آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
سه شنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۴ ۰۵:۱۸ بعد از ظهر
|
|||||||||||||||
بانو
شماره عضویت :
1001
حالت :
ارسال ها :
4221
محل سکونت : :
DAMAVAND
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
273
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
69947
پسند ها :
5815
تشکر شده : 6939
وبسایت من :
وبسایت من
|
ناگهان هوا بارانی شد؛ آنقدر شدت باران زیاد شد که مجبور شدم از گودال بیرون بیایم؛ به نزدیک اسکان عشایر رفتم؛ کمی صبر کردم؛ باران که قطع شد، دوباره به گودال برگشتم؛ تا آماده کار شدم صدای رعد و برق آمد؛ باران دوباره با شدت شروع شد؛ مثل اینکه این باران نمیخواست قطع شود؛ دوباره به زیر سقف برگشتم؛ همه خاکهایی که با زحمت از گودال خارج کرده بودم، به گودال برگشت؛ گفتم: این که از آسمان میبارد سنگ که نیست! میروم و زیر باران کار میکنم اما بیفایده بود. هر چه که از گودال خارج میکردم، دوباره برمیگشت؛ یکی از عشایر حرفی زد که به دل خودم هم افتاده بود؛ «او نمیخواهد برگردد! او میخواهد گمنام بماند». سوار ماشین شدم و برگشتم. در مسیر برگشتم و دوباره به گودال نگاه کردم. رنگین کمان زیبایی درست از داخل آن گودال ایجاد شده بود.
می پسندم 5 0 5 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||||||||||||
|
اطلاعات نویسنده |
شهیدی که نمیخواست پیدایش کنیم
جمعه ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۵۳ بعد از ظهر
[1]
|
|||
می پسندم 3 0 3 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
شهیدی که نمیخواست پیدایش کنیم
جمعه ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ ۰۲:۴۴ بعد از ظهر
[2]
|
|||
فدای شما شهدای گمنام شوم ای عزیزان عشق می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
برچسب ها
|
شهیدی ، که ، نمیخواست ، پیدایش ، کنیم ، |
|