قیام 15 خرداد
پانزده خرداد 1342 اوج رویارویی روحانیت شیعه و رژیم منحوس و استبدادی شاهنشاهی ایران بود؛ تا جایی که امام خمینی (ره) پانزدهم خرداد را مبدأ انقلاب اسلامی اعلام کردند. از تاریخ پانزده خرداد 1342 بود که مرجعیت شیعه به این نتیجه رسید که یک راه در پیش رو دارد و آن سرنگونی رژیم است. حامد الگار محقق معروف مسائل ایران پانزده خرداد را نقطه ی عطفی در تاریخ نوین ایران می داند و می گوید: «(این حادثه باعث شد که) به جای احزاب غیر مذهبی که پس از مصدق اعتبارشان از دست رفته بود، توده ی مردم تحت رهبری مذهبی اقدام به جنبش های سیاسی کردند» [1] از همین رو این روز را به واقع باید سرآغازی در تاریخ انقلاب اسلامی ایران قلمداد کرد.
اصلاحات تحمیلی
اصلاحات محمدرضا شاه که به دنباله ی نوسازی های رضا شاه صورت گرفت چون یک تقلید صرف از طراحان آمریکایی بود و شرایط بومی، فرهنگ، نیروی انسانی و عوامل داخلی در آن در نظر گرفته نشده بود با عدم استقبال روبه رو شد و از این جهت هر دو شاه، یک فرآیند تحمیلی را اعمال کردند. شاه که بعد از وفات آیت الله بروجردی قدرت مرجعیت را تمام شده به حساب می آورد و باور نمیکرد که مرجعیت شیعه بتواند این بحران را در مدت کوتاهی پشت سر بگذارد، نام اصلاحات آمریکایی را انقلاب سفید (یعنی انقلاب بدون خونریزی) نامید. اما به محض این که مخالفت مرجعیت شیعه را جدی تلقی کرد، بنای تهدید علنی را گذاشت. او در سخنرانی پاگاه وحدتی دزفول در 23 اسفند 1341گفت: «انقلاب بزرگ ملی ما همان طوری که بارها گفتم تا به حال بدون خون ریزی، بدون هیچ گونه عکس العمل ناشایسته ای با کمال سرعت پیشروی می کند. ولی ... (عناصر) ارتجاعی خودشان اگر از خواب غفلت بیدار نشوند، چنان مثل صاعقه مشت عدالت در هر لباسی که باشند بر سر آن ها کوفته خواهد شد که شاید برای همیشه به آن زندگی ننگین و کثافتشان خاتمه داده بشود» او با اشاره به سرکوب در انقلاب های اجتماعی کشورهای دیگر گفت: «هزار خون ریزیها انجام می گیرد و چقدر اشخاص در این بین بی گناه یا با گناه تلف می شوند» [2] او در اوایل سال 42 به رجزخوانی های خود ادامه داد و حتی با صراحت تمام از خونریزی در این راه سخن گفت. [3] سخنان شاه، نشان می داد که برای سرکوب خونین هر گونه قیام مردمی آماده است.
سخنرانی قاطع، صریح و افشاگرانه و شاه شکن امام خمینی (ره) چون بمبی در سرتاسر ایران طنین افکند و ارکان رژیم را به لرزه انداخت.
دستگیری امام خمینی (ره)
رژیم شاه برای خاموش کردن اعتراضات مردمی دست به دستگیری رهبر نهضت و چند نفر از روحانیون مبارز هوادار امام خمینی زد. موضوع ابتداء به رئیس شهربانی قم ابلاغ شد و تصمیم بر دستگیری امام در نیمه های شب 15 خرداد گرفته شد. ساعت 3:30 بامداد پانزدهم خرداد با هجوم به منزل امام، ایشان را دستگیر کردند. امام که گویا برای دستگیری آماده بودند به گفته ی سرهنگ سید حسین پرتو بیدار و لباس پوشیده، در منزل حاضر بودند و خود را معرفی کردند که روح الله خمینی من هستم [4]
هنگام دستگیری امام، آیت الله قمی در مشهد و آیت الله محلاتی در شیراز را نیز دستگیر کردند. رژیم برای سرکوب نهضت، از شب 15 خرداد تا مدت کوتاهی 53 نفر از علمای مبارز را دستگیر و به تهران منتقل کرد. [5]
قم به فریاد آمد
با انتشار خبر دستگیری حضرت امام، در همان نیمه های شب، مردم دسته دسته به طرف بیت معظم له حرکت کردند. حاج آقا مصطفی فرزند امام، مردم را به آرامش فراخواند تا صبح شود و همراه با سایر علماء تصمیم لازم را بگیرند.صبح زود حاج آقا مصطفی به همراه جمیعت نگران و عصبانی به حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) می روند و هر لحظه بر تراکم جمعیت افزوده میشود.ایشان دستگیری امام را برای مردم شرح دادند، سپس آیت الله طاهری خرم آبادی به منبر رفتند. سپس مردم از حرم به سمت فیضیه با شعار «یا مرگ یا خمینی» سرازیر شدند. حضور بی سابقه ی زنان قم در این اجتماع حتی در گزارش ساواک نیز ذکر شده: «تعداد زیادی زنان در مسجد اعظم به نفع [امام] خمینی اجتماع نموده اند» [6]
جمعیت انبوه معترضین رئیس شهربانی قم را به وحشت انداخته بود و لحظه به لحظه با تهران در تماس بود. کمی بعد خشم مردم به درگیری با نیروهای رژیم منجر میشود و کلانتری 3 محاصره میشود و به گردان لشکر گارد مستقر در قم دستور حمله داده میشود و درگیری در ساعت 8:30 آغاز میشود. [7]
علماء تراز اول قم در منزل آیت الله زنجانی اجتماع کرده بودند. آیت الله نجفی به میان تظاهر کنندگان رفت و در پشت بلندگو قرار گرفت و رژیم را تهدید کرد که: «اگر یک مو از سر [خمینی] عزیزمان کم شود، دست به اقدامات دامنه داری زده و ان شاء الله تعالی نخواهیم گذاشت مویی از سرشان کم شود» [8] علمای اجتماع کننده در منزل آیت الله زنجانی نیز به جمعیت حاضر در صحن حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) پیوستند. ابتدا آیت الله گلپایگانی و شریعتمداری به حرم رفتند، سپس سایر علما از جمله آیت الله محقق داماد، علامه طباطبایی، آیت الله حاج آقا مرتضی حائری، آیت الله آملی نیز به طرف حرم حرکت کردند. روحانیون و مردم نیز پشت سر آن ها حرکت کردند. [9]
علماء تمام سعی خود را برای ماندن مردم در صحن حرم می کردند، اما مردم خشمگین تر از آن بودند که بمانند. آیت الله طاهری خرم آبادی در حال سخنرانی بود که جنازه ی اولین شهید بر روی دست ها وارد صحن شد و شعار «یا مرگ یا خمینی» بار دیگر در قم طنین انداز شد. بوی خون و دود و باروت فضای شهر را پر کرده بود و صدای غرش هواپیماهای جنگنده بر فراز شهر قم به گوش می رسید. بیشترین درگیری ها در چهار راه شاه (شهید غفاری) بود. تظاهر کنندگان در این چهارراه از چهارطرف محاصره شده بودند و با رگبار مسلسل ها مانند برگ پاییزی بر زمین می افتادند و راه گریزی نداشتند. [10]
تهران در آتش و خون
خبر دستگیری امام خمینی (ره) به سرعت به تهران رسید و در کل شهر پیچید. روز 15 خرداد مصادف با 12 محرم بود و بسیاری هیئت ها رسم بر این داشتند که صبح ها مراسم عزاداری برقرار کنند. خبر بلافاصله در هیئات مذهبی پیچید و مردم عزادار مراسمات را سراسیمه تعطیل کردند و به طرف مرکز جنبش یعنی بازار تهران روی آوردند. بازاریان نیز کرکرها پایین کشیدند و به طرف مسجد شاه (امام خمینی) حرکت کردند. مردم و بازاریان جمعیتی انبوه را تشکیل داده بودند. دانشگاه تهران نیز با شنیدن خبر دست به تظاهرات زدند. بازاریان با شعار «یا مرگ یا خمینی» از بازار، حرکت خود را آغاز کردند و در همان بازار با کلانتری 8 درگیر شدند و سپس به خابان های مولوی، سیروس و خیابان بوذر جمهری آمدند و با نیروهای نظامی درگیر شدند.مردم عادی نیز به بازاریان ملحق شدند. مردم در راه تصرف ایستگاه رادیو به طرف میدان ارک حرکت کردند که با آتش بی امان نیروهای رژیم صدها نفر از آنان به خاک و خون کشیده شدند. مردم جنوب تهران نیز در میدان شهباز (17 شهریور) با نیروهای رژیم درگیر شدند که تعداد زیادی شهید و مجروح حاصل این درگیری ها بود.
با ورود ارتش شاهنشاهی با تجهیزات زرهی به داخل شهر، قتل عام شروع شد. نیروهای ویژه هر جا مردم را می دیدند، بی مهابا بسوی آن ها آتش می گشودند.مردم که برنامه ی سازمان یافته ای برای براندازی نداشتند، از فرط خستگی بین ساعت 12 تا 14 برای نهار و استراحت راهی خانه های خود شدند که این فرصتی شد برای سرلشکر اویسی که نیروهای خود را برای یک عکس العمل شدید جمع و آماده کند. بعد از ظهر مجددا تظاهرات شروع شد و اویسی به سمت تظاهرکنندگان حمله برد و هر چه تظاهر کننده و عابر بود را به مسلسل بست [11]
هیچ گاه آمار دقیقی از تعداد شهدای تظاهر کننده در پانزده خرداد منتشر نشد، اما تعداد این هزاران شهید و زخمی حاصل سرکوب خونین این تظاهرات بود. البته این تظاهرات در روزهای بعد نیز ادامه یافت.
---------------------------------
پی نوشت:
[1]. شیر و عقاب، ص213.
[2]. مجموعه ی تألیفات، نطق ها، پیام ها و مصاحبه های اعلیحضرت همایونی، ج4، 3144.
[3]. همان، ص3204.
[4]. آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شماره ی 661، ص84.
[5]. تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی (از مرجعیت امام خمینی تا تبعید) ص131(به نقل از آیت الله مکارم شیرازی).
[6]. آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شماره ی 115، ص32.
[7]. همان، ص35.
[8]. اسناد انقلاب اسلامی، ج1، ص119.
[9]. خاطرات سید حسن طاهری خرم آبادی، ص229.
[10]. بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ص480.
[11]. خاطرات حسین فردوست، ص513.