی
وجوه شباهت تنفس و حرکت به سوی مرگ :
1. سرعت حرکت به سوی مرگ به اندازه سرعت تنفس است. 2. حرکت انسان به سوی مرگ همانند تنفس اجتناب ناپذیر است 3. همان گونه که تنفس آرام و تدریجی است حرکت ما به سوی مرگ مداوم و تدریجی است. 4. تنفس ویژه همه انسانها است بنابراین مرگ هم برای تمامی انسانها اتفاق می افتد. آثار سازنده یاد مرگ : 1. رشد و تعالی افراد 2. جلوگیری از غفلت و ارتکاب جرایم 3. داشتن برنامه و نظم در امر دنیا و آخرت 4. دل نبستن به دنیا و . . . شرح و تفسير هر نفسى گامى است! امام(عليه السلام) در اين كلام كوتاه و بيدار كننده اشاره به پايان تدريجى عمر انسان كرده مى فرمايد: «نفس هاى انسان گام هاى او به سوى سرآمد زندگى و مرگ است»; (نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ). خُطى جمع «خُطْوة» به معناى فاصله ميان دو قدم به هنگام راه رفتن است كه در فارسى از آن به عنوان «گام» نام مى برند. اين نكته مهمى است كه انسان دائما در حال نفس كشيدن است; در خواب و بيدارى و قيام و قعود و در همه حال و اگر مدت كوتاهى راهِ نفس را بر او ببندند مرگ او فرا مى رسد. از سوى ديگر، دستگاه تنفس انسان و قلب و مغز و ساير اعضا استعداد محدودى دارند; مثلا دستگاه تنفس مى تواند حداكثر چندين ميليارد بار هوا را به درون كشيده اكسيژن آن را جذب كند و گاز كربن را همراه باقيمانده آن بيرون بفرستد. همچنين قلب توان دارد ميلياردها مرتبه باز و بسته شود به يقين هنگامى كه اين عدد به نهايت رسيد تاب و توان اين دستگاه ها تمام مى شود; خود به خود از كار مى ايستند; مانند اتومبيلى كه آخرين قطره سوخت آن تمام شود و در اين هنگام از كار باز مى ايستد، بنابراين همان گونه كه در اتومبيل هر قطره اى از سوخت مصرف مى شود گامى به سوى پايان است، هر نفسى كه انسان مى كشد و هر ضربانى كه قلب او مى زند او را يك گام به پايان زندگى نزديك مى سازد. همان گونه كه گام هاى پى در پى انسان را به مقصد نزديك مى كند. به همين دليل بعضى معتقدند كه ورزش كردن زياد از عمر انسان مى كاهد، زيرا به هنگام ورزش نفس ها سريع تر و ضربان قلب بيشتر مى شود. در كتاب كافى نقل شده است كه امام صادق(عليه السلام) فرمود: «مَا مِنْ يَوْم يَأْتِي عَلَى ابْنِ آدَمَ إِلاَّ قَالَ لَهُ ذَلِكَ الْيَوْمُ يَا ابْنَ آدَمَ أَنَا يَوْمٌ جَدِيدٌ وَأَنَا عَلَيْكَ شَهِيدٌ فَقُلْ فِيَّ خَيْراً وَاعْمَلْ فِيَّ خَيْراً أَشْهَدْ لَكَ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَإِنَّكَ لَنْ تَرَانِي بَعْدَهَا أَبَداً; هر روزى كه بر انسان مى گذرد به او مى گويد: اى انسان من روز جديدى هستم و بر اعمال تو گواهم. در من از نيكى ها سخن بگو و كار نيك انجام ده تا روز قيامت براى تو گواهى دهم، زيرا من كه بگذرم ديگر هرگز مرا نخواهى ديد». اين همان چيزى هست كه قرآن مجيد در سوره «والعصر» به آن اشاره كرده و مى فرمايد: «(وَالْعَصْرِ * إِنَّ الاِْنْسَانَ لَفِى خُسْر); سوگند به عصر كه انسان (همواره) در حال خسران است». فخر رازى در تفسير اين آيه سخنى دارد كه جالب به نظر مى رسد وى مى گويد: يكى از بزرگان پيشين مى گفت معناى اين سوره را من از مرد يخ فروشى آموختم فرياد مى زد: «اِرْحَمُوا مَنْ يَذُوبُ رَأسُ مالِهِ، اِرْحَمُوا مَنْ يَذُوبُ رَأسُ مالِهِ; به كسى كه سرمايه اش مرتبا ذوب مى شود رحم كنيد». پيش خود گفتم: اين است معناى (إِنَّ الاِْنْسَانَ لَفِى خُسْر). می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 71 تا 77
یکشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۴ ۰۴:۰۰ بعد از ظهر
[11]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
2179
حالت :
ارسال ها :
1483
محل سکونت : :
هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
379
اعتبار کاربر :
14272
پسند ها :
1053
تشکر شده : 1280
|
نوشته شده توسط : admin »
حکمت 75 : توجه به فناپذيرى دنيا(اخلاقى) وَ قَالَ [عليه السلام] كُلُّ مَعْدُودٍ مُنْقَضٍ وَ كُلُّ مُتَوَقَّعٍ آتٍ . امام علیه السلام فرمود:
هر چيز كه شمردنى است پايان مى پذيرد ، و هر چه را كه انتظار مى كشيدى ، خواهد رسيد.
هر آنچه که آید به حد و شمار شود فانی و بر عدم رهسپار هر آنچه که باید رسد می رسد شود قسمت و بهر روزی رصد اين اشاره به قانون كلى فلسفى است كه هرچيز تحت عدد در آيد محدود است و هرچه محدود است پايان پذير است و از آنجا كه عمر انسان ها تحت عدد قرار مى گيرند; مثلا مى گوييم: عمر شصت ساله، يا هشتاد ساله. مفهومش اين است كه هر ساعتى كه بر انسان مى گذرد تدريجا از آن كاسته مى شود و اين سرمايه به سرعت رو به فنا مى رود و مهم اين است كه گذشتن و كاستن آن در اختيار ما نيست چه بخواهيم، چه نخواهيم به سرعت در حال عبور است. آن گاه در ادامه مى فرمايد: «و آنچه مورد انتظار است سرانجام فرا مى رسد»; (وَكُلُّ مُتَوَقَّع آت). منظور از «متوقَّع» امورى است كه به طور قطع مى دانيم در آينده رخ مى دهد; مانند مرگ و پايان زندگى و قيام قيامت. اشاره به اين كه كسى كه به اين امور آگاه است بايد توجه داشته باشد كه روزى مرگ دامان او را مى گيرد و روزى در دادگاه عدل الهى حضور مى يابد. به همين دليل در تفسير آيه شريفه (وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتّى يَأْتِيَكَ الْيَقينُ) يقين را به مرگ تفسير كرده اند. آنچه امام در دو جمله بالا بيان فرموده در واقع اشاره به دنياى فانى و گذاران است; دنيايى كه عمرش در برابر جهان آخرت بسيار ناچيز است، همان گونه كه در حديثى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «مَا الدُّنْيَا فِي الاْخِرَةِ إِلاَّ مِثْلُ مَا يَجْعَلُ أَحَدُكُمْ إِصْبَعَهُ فِي الْيَمِّ فَلْيَنْظُرْ بِمَ يَرْجِعُ; عمر دنيا در برابر آخرت مانند اين است كه يكى از شما انگشت خود را در دريايى فرو كند (و سپس بيرون آورد) در اين حال نگاه كند ببيند چه اندازه از آب دريا بر انگشت او باقى مانده». اين هشدارى است به همه دنيا طلبان و آنها كه به آخرت و زندگى جاويدان پشت كرده اند تا بدانند چه چيز به دست مى آوردند و چه چيز را از دست مى دهند. این حکمت در کل به دو بخش تقسیم شده بود: 1. پایان پذیری امور قابل شمارش 2. فرارسیدن امور مورد انتظار
رفتنی می رود و آمدنی می آید
شدنی می شود و غصه به جا می ماند می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 71 تا 77
دوشنبه ۱ تیر ۱۳۹۴ ۰۹:۳۱ بعد از ظهر
[12]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
2179
حالت :
ارسال ها :
1483
محل سکونت : :
هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
379
اعتبار کاربر :
14272
پسند ها :
1053
تشکر شده : 1280
|
نوشته شده توسط : admin »
حکمت 76 : روش تحليل رويدادها (روش تجربى) (اخلاقى ، علمى ، سياسى) وَ قَالَ [عليه السلام] إِنَّ الْأُمُورَ إِذَا اشْتَبَهَتْ اعْتُبِرَ آخِرُهَا بِأَوَّلِهَا . امام علیه السلام فرمود:
حوادث اگر همانند يكديگر بودند ، آخرين را با آغازين مقايسه و ارزيابى مى كنند.
چون گذارد خشت اول بر زمین معمار کج گر رساند بر فلک باشد همان دیوار کج
شبهه را به دلیل شبیه بودنش با حق شبهه می نامند به همین دلیل ابتدا باید شبهه را شناخت تا درصدد حل آن بر بیاییم .
این حکمت در فضای مسمومی که معاویه بن ابی سفیان و عمرو بن عاص در جنگ صفین پدید آورده بودند از امیر مومنان علی علیه السلام صادر شد . بدیهی است جز حضرت کسی نمی توانست نتیجه و عاقبت آن نبرد را حدس بزند . حضرت هنگامی که دل های مردد لشکر را ملاحظه می کرد می فرمود : ای مردم وضعیت همین است که می بینید از دشمن جز یک نفس نمانده است و بدانید هر گاه اموری این گونه بر شما روی آورد آخرشان را بر اولشان قیاس و تطبیق کنید و من فردا بر آنها یورش خواهم برد. در برابر شبهه باید به کجا پناه برد؟ به خدا و رسولش ارجاع دهید چراکه رسول خدا و ائمه از منابع فیض الهی اند و به حقیقت اشیا نزدیک ترند . استحکام گام نخست: هر گاه بخواهیم کاری را انجام دهیم با یکی ازسه رویداد زیر مواجهه می شویم : 1. از ابتدا صحت کار را میدانیم و اطمینان داریم بنابراین اقدام میکنیم 2. یقین داریم که نادرست است و کار را رها میکنیم 3. به درستی و نادرستی آن شک داریم فرمایش حضرت برای مورد سوم است که می فرمایند فرجام آن کار مانند آغاز آن خواهد بود. معنای اعتبار: مقایسه کردن چیزی با چیز دیگر از روی مشابهت و سنجیدن امر نامعلوم با امر معلومی برای شناخت نامعلوم است. طبق فرمایش : سالی که نکوست از بهارش پیداست. می پسندم 0
|
|||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|
موضوعات مشابه | ||||
عنوان موضوع | نویسنده | پاسخ | بازدید | آخرین پاسخ |
انتخاب برنده دور یازدهم حکمت های نهج البلاغه 71 تا 77 |
admin |
0 | 492 | admin |
حکمت های نهج البلاغه71تا77 |
یازهرااا |
0 | 1 | یازهرااا |
برچسب ها
|
حکمت ، تا ، |
|