آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
پنجشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۴ ۰۸:۵۲ قبل از ظهر
|
|||||||
با سلام و عرض ادب خدمت شما.شبهه هایی در فضای مجازی هستش که کسی نیست به اونها پاسخ بده .و این شبهات هرروز انقدر زیاد میشه که کسی نیست به اونها جواب
بده.اگر کسی که بنیه اعتقادی قوی نداشته باشه مطمئنا با وجود طرح این شبهات عالمانه و منطقی مخش زده میشه و همین نیمچه اعتقادی هم که از رو تقلید کسب کرده از دست میره.من تو یه پست تمومه این شبهات رو گذاشتم.اما خب گفتیم که به صورت تکتک این شبهات مطرح بشه تا بشه به همه ی اونها پاسخ گفت.اولین شبهه رو من بدون هیچ کم وکاستی براتون میزارم. با عرض پوزش از محضر حضرت زهرا سلام الله علیها : معمای فاطمه! آیا فاطمه میتواند دختر محمد باشد؟مسئله 435 توضیح المسائل آیت الله روح الله خمینی میگوید:
مشابه همین مسئله را آیت الله میرزا جواد تبریزی با این اختلاف که «بعد از تمام شدن شصت سال چنانچه با نشانه های حیض یا در روزهای عادت خود خون ببینند احتیاط کنند. و زنهایی که سیده نیستند بعد از تمام شدن پنجاه سال یائسه میشوند»، و آیت الله محم تقی بهجت با این اختلاف که «شصت سال قمری … پنجاه سال قمری» و آیت الله فاضل لنکرانی نیز دقیقاً همین مسئله را به همین ترتیب در رساله های توضیح المسائل خود آورده اند. یائسگی (Menopause) یعنی پایان یافتن قاعدگیهای زنانه، بطور معمول اگر زنی بعد از 12 ماه بدون اینکه به بیماری خاصی دچار باشد حیض (پریود) نشود میتوان فهمید که آن زن یائسه شده است. بند آمدن عادات ماهانه یا قاعدگی برابر است با پایام دوران باروری بانوان یعنی بانوانی که یائسه میشوند هرگز باردار و حامله نخواهند شد. مسئله 435 رساله توضیح المسائل آیت الله خمینی نیز به همین قضیه اشاره دارد اما بطور مرموزی حساب زنان سیده (زنانی که اجداد آنان به محمد میرسد) را از حساب سایر زنان جدا میکند. در کتابهای دیگر علما(!) ی ااسلام بطور مشخص اشاره میکنند که زنان قبیله قریش دیر تر از سایر زنان و در سن 60 سالگی یائسه میشوند. این پنهانکاری آیت الله ها و مراجع شیعی از چه روست؟ این افراد چه چیزی را میخواهند از مردم پنهان کنند؟ آیا واقعا زنان قبیله قریش با بقیه زنان از لحاظ آناتومی و ساختار بدن متفاوت هستند و انسانهایی متفاوت از سایر انسانها هستند؟ قبول کردن این مفهوم مضحک و کودکانه تنها از افراد مذهبی بسیار متعصب و سنگ مغز انتظار میرود. اما واقعیت این قضیه چیست؟ ماجرا از این قرار است که:
یک جمع و تفریق بسیار ساده مارا به این نتیجه میرساند که خدیجه در هنگام بدنیا آوردن فاطمه باید حدود 60 سال سن میداشت و واقعا که این 60 چقدر با آن 60 قبلی برابر است!. بنابر این به نظر آیت الله ها باید زنان قریش با باقی زنان تفاوتی داشته باشند که بتوانند در سن 60 سالگی باردار شوند و بچه بدنیا بیاورند. دم خروس از اینجا آشکار میشود. از طرفی مسائلی جانبی و شواهد دیگری نیز وجود دارند باعث میشود که ذهن واقع گرا هرچه بیشتر روی اینکه فاطمه دختر پیامبر باشد شک و تردید جدی کند:
و اما اگر فاطمه دختر محمد نیست پس دختر کیست؟ در صورتی که نارسایی های جنسی محمد را بپذیریم ممکن است محمد برای اینکه این قضیه را بپوشاند دست به صحنه سازی نیز زده باشد، ملا محمد باقر ملجسی گفته است محمد خدیجه را مجبور کرده بود 40 شبانه روز از خانه بیرون نیاید و خود نیز به دیدار او نرفت، شاید محمد میخواست مردم گان کنند خدیجه باردار است! و بعد از این دوران به دستور جبرئیل به نزد خدیجه میرود و همان شب با او مجامعت میکند و خدیجه گفته است که نور فاطمه را از همان شب در رحم خود دیده است و با او سخن میگفته است!(حیوه القلوب، ملا محمد باقر مجلسی پوشینه دوم برگ 104، بحار الانوار پوشینه 16 برگهای 79 و 80، علی شریعتی فاطمه فاطمه است، انتشارات چاپخش برگ 9) اما جالب اینجا است که خود مجلسی نیز تولد فاطمه را در ردیف معجزات محمد آوره است، یعنی خدیجه فاطمه را یک شبه باردار شده است! معتقدان به اعجاز ممکن است به چنین یاوه گویی هایی باور بیاورند اما شکی وجود ندارد که خردگرایان و تاریخ نویسان چنین باوری را نمیپذیرند. باور رایج در میان شیعیان نیز این است که کسی بدنیا آمدن فاطمه را ندیده است، به گفته شیعیان زنان قریش از یاری رساندن به خدیجه در هنگام زایمان خود داری کرده اند، ماجرای بدنیا آمدن فاطمه نیز اسطوره ای است، «شیخ صدوق در کتاب امالی به سند خود ازمفضل بن عمر نقل میکند که گفت از امام صادق پرسیدم ولادت فاطمه چگونه انجام شد؟ در پاسخ فرمود: هنگامی که حضرت خدیجه با رسول ال خدا ازدواج نمود، زنهای مکه از روی عناد با اسلام از خدیجه دوری میکردند، نمیگذاشتند تا زنی با خدیجه ملاقات نماید، وحشت و هراس بر خدیجه رو آورد، و سخت غمگین و بی تاب بود از اینکه مبادا بر رسول خدا آسیبی برسانند، هنگامی که خدیجه به فاطمه باردار شد، فاطمه در رحم مادر با او سخن میگفت و او را دلداری میداد، و خدیجه این موضوع را بر پیامبر پنهان میداشت، روزی رسول خدا وارد خانه شد، شنید که خدیجه با فاطمه سخن میگوید، به خدیجه فرمود: با چه کسی گفتگو میکنی؟ خدیجه عرض کرد فرزندی که در رحمن دارم با من سخن میگوید و مونس من است. پیامبر فرمود: این جبرئیل است به من خبر میدهد که آن فرزند دختر است، و او است نسل پاک پر میمنت و خداوند به زودی نسل مرا از او قرار خواهد داد، و امامان از نسل او به وجود می آیند که خداوند پس از انقضاء وحی، آنها را خلفاء و جانشینان قرار میدهد. حضرت خدیجه به همین ترتیب ایام بارداری را میگذراند تا آنکه ولادت فاطمه نزدیک شد، برای زنان قریش و بنی هاشم پیام فرستاد که بیایید و مرا در وضع حمل یاری کنید، همان گونه که بانوان زنان را در چنین وقتی کمک میکنند. ولی زنان قریش و دیگران برای او پیام دادند که تو حرف ما را نشنیدی و سخن ما را رد کردی و با محم یتیم ابوطالب که فقیر بود ازدواج نمودی، از این رو نزد تو نمی آییم و به هیچ وجه تو را یاری نخواهیم کرد. خدیجه از این پیام ناراحت و غمگین شدولی خداوند او را تنها نگذاشت، ناگهان خدیجه دید چهار زن گندمگون و بلند قامت که شبیه زنان بنی هاشم بودند وارد شدند، خدیجه از دیدن آنها هراسناک شد، یکی از آنها گفت: ای خدیجه! محزون مباش، ما از طرف خدا به سوی تو آمده ایم، ما خواهران تو هستیم، و این آسیه دخترا مزاحم است که در بهشت همنشین تو است، آن دیگری مریم دختر عمران است، و آن یکی کلثم خواهر موسی میباشد، خداوند ما را نزد تو فرستاده تا در هنگام وضع حمل تو را یاری کنیم. در این وقت یکی از آنها در جانب راست خدیجه نشست، دیگری در سمت چپ نشست، سومی روبرو و چهارمی پشت سر قرار گرفتند و در این هنگام فاطمه پاک و پاکیزه به دنیا آم، و وقتی بر زمین قرار گرفت، نور تابناکی از او برخاست که بر همه خانه های مکه تابید، ناگاه ده تن از حوریان بهشتی که در دست هر یک از آنها طشتی از بهشت و آفتابه ای پر از آب کوثر بود، وارد شدند، آن بانویی که پیش روی خدیجه بود فاطمه را گرفت و با آب کوثر شستسو داد؛ و دو جامه سفید که از شیر مقدستر و از مشک و عنبر خشبوتر بود بیرون آورد، بدن فاطمه را با یکی از آنها پوشانید و دیگری را مقنعه و روسری او قرار داد. سپس فاطمه را به سخن گفتن دعوت کرد، فاطمه زبان گشود و به یکتایی خدا و رسالت محمد گواهی داد و چنین گفت: گواهی میدهم که خدایی جز خدای یکتا نیست، و پدرم رسول خدا و آقای پیامبران است، و شوهرم سرور اوصیاء میباشد، و فرزندانم دو آقای سبط ها هستند. سپس هریک از آن چهار زن سلام کرد، و آنها را به نام خواند و با روی شاد و خندان، فاطمه را مورد توجه قرار دادند و حوریان اهل آسمان، مژده ولادت فاطمه را به یکدیگر میدادند، و در آسمان نوری آشکار شد که فرشتگان، قبل از آن چنین نوری را ندیده بودند. آنگاه بانوان به خدیجه گفتند: فرزند خود را که پاک، پاکیزه، پر میمنت و مبارک است و دارای نسل پر برکت میباشد، بگیر و خدیجه با خوشحالی فاطمه را به آغوش گرفت، و پستان در دهان او گذاشت، شیر جاری شد، فاطمه از آن پس در هر روز مطابق رشد یک ماه و در هر ماه مطابق رشد یک سال سایر کودکان بزگ میشد. (بحار الانوار ملا محمد مجلسی، پوشینه 16 برگهای 80 و 81، پوشینه 6 برگ 247 و پوشینه 43 برگ 2)» (محمد محمدی اشتهاردی؛ حضرت خدیجه همسر پسامیر، اسطوره ایثار و مقاومت، موسسه انتشارات نبوی، چاپ دوم بهار 84، قم برگهای 229 تا 232.) روشن است که دلیل این یاوه سرایی ها ممکن است این باشد که خدیجه فاطمه را بدنیا نیاورده است و از همین رو یا محمد این یاوه ها را سراییده است و یا امام صادق و یا شیخ صدوق، جالب اینجا است که امام صادق، مفضل بن عمر، شیخ صدوق، علامه مجلسی و محمد محمدی اشتهاردی و ناشرین این کتاب ریاضیاتشان در این حد خوب نبوده است که بدانند که اگر فرزندی در یک روز به اندازه یک ماه رشد کند، در یک ماه به اندازه 30 ماه یعنی دقیقاً دو سال و نیم رشد میکند نه یک سال! با این حساب فاطمه در یکسالگی به سن 30 سالگی رسیده است، مگر اینکه رشد نجومی او تنها در چند ماه بوده باشد، یاوه سرایان شیعی بهتر بود شگفتی های جالبتری از این خلق میکردند، مثلاً بهتر بود فاطمه پستان خدیجه را کنار میزد و میگفت مادر گرامی، من بصورتی خلق شده ام که با هیدروژن مایع رشد میکنم و یا یک رئاکتور اتمی درون من کار گذاشته شده است و نیازی به شیر پستان حضرت عالی ندارم، آنگاه شاید شیعیان بیشتر برای فاطمه توی سر و کله خودشان میزدند و به عمر فحش میدادند. افزون بر این در میان برخی از مسلمانان باوری رایج است که سایر فرزندان محمد نیز از آن خواهر خدیجه بوده اند و خواهر خدیجه سرپرستی آنان را به خدیجه سپرده بود. این است که در خوش بینانه ترین حالت فاطمه نیز از دختران خواهر خدیجه است.
می پسندم 4 0 4 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||||||
|
اطلاعات نویسنده |
سوال از جناب عالمانه برای رفع شبهه در مورد حضرت زهرا...لطفا جواب بدید
پنجشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۴ ۰۳:۲۲ بعد از ظهر
[1]
|
|||
آوردم بالا که از دست نره...بخشنیا
می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
سوال از جناب عالمانه برای رفع شبهه در مورد حضرت زهرا...لطفا جواب بدید
پنجشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۴ ۰۳:۴۵ بعد از ظهر
[2]
|
||
عضو
شماره عضویت :
1703
حالت :
ارسال ها :
1106
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
197
اعتبار کاربر :
5114
پسند ها :
444
تشکر شده : 0
|
این مطالب ابلهانه رو کی نشر داده؟
می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
||
|
اطلاعات نویسنده |
سوال از جناب عالمانه برای رفع شبهه در مورد حضرت زهرا...لطفا جواب بدید
شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۴ ۰۹:۳۵ قبل از ظهر
[3]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
2384
حالت :
ارسال ها :
303
محل سکونت : :
تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
74
اعتبار کاربر :
1554
پسند ها :
141
تشکر شده : 118
وبسایت من :
وبسایت من
|
در روایاتی هست حضرت خدیجه سلام الله علیها در زمان ازدواج با پیامبر صل الله علیه وآله 28 سال داشته اند در این صورت با محاسبات بالا در زمان تولد حضرت زهرا سلام الله علیها می شود 48 سالشان
و مشکلی پیش نمی آید می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
سوال از جناب عالمانه برای رفع شبهه در مورد حضرت زهرا...لطفا جواب بدید
چهارشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۴ ۰۲:۵۲ بعد از ظهر
[4]
|
||
نویسنده :..... نوشته شده توسط : بلاغ مبین » با سلام و عرض ادب خدمت شما.شبهه هایی در فضای مجازی هستش که کسی نیست به اونها پاسخ بده .و این شبهات هرروز انقدر زیاد میشه که کسی نیست به اونها جواب
بده.اگر کسی که بنیه اعتقادی قوی نداشته باشه مطمئنا با وجود طرح این شبهات عالمانه و منطقی مخش زده میشه و همین نیمچه اعتقادی هم که از رو تقلید کسب کرده از دست میره.من تو یه پست تمومه این شبهات رو گذاشتم.اما خب گفتیم که به صورت تکتک این شبهات مطرح بشه تا بشه به همه ی اونها پاسخ گفت.اولین شبهه رو من بدون هیچ کم وکاستی براتون میزارم. با عرض پوزش از محضر حضرت زهرا سلام الله علیها : معمای فاطمه! آیا فاطمه میتواند دختر محمد باشد؟مسئله 435 توضیح المسائل آیت الله روح الله خمینی میگوید:
مشابه همین مسئله را آیت الله میرزا جواد تبریزی با این اختلاف که «بعد از تمام شدن شصت سال چنانچه با نشانه های حیض یا در روزهای عادت خود خون ببینند احتیاط کنند. و زنهایی که سیده نیستند بعد از تمام شدن پنجاه سال یائسه میشوند»، و آیت الله محم تقی بهجت با این اختلاف که «شصت سال قمری … پنجاه سال قمری» و آیت الله فاضل لنکرانی نیز دقیقاً همین مسئله را به همین ترتیب در رساله های توضیح المسائل خود آورده اند. یائسگی (Menopause) یعنی پایان یافتن قاعدگیهای زنانه، بطور معمول اگر زنی بعد از 12 ماه بدون اینکه به بیماری خاصی دچار باشد حیض (پریود) نشود میتوان فهمید که آن زن یائسه شده است. بند آمدن عادات ماهانه یا قاعدگی برابر است با پایام دوران باروری بانوان یعنی بانوانی که یائسه میشوند هرگز باردار و حامله نخواهند شد. مسئله 435 رساله توضیح المسائل آیت الله خمینی نیز به همین قضیه اشاره دارد اما بطور مرموزی حساب زنان سیده (زنانی که اجداد آنان به محمد میرسد) را از حساب سایر زنان جدا میکند. در کتابهای دیگر علما(!) ی ااسلام بطور مشخص اشاره میکنند که زنان قبیله قریش دیر تر از سایر زنان و در سن 60 سالگی یائسه میشوند. این پنهانکاری آیت الله ها و مراجع شیعی از چه روست؟ این افراد چه چیزی را میخواهند از مردم پنهان کنند؟ آیا واقعا زنان قبیله قریش با بقیه زنان از لحاظ آناتومی و ساختار بدن متفاوت هستند و انسانهایی متفاوت از سایر انسانها هستند؟ قبول کردن این مفهوم مضحک و کودکانه تنها از افراد مذهبی بسیار متعصب و سنگ مغز انتظار میرود. اما واقعیت این قضیه چیست؟ ماجرا از این قرار است که:
یک جمع و تفریق بسیار ساده مارا به این نتیجه میرساند که خدیجه در هنگام بدنیا آوردن فاطمه باید حدود 60 سال سن میداشت و واقعا که این 60 چقدر با آن 60 قبلی برابر است!. بنابر این به نظر آیت الله ها باید زنان قریش با باقی زنان تفاوتی داشته باشند که بتوانند در سن 60 سالگی باردار شوند و بچه بدنیا بیاورند. دم خروس از اینجا آشکار میشود. از طرفی مسائلی جانبی و شواهد دیگری نیز وجود دارند باعث میشود که ذهن واقع گرا هرچه بیشتر روی اینکه فاطمه دختر پیامبر باشد شک و تردید جدی کند:
و اما اگر فاطمه دختر محمد نیست پس دختر کیست؟ در صورتی که نارسایی های جنسی محمد را بپذیریم ممکن است محمد برای اینکه این قضیه را بپوشاند دست به صحنه سازی نیز زده باشد، ملا محمد باقر ملجسی گفته است محمد خدیجه را مجبور کرده بود 40 شبانه روز از خانه بیرون نیاید و خود نیز به دیدار او نرفت، شاید محمد میخواست مردم گان کنند خدیجه باردار است! و بعد از این دوران به دستور جبرئیل به نزد خدیجه میرود و همان شب با او مجامعت میکند و خدیجه گفته است که نور فاطمه را از همان شب در رحم خود دیده است و با او سخن میگفته است!(حیوه القلوب، ملا محمد باقر مجلسی پوشینه دوم برگ 104، بحار الانوار پوشینه 16 برگهای 79 و 80، علی شریعتی فاطمه فاطمه است، انتشارات چاپخش برگ 9) اما جالب اینجا است که خود مجلسی نیز تولد فاطمه را در ردیف معجزات محمد آوره است، یعنی خدیجه فاطمه را یک شبه باردار شده است! معتقدان به اعجاز ممکن است به چنین یاوه گویی هایی باور بیاورند اما شکی وجود ندارد که خردگرایان و تاریخ نویسان چنین باوری را نمیپذیرند. باور رایج در میان شیعیان نیز این است که کسی بدنیا آمدن فاطمه را ندیده است، به گفته شیعیان زنان قریش از یاری رساندن به خدیجه در هنگام زایمان خود داری کرده اند، ماجرای بدنیا آمدن فاطمه نیز اسطوره ای است، «شیخ صدوق در کتاب امالی به سند خود ازمفضل بن عمر نقل میکند که گفت از امام صادق پرسیدم ولادت فاطمه چگونه انجام شد؟ در پاسخ فرمود: هنگامی که حضرت خدیجه با رسول ال خدا ازدواج نمود، زنهای مکه از روی عناد با اسلام از خدیجه دوری میکردند، نمیگذاشتند تا زنی با خدیجه ملاقات نماید، وحشت و هراس بر خدیجه رو آورد، و سخت غمگین و بی تاب بود از اینکه مبادا بر رسول خدا آسیبی برسانند، هنگامی که خدیجه به فاطمه باردار شد، فاطمه در رحم مادر با او سخن میگفت و او را دلداری میداد، و خدیجه این موضوع را بر پیامبر پنهان میداشت، روزی رسول خدا وارد خانه شد، شنید که خدیجه با فاطمه سخن میگوید، به خدیجه فرمود: با چه کسی گفتگو میکنی؟ خدیجه عرض کرد فرزندی که در رحمن دارم با من سخن میگوید و مونس من است. پیامبر فرمود: این جبرئیل است به من خبر میدهد که آن فرزند دختر است، و او است نسل پاک پر میمنت و خداوند به زودی نسل مرا از او قرار خواهد داد، و امامان از نسل او به وجود می آیند که خداوند پس از انقضاء وحی، آنها را خلفاء و جانشینان قرار میدهد. حضرت خدیجه به همین ترتیب ایام بارداری را میگذراند تا آنکه ولادت فاطمه نزدیک شد، برای زنان قریش و بنی هاشم پیام فرستاد که بیایید و مرا در وضع حمل یاری کنید، همان گونه که بانوان زنان را در چنین وقتی کمک میکنند. ولی زنان قریش و دیگران برای او پیام دادند که تو حرف ما را نشنیدی و سخن ما را رد کردی و با محم یتیم ابوطالب که فقیر بود ازدواج نمودی، از این رو نزد تو نمی آییم و به هیچ وجه تو را یاری نخواهیم کرد. خدیجه از این پیام ناراحت و غمگین شدولی خداوند او را تنها نگذاشت، ناگهان خدیجه دید چهار زن گندمگون و بلند قامت که شبیه زنان بنی هاشم بودند وارد شدند، خدیجه از دیدن آنها هراسناک شد، یکی از آنها گفت: ای خدیجه! محزون مباش، ما از طرف خدا به سوی تو آمده ایم، ما خواهران تو هستیم، و این آسیه دخترا مزاحم است که در بهشت همنشین تو است، آن دیگری مریم دختر عمران است، و آن یکی کلثم خواهر موسی میباشد، خداوند ما را نزد تو فرستاده تا در هنگام وضع حمل تو را یاری کنیم. در این وقت یکی از آنها در جانب راست خدیجه نشست، دیگری در سمت چپ نشست، سومی روبرو و چهارمی پشت سر قرار گرفتند و در این هنگام فاطمه پاک و پاکیزه به دنیا آم، و وقتی بر زمین قرار گرفت، نور تابناکی از او برخاست که بر همه خانه های مکه تابید، ناگاه ده تن از حوریان بهشتی که در دست هر یک از آنها طشتی از بهشت و آفتابه ای پر از آب کوثر بود، وارد شدند، آن بانویی که پیش روی خدیجه بود فاطمه را گرفت و با آب کوثر شستسو داد؛ و دو جامه سفید که از شیر مقدستر و از مشک و عنبر خشبوتر بود بیرون آورد، بدن فاطمه را با یکی از آنها پوشانید و دیگری را مقنعه و روسری او قرار داد. سپس فاطمه را به سخن گفتن دعوت کرد، فاطمه زبان گشود و به یکتایی خدا و رسالت محمد گواهی داد و چنین گفت: گواهی میدهم که خدایی جز خدای یکتا نیست، و پدرم رسول خدا و آقای پیامبران است، و شوهرم سرور اوصیاء میباشد، و فرزندانم دو آقای سبط ها هستند. سپس هریک از آن چهار زن سلام کرد، و آنها را به نام خواند و با روی شاد و خندان، فاطمه را مورد توجه قرار دادند و حوریان اهل آسمان، مژده ولادت فاطمه را به یکدیگر میدادند، و در آسمان نوری آشکار شد که فرشتگان، قبل از آن چنین نوری را ندیده بودند. آنگاه بانوان به خدیجه گفتند: فرزند خود را که پاک، پاکیزه، پر میمنت و مبارک است و دارای نسل پر برکت میباشد، بگیر و خدیجه با خوشحالی فاطمه را به آغوش گرفت، و پستان در دهان او گذاشت، شیر جاری شد، فاطمه از آن پس در هر روز مطابق رشد یک ماه و در هر ماه مطابق رشد یک سال سایر کودکان بزگ میشد. (بحار الانوار ملا محمد مجلسی، پوشینه 16 برگهای 80 و 81، پوشینه 6 برگ 247 و پوشینه 43 برگ 2)» (محمد محمدی اشتهاردی؛ حضرت خدیجه همسر پسامیر، اسطوره ایثار و مقاومت، موسسه انتشارات نبوی، چاپ دوم بهار 84، قم برگهای 229 تا 232.) روشن است که دلیل این یاوه سرایی ها ممکن است این باشد که خدیجه فاطمه را بدنیا نیاورده است و از همین رو یا محمد این یاوه ها را سراییده است و یا امام صادق و یا شیخ صدوق، جالب اینجا است که امام صادق، مفضل بن عمر، شیخ صدوق، علامه مجلسی و محمد محمدی اشتهاردی و ناشرین این کتاب ریاضیاتشان در این حد خوب نبوده است که بدانند که اگر فرزندی در یک روز به اندازه یک ماه رشد کند، در یک ماه به اندازه 30 ماه یعنی دقیقاً دو سال و نیم رشد میکند نه یک سال! با این حساب فاطمه در یکسالگی به سن 30 سالگی رسیده است، مگر اینکه رشد نجومی او تنها در چند ماه بوده باشد، یاوه سرایان شیعی بهتر بود شگفتی های جالبتری از این خلق میکردند، مثلاً بهتر بود فاطمه پستان خدیجه را کنار میزد و میگفت مادر گرامی، من بصورتی خلق شده ام که با هیدروژن مایع رشد میکنم و یا یک رئاکتور اتمی درون من کار گذاشته شده است و نیازی به شیر پستان حضرت عالی ندارم، آنگاه شاید شیعیان بیشتر برای فاطمه توی سر و کله خودشان میزدند و به عمر فحش میدادند. افزون بر این در میان برخی از مسلمانان باوری رایج است که سایر فرزندان محمد نیز از آن خواهر خدیجه بوده اند و خواهر خدیجه سرپرستی آنان را به خدیجه سپرده بود. این است که در خوش بینانه ترین حالت فاطمه نیز از دختران خواهر خدیجه است. در این نوشته چند مسئله بیان شده که به هر کدام بايد جداگانه پاسخ میدهیم، اما قبل از پاسخگویی یادآور میشویم: این متن از سلسله متنها و نوشتههایی است که اسلامستیزان به طور گسترده و با به هم زدن راست و دروغ و خلط مباحث تاریخ بافتهاند که با قطعیات تاریخی اصلاً سازگار نیست و در نوشته ذیل آنها را بیان میکنیم. 1ـ گرچه مشهور در مورد سن حضرت خدیجه در هنگام ازدواج آن است که چهل ساله بوده اما واقعیت آن است که هم سن حضرت خدیجه به هنگام ازدواج با پیامبر به طور دقیق روشن نیست و هم تاریخ ولادت حضرت فاطمه(س). در مورد زندگانی حضرت خدیجه همان گونه که برخی از تاریخ پژوهان معاصر نوشته اند، از زندگانی آن بانوی بزرگ اسلام پیش از آن که با پیامبر ازدواج کند، جز گزارش ها و اشاره های کوتاه در دست نیست.(1) نمی توان قاطعانه نظر داد که سن او به هنگام ازدواج با پیامبر(ص) چهل سال بود. بنابراین کم تر بودن سن حضرت خدیجه در هنگام ازدواج بعید به نظر نمی رسد و نمی توان آن را مردود دانست. در مورد تاریخ ولادت حضرت فاطمه(س) نیز وضع به همین منوال است: «با همه کوششی که به کار رفته است، متأسفانه در باره سال ولادت دختر پیامبر، حضرت فاطمه(س) اطلاع درست و دقیقی در دست نیست و نمی توان نظر قاطعی ابراز نمود».(2) در مورد میلاد حضرت فاطمه(س) مورخان سال های گوناگون را گفته اند که جملگی تقریباً محدود می شود به سال پنجم پیش از بعثت تا سال پنجم بعثت، اما همه گفته ها را می توان در سه قول خلاصه و جمع بندی نمود: 1- پنج سال پیش از بعثت : عموم سیره نویسان و مورخان اهل سنت مانند: محمد بن سعد، کاتب واقدی در کتاب طبقات الکبری، بلاذری در انساب الاشراف، ابن اثیر در الکامل، سال میلاد حضرت فاطمه را پنجم پیش از بعثت نوشته اند.(3) طبق این قول اگر سن ازدواج حضرت خدیجه را هر یک از هشت قول مذکور فرض کنیم، معنایش این است که در هنگام ولادت حضرت فاطمه(س) سن حضرت خدیجه 30، 33، 35، 40، 45 ، 50، 49 و یا حد اکثر 51 سال بود. در این فرض هیچ اشکالی به وجود نمی آید؛ چرا که بارداری زنان در این محدوده زمانی معمول و متعارف است. 2- حدود بعثت : برخی از نویسندگان شیعی مانند شیخ طوسی در مصباح المتهجد و ابن واضح یعقوبی در تاریخ یعقوبی، نیز برخی از نویسندگان اهل سنت مانند سیوطی در تفسیر درَالمنثور و حاکم نیشابوری در المستدرک علی الصحیحین و شمس الدین ذهبی در ذیل المستدرک علی الصحیحین نوشته اند: میلاد حضرت فاطمه در همان سال بعثت و یا یکی دو سال پیش یا پس از آن اتفاق افتاد.(4) طبق این قول در مورد میلاد حضرت فاطمه و اقوال گوناگون در مورد سن ازدواج حضرت خدیجه، سن حضرت خدیجه در هنگام به دنیا آوردن حضرت فاطمه(س) بین چهل تا پنجاه و پنج سالگی قرار دارد. این باور هم اشکالی ندارد. چون عموم زنان تا پنجاه سالگی و زنان نَبْطی و قریشی تا چند سال بیش تر زاد و ولد دارند. 3- پنجم بعثت : عده ای از نویسندگان شیعی مانند محمد بن یعقوب کلینی در کافی سال میلاد حضرت فاطمه(س) را پنجم بعثت ذکر کرده اند.(5) طبق این قول و آن پیش فرض در مورد سن حضرت خدیجه هنگام ازدواج(یعنی چهل سالگی)، نتیجه می گیریم سن حضرت خدیجه در هنگام ولادت حضرت فاطمه، بین چهل و پنج تا شصت قرار دارد. اگر چه در این سخن هم اشکال چندانی وجود ندارد، لیکن از این که زنان (حتی زنان نبطی و قریشی) فرزندان شان را درسنین زیر شصت سالگی به دنیا می آورند و بارداری در سن شست سالگی پدیده ای نادر است ، بعید به نظر می رسد. گریز از احتمال: برای چاره جویی این احتمال بعید لزوما باید یکی از راه های زیر را طی کرد: 1- دست کشیدن از قولی که می گفت حضرت خدیجه در هنگام ازدواج چهل ساله بود؛ 2- نپذیرفتن قولی که می گفت حضرت فاطمه(س) در سال پنجم بعثت متولد شد. 3- توجیه قول مشهور در مورد چهل ساله بودن حضرت خدیجه در هنگام ازدواج، به این که شماره چهل در این مورد، به معنای حقیقی خود نیست، بلکه به معنای تقریبی و مجازی است و از این که شماره چهل، عدد کاملی است، سیره نویسان آن را انتخاب کرده اند.(6) 4- پیامبر(ص) خاتم انبیا است وسرآمد همه آنان، نیز دارنده کمالات وکرامات همه آنان . خداوند به پیامبران پیشین عنایت کرده و برخی از همسران شان در پیری صاحب فرزند شده بودند،مانندآنكه زكريا سالها بود تقاضای فرزندی از خدا نموده بود، تا پس از او وارث او گردد، ولی نتیجه نگرفته بود. شاید زكریا ـ علیه السلام ـ دیگر امید نداشت تا دارای فرزند شود، زیرا هم خودش به نهایت پیری رسیده بود و هم همسرش پیر شده بود، چنان كه از ابن عباس نقل شده: «زكریا صد و بیست سال داشت، و همسرش دارای نود و هشت سال بود.»(7) در همین جا بود كه به خدا عرض كرد: «رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّیهً طَیبَهً إِنَّكَ سَمِیعُ الدُّعاءِ؛ خداوندا! از طرف خود فرزند پاكیزهýای (نیز) به من عطا فرما، كه تو دعا را میýشنوی.»(8) طولی نكشید كه فرشتگان در آن موقع كه او در محراب ایستاده و مشغول نیایش بود صدا زدند: «كه هان ای زكریا! خداوند تو را به یحیی بشارت می دهد، در حالی كه كلمه خدا (حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ) را تصدیق می كند و آقا و رهبر خواهد بود، و از هوی و هوس بركنار، و پیامبری از صالحان است.»(9) طولی نكشید كه همسر زكریا ـ علیه السلام ـ احساس بارداری كرد، و پس از مدتی یحیی ـ علیه السلام ـ چشم به جهان گشود و حضرت زكریا و همسرش، پس از سالها امید و آرزو دارای فرزندی مبارك شدند. يا آنكه خداوند اسماعيل و اسحاق را در سن پیری ابراهیم به ابراهیم عطا فرمود، چنان كه در آیه 39 سوره ابراهیم از زبان ابراهیم می خوانیم می گوید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى الْكِبَرِ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعاءِ؛ حمد و سپاس خداوندی را كه در پیری اسماعیل و اسحاق را به من بخشید، قطعاً پروردگار من شنونده (و اجابت كننده) دعا است.» از ابن عباس روایت شده، خداوند در سن نود و نه سالگی ابراهیم، اسماعیل را به او داد، و در سن صد و دوازده سالگی اسحاق را به او عطا فرمود، و از سعید بن جبیر نقل شده كه ابراهیم تا 117 سالگی فرزندی نداشت، سپس دارای فرزندانی به نام اسماعیل و اسحاق گردید.(10) بعید نیست آخرین دختر پیامبر از حضرت خدیجه، در سنین بالاتر از سن متعارف، با عنایت و برکت ویژه الهی متولد شده باشد و این برای کسی که به خدا و قدرت او باور و ایمان داشته باشد ، دشوار نیست. 2ـ آنچه از رساله توضیح المسائل در مورد بارداری زنان سیده بیان شده، اگر چه در برخی از رسالهها آمده، اما در سالههای دیگر تصریح شده که مقصود زنان قریشی هستند که حضرت خدیجه نیز از زنان قریش بوده، پس حکم به یائسگی زنان در شصت سالگی اختصاص به زنان سید ندارد، بلکه شامل تمام زنان قریش میشود. اینکه در برخی رسالهها فقط از زنان سیده نام برده میشود، به جهت آن است که امروزه زنان قریشی تنها زنان سیده هستند و شجرهنامه دیگر زنان قریش وجود ندارد. 3ـ در مورد بچهدار نشدن پیامبر از دیگر زنان چهار فرض در نوشته مطرح شده و جالب است که فرض چهارم تقویت شده است. اگر تصورات و خیالات نویسنده در این فرض صحیح باشد، نقص نتیجهای است که در صدد بهرهبرداری از آن است، چون وقتی ادعا میکند که پیامبر در سنین بالاتر دچار بیماری شده، پس بچهدار شدن او در سنین بالاتر به صورت طبیعی بوده و این منافاتی ندارد که پیش از این صاحب فرزندانی شده باشد که از جمله آنها فاطمه(س) است. 4ـ آنچه در این ادعانامه آمده نه تنها با اسناد تاریخی مطابقت ندارد، بلکه اسناد تاریخی بر خلاف آن گواهی میدهد. ما در مورد تاریخ و حوادث آن باید با توجه به اسناد سخن بگوییم، نه بر اساس خیالات و بافتههای ذهن خود. در تاریخ به طور مشخص و دقیق آمده که فاطمه فرزند پیامبر بوده، برخی از مواردی که در نوشته در مورد چگونگی تولد آن حضرت آمده، در تاریخ ثبت و ضبط شده است. در کلام و نوشته یا سخن هیچ یک از دشمنان پیامبر در صدر اسلام نیامده که آن حضرت دختر پیامبر نیست و چون سورة کوثر نازل شد و مصداق آن مشخص شد، هیچ انکار یا اعتراضی در تاریخ ثبت نشده است. قضیه ابتر خواندن پیامبر از طرف دشمنان (که بعد از فوت پسر او در تاریخ به طور روشن و شفاف ثبت شده) بازگو کنندة فرزند پسر داشتن پیامبر بوده است. اگر امروز دشمنان حضرت سخنها و اشکالاتی در موردش بیان میکنند که حتى دشمنان حضرت در صدر اسلام بیان نکردهاند، معلوم میشود سخن بسیار بیپایهای بوده که حتى دشمنان عصر رسالت و به جای مانده از دوره جاهلی به خود اجازه طرح آن را نمیدادهاند. منبع:پاسخگویی به سوالات دینی پی نوشت: 1. سید جعفر شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا(س)، ص 21. 2. همان، ص24. 3. طبقات الکبری، ج8، ص19؛ تذکره الخواص، ابن جوزی، ص278. 4. سیر اعلام النبلاء، ج2، ص119؛ المستدرک حاکم، ج3، ص161 و 162؛ درَ المنثور، ج5، ص218. 5. کافی، ج1، ص458. 6. زندگانی فاطمه زهرا(س)، ص23. 7. مجمع البیان، ج 1 و 2، ص 439. 8. آل عمران،38. 9. آل عمران، 39. 10. مجمع البیان، ج 6، ص 319. می پسندم 0 |
|||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
برچسب ها
|
سوال ، از ، جناب ، عالمانه ، برای ، رفع ، شبهه ، در ، مورد ، حضرت ، زهرا...لطفا ، جواب ، بدید ، |
|