آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
سه شنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۰۹ قبل از ظهر
|
|||||
مدیر انجمن
شماره عضویت :
44
حالت :
ارسال ها :
2792
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
773
دعوت شدگان :
12
اعتبار کاربر :
21876
پسند ها :
2658
تشکر شده : 3464
وبسایت من :
وبسایت من
|
حسین بن حسن یکی از نوادگان امام جعفر صادق علیه السلام بود که در قم زندگی می کرد وی آشکارا شراب مینوشید روزی برای رفع نیاز و مشکلی که داشت به منزل احمد بن اسحاق اشعری (وکیل امام حسن عسکری علیه السلام در امور اوقاف) رفت ولی احمد بن اسحاق به او اجازه دیدار نداد حسین بن حسن نیز محزون به خانه برگشت همان سال احمد اسحاق پیش از حج به سامراء رفت و اجازه خواست تا با امام حسن عسگری علیه السلام ملاقات کند ولی امام اجازه نداد احمد بن اسحاق مدتی گریست و بی تابی کرد تا سرانجام امام به او اجازه داد احمد بن اسحاق به امام عرض کرد: ای پسر رسول الله چرا مرا از دیدارتان منع کردید در حالی که من از شیعیان و دوستان شما هستم؟ امام علیه السلام فرمود: زیرا تو پسر عموی ما را از خانه ات طرد کردی احمد بن اسحاق شروع به گریه کرد و سوگند خورد که هدفش فقط این بوده که حسین بن حسن از خوردن شراب باز گردد. امام فرمود:« درست میگویی، ولی در هر حال احترام و تکریم آنها باید به جای خود محفوظ باشد مبادا آنان را تحقیر و خوار کنی زیرا به ما منسوب هستند و گرنه از زیانکاران خواهی گشت احمد بن اسحاق از حج برگشت و وارد قم شد بزرگان و اشراف به دیدارش آمدند و حسین بن حسن هم همراه آنان بود احمد بن اسحاق با دیدن او به طرف او شتافت و از او استقبال کرد و او را در بالای مجلس جایش داد حسین بن حسن که بسیار تعجب کرده بود، علت این برخورد را از احمد بن اسحاق جویا شد. او نیز سخنان امام حسن عسگری علیه السلام را بازگو کرد. حسین بن حسن با شنیدن ماجرا از کارهای زشتش پشیمان شد و توبه کرد، سپس به خانه اش مراجعت کرد و همه شرابها را به زمین ریخت، از باتقوایان خداترس شد و پیوسته در مسجد معتکف میشد تا از دنیا رفت و در نزدیکی قبر مطهر حضرت معصومه در قم مدفون گردید. منبع: بحار الانوار، ج 50، ص 323، ح 17 ما چقدر به این ساله مهم توجه داریم؟ امام عسکری می فرماید مبادا آنان را تحقیر کنی!!! ولو اینکه شراب خوار باشند چرا؟!!! در جواب می فرماید: چون منسوب به ما هستند چون بی حرمتی به آنان و تحقیرشان موجب می شود که روی هر کس و ناکسی نسبت به این خاندان باز شود و به تدریج با رایج شدن بی حرمتی به آنان بی حرمتی به ائمه اطهار علیهم السلام نیز رایج شود پس احترام نهادن به ایشان از اوجب واجبات است امام در پایان سخن مبارکشان می فرماید: [اگر به سادات احترام نگذاری] از زیان کاران خواهی بود چون بی حرمتی به خاندانی را رواج داده ای که از هر فحشایی بدتراست البته این بدین معنا نیست که نسبت به این خاندان نهی از منکر را ترک کنیم بلکه بدین معنا ست که در شیوه نهی از منکرمان تجدید نظر کنیم و شیوه ای به کار بریم که بی حرمتی نسبت به این خاندان رخ ندهد ان شاء الله همه ما از محبین اهل بیت عصمت و طهارت باشیم و با پیامبر اکرم و ائمه اطهار محشور شویم وآنان شفیع ما باشند می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||
|
اطلاعات نویسنده |
اهمیت احترام به سادات
سه شنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۴۲ بعد از ظهر
[1]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
901
حالت :
ارسال ها :
761
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
283
اعتبار کاربر :
8583
پسند ها :
894
تشکر شده : 676
|
سید هیچ برتری بر غیر سید ندارد. قرآن کریم در سوره حجرات به صراحت تمام، ملاک ارزش انسان ها را در تقوا و پرهیزکاری و خداترسی معرفی نموده و تمام برتری های نژادی و خونی و قومی و قبیله ای را نفی کرده است:
يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ (حجرات/13)
اى مردم! ما شما را از يک مرد و زن آفريديم و شما را تيره ها و قبيله ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد [اينها ملاك امتياز نيست]. گرامىترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست طاووس یمانی میگوید : حضرت علی بن الحسین (ع) را دیدم که از وقت عشاء تا سحر به دور خانه خدا طواف میکرد و به عبادت مشغول بود . چون خلوت شد و کسی را ندید به آسمان نگریست و گفت : خدایا ستارگان در افق ناپدید شدند و چشمان مردم به خواب رفت و درهای تو بر روی درخواست کنندگان گشوده است . . . طاووس جملههای زیادی در این زمینه از مناجات های خاضعانه و عابدانه آن حضرت نقل میکند و میگوید : اما چند بار در خلال مناجات خویش گریست . میگوید : سپس به خاک افتاد و بر زمین سجده کرد ، من نزدیک رفتم و سرش را بر زانو نهاده و گریستم ، اشک های من سرازیر شد و قطرات آن بر چهرهاش چکید ، برخاست و نشست و گفت : کیست که مرا از یاد پروردگارم مشغول ساخت ؟ عرض کردم : من طاووس هستم ای پسر پیامبر . این زاری و بی تابی چیست ؟ ما میباید چنین کنیم که گناهکار و جفا پیشهایم. پدر تو حسین بن علی و مادر تو فاطمه زهرا و جد تو رسول خداست؛ یعنی شما چرا با این نسب شریف و پیوند عالی در وحشت و هراس هستید ؟ به من نگریست و فرمود : «هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ يَا طَاوُسُ دَعْ عَنِّي حَدِيثَ أَبِي وَ أُمِّي وَ جَدِّي خَلَقَ اللَّهُ الْجَنَّةَ لِمَنْ أَطَاعَهُ وَ أَحْسَنَ وَ لَوْ كَانَ عَبْداً حَبَشِيّاً وَ خَلَقَ النَّارَ لِمَنْ عَصَاهُ وَ لَوْ كَانَ وَلَداً قُرَشِيّاً أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَهُ تَعَالَى فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ وَ اللَّهِ لَا يَنْفَعُكَ غَداً إِلَّا تَقْدِمَةٌ [أي هديّة] تُقَدِّمُهَا مِنْ عَمَلٍ صَالِحٍ». (1) [ترجمه:] نه ، نه ، ای طاووس ! سخن نسب را کنار بگذار، خدا بهشت را برای کسی آفریده است که مطیع و نیکوکار باشد هر چند غلامی سیاه چهره باشد، و آتش را آفریده است برای کسی که نافرمانی کند و لو آقازاده ای از قریش باشد. مگر نشنیدهای سخن خدای تعالی را «پس آن گاه كه در صور دميده شود، [ديگر] آن روز ميانشان نسبت خويشاوندى وجود ندارد، و از [حال] يكديگر نمى پرسند». به خدا قسم فردا تو را سود نمی دهد مگر عمل صالحی که امروز پیش می فرستی". شیوه برخورد امام رضا (علیه السلام) با برادرش زید _که به نسب خود می بالید و آن وسیله نجات خود معرفی می کرد_ بسیار آموزنده است: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ السِّنَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْفَيْضِ صَالِحُ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنَا سَهْلُ بْنُ زِيَادٍ قَالَ حَدَّثَنَا صَالِحُ بْنُ أَبِي حَمَّادٍ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مُوسَى بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءُ الْبَغْدَادِيُّ قَالَ كُنْتُ بِخُرَاسَانَ مَعَ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا ع فِي مَجْلِسِهِ وَ زَيْدُ بْنُ مُوسَى حَاضِرٌ قَدْ أَقْبَلَ عَلَى جَمَاعَةٍ فِي الْمَجْلِسِ يَفْتَخِرُ عَلَيْهِمْ وَ يَقُولُ نَحْنُ وَ نَحْنُ وَ أَبُو الْحَسَنِ ع مُقْبِلٌ عَلَى قَوْمٍ يُحَدِّثُهُمْ فَسَمِعَ مَقَالَةَ زَيْدٍ فَالْتَفَتَ إِلَيْهِ فَقَالَ يَا زَيْدُ أَ غَرَّكَ قَوْلُ نَاقِلِي الْكُوفَةِ إِنَّ فَاطِمَةَ ع أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَحَرَّمَ اللَّهُ ذُرِّيَّتَهَا عَلَى النَّارِ فَوَ اللَّهِ مَا ذَاكَ إِلَّا لِلْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ وُلْدِ بَطْنِهَا خَاصَّةً فَأَمَّا أَنْ يَكُونَ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ع يُطِيعُ اللَّهَ وَ يَصُومُ نَهَارَهُ وَ يَقُومُ لَيْلَهُ وَ تَعْصِيهِ أَنْتَ ثُمَّ تَجِيئَانِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ سَوَاءً لَأَنْتَ أَعَزُّ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْهُ إِنَّ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع كَانَ يَقُولُ لِمُحْسِنِنَا كِفْلَانِ مِنَ الْأَجْرِ وَ لِمُسِيئِنَا ضِعْفَانِ مِنَ الْعَذَابِ قَالَ الْحَسَنُ الْوَشَّاءُ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَيَّ فَقَالَ لِي يَا حَسَنُ كَيْفَ تَقْرَءُونَ هَذِهِ الْآيَةَ قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمِلَ غَيْرَ صَالِحٍ فَقُلْتُ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقْرَأُ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقْرَأُ إِنَّهُ عَمِلَ غَيْرَ صَالِحٍ فَمَنْ قَرَأَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ فَقَدْ نَفَاهُ عَنْ أَبِيهِ فَقَالَ ع كَلَّا لَقَدْ كَانَ ابْنَهُ وَ لَكِنْ لَمَّا عَصَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ نَفَاهُ عَنْ أَبِيهِ كَذَا مَنْ كَانَ مِنَّا لَمْ يُطِعِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَيْسَ مِنَّا وَ أَنْتَ إِذَا أَطَعْتَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَنْتَ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْت(2) محمّد بن احمد سنانى به سند مذكور در متن، از حسن بن موسى الوشّاء بغدادى روايت كرد كه گفت: من در خراسان در مجلس على بن موسى الرّضا (عليه السّلام) بودم و زيد بن موسى در آنجا حاضر بود و به جماعت حضّار، فخر مي فروخت كه ما چنين و چنانيم! ابو الحسن (عليه السّلام) كه با ديگران مشغول گفتگو بود، سخنان زيد را شنيد و رو به او كرد و فرمود: اى زيد! آيا حرف هاى مردم كوفه تو را مغرور كرده و فريب داده كه [از پیامبر] روايت مي كنند: «همانا فاطمه (علیها السلام) عفّت خود را حفظ كرد و خداوند آتش را بر ذريه او حرام نمود»؟ به خدا سوگند اين امر جز براى حسن و حسين و فرزندان بلاواسطه آن حضرت نيست. اگر موسى بن جعفر (عليهما السّلام) که خدا را اطلاعت می کرد و روزها را روزه می گرفت و شب ها را به نماز و عبادت می پرداخت، و تو [به فرض این] که خدا را نافرمانی کنی، در روز رستاخيز هر دو [از نظر پاداش و جزا] یکسان باشيد، پس بدون ترديد تو از او نزد خداوند عزيزتری! [چون او با طاعات و عبادات خود مستحق بهشت شده اما تو با نافرمانی و عصیان، پاداش گرفته اى، پس در این فرض باید عزیزتر باشی که خدا چنین معامله ای با تو کرده! ولی روشن است که چنین نتیجه ای باطل است، پس چنان فرضی هم باطل است!]. علىّ بن الحسين (عليهما السّلام) می فرمود: براى نيكوكار ما، پاداش و اجر دو برابر است و براى بدكار ما، عقاب و عذابِ دو برابر. سپس امام با اشاره به آیه 46 سوره هود که خدای متعال درباره فرزند نوح فرمود: «قالَ يا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ (اى نوح! او از اهل تو نيست! او عمل غير صالحى است) فرمودند: او پسر واقعى نوح بود ولي چون خداوند عزّ و جلّ را نافرمانى كرد، خداوند او را از پدرش نفى نمود. همچنین هر كس از خاندان ما که نافرمانى خدا كند از ما نيست، و تو [اى حسن وشاء]، اگر خداوند را اطاعت كنى، از ما اهل بيت خواهى بود. اما درباره رعایت حرمت ذریه پیامبر و سادات علوی و نیکی به آنها، روایاتی وارد شده از جمله این روایت موثقه که:
أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الْبَرْقِيُّ فِي الْمَحَاسِنِ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ فَيُنَادِي مُنَادٍ مَنْ كَانَتْ لَهُ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص يَدٌ فَلْيَقُمْ فَيَقُومُ عُنُقٌ مِنَ النَّاسِ فَيَقُولُ مَا كَانَتْ أَيَادِيكُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَيَقُولُونَ كُنَّا نَصِلُ أَهْلَ بَيْتِهِ مِنْ بَعْدِهِ (3) فَيُقَالُ لَهُمُ اذْهَبُوا فَطُوفُوا فِي النَّاسِ فَمَنْ كَانَتْ لَهُ عِنْدَكُمْ يَدٌ فَخُذُوا بِيَدِهِ وَ أَدْخِلُوهُ الْجَنَّةَ(4)
امام باقر فرمودند: وقتی روز قیامت بپا می شود، خداوند همه [انسان ها، از] اولین تا آخرین [آنها] را جمع می کند، پس ندادهنده ای ندا می کند: کسی که نزد رسول خدا دستی دارد، بپا خیزد! [دست در اینجا کنایه از خوبی و نیکی و محبتی است که نسبت به پیامبر انجام داده است.] پس گروهی از مردم بپا می خیزند، پس ندادهنده به آنها می گوید: چه دستانی نزد رسول خدا دارید [و چه نیکی ای نسبت به او روا داشته اید]؟ پس می گویند: ما پس از رحلتش، به اهل بیتش محبت می کردیم. پس به آنها گفته می شود: بروید در میان مردم [که در صحرای قیامت جمع شده اند] بگردید، پس هر کس که نزد شما دستی دارد [و نسبت به شما نیکی ای کرده]، دستش را بگیرید و او را وارد بهشت نمایید [یعنی نه تنها خودتان وارد بهشت می شوید، بلکه می توانید اسباب شفاعت و نجات دیگران هم بشوید!] پی نوشت ------------------------------- 1- بحارالأنوار، ج 46، ص 82. 2- عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج2، ص 232. 3- و به نقل دیگر: «كُنَّا نُفَضِّلُ أَهْلَ بَيْتِهِ مِنْ بَعْدِهِ»؛ ما بعد از رحلت او، اهل بیتش را دارای فضیلت و برتری بیشتر می دانستیم [زیرا معدن علم و حکمت و مورد سفارش پیامبر بودند] ؛ بحار الأنوار، ج26، ص 22. 4- وسائل الشيعة، ج 16، ص 335، ح21697 صدیقین کارشناس پاسخگوی انجمن تفسیر قرآن و حدیث می پسندم 0
|
|||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
برچسب ها
|
اهمیت ، احترام ، به ، سادات ، |
|