آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
دوشنبه ۶ مهر ۱۳۹۴ ۱۰:۴۱ بعد از ظهر
|
|||||||||||||||
بانو
شماره عضویت :
1001
حالت :
ارسال ها :
4221
محل سکونت : :
DAMAVAND
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
273
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
69947
پسند ها :
5815
تشکر شده : 6939
وبسایت من :
وبسایت من
|
روزگار نه چندان دور ما شاهد مردانی بود، که شاید کمتر می توانست چنین انسان هایی را در طول تاریخ به خود ببیند. جهان آرا و خرمشهر محمد می گفت: من بعضی از شب ها جسد بچه های خرمشهر را می بینم که توسط سگ ها تکه پاره می شود، ولی ما نمی توانیم از سنگرها و پناهگاه ها خارج شویم و این جنازه ها را نجات دهیم. شب و روز جهان آرا خرمشهر بود. از روزی که عراق به خرمشهر هجوم آورد، محمد همّ خود را وقف جنگ کرد. [۴] علاقه شدید به امام خمینی یادم هست یک روز صبح محمد گفت: دیشب خواب دیدم در یک محیط رزمی هستم و حضرت امام هم آنجا هستند و من دارم در برابر حملات دشمن از حضرت امام دفاع می کنم. آن روز صبح با ذوق و شوق عجیبی می پرسید: واقعاً من در حال دفاع از امام هستم و دارم از ایشان دفاع می کنم!؟ این خواب، امید بزرگی در وجودش پدید آورده بود. [۵] تاسّی به امام حسین (علیه السلام) از حمله ی عراقی ها چند روز بیش تر نگذشته بود که بچه های سپاه را جمع کرد و گفت: این جا مسئله موندن و شهادت، چیز دیگه ای نیست. هر کس می خواد بره، بره. هیچ اجباری در کار نیست. کسی می تونه بجنگه و مقاومت کنه که تکلیف خودشو با خدا معلوم کرده باشه، اگر می خواهید بمونید فقط باید با همون انگیزه ای که یاران امام حسین (علیه السلام) در کربلا موندند بمونید. به همه ی مردم هم بگید، برای حفظ جونشون سنگر و کانال و کوکتل مولوتف درست کنن. [۶] احترام به دشمن جهانآرا با علی رفته بود شناسایی. با دوربین منطقه را دید می زد. علی یکباره گفت: عراقیهای پدرسوخته. محمد چشم از دوربین برداشت، نگاهش کرد و گفت: فحش نده. رزمندهی اسلام نباید توهین کنه. حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: «حتی به دشمن تان هم فحش ندهید.» [۷] برخورد با رئیس جمهور ترسو
جهانآرا عصبانی بود. گوشی را دادند به بنیصدر. بهش گفت: آقای رئیسجمهور خجالت نمیکشید تا نزدیکی فرمانداری رفتید به بچهها سر نزدید؟ از ترس جونتون برگشتید رفتید. فکر کردید اینا برای کی دارن میجنگن؟ خودتون رفتید توی زیرزمین قایم شدید به ما دستور می دید؟ اگر ما میجنگیم به حرمت امام و به خاطر اسلام. خواهر ایشان ویژگی های فردی شهید جهان آرا اینگونه بیان می کند:
او عاشق امام بود. همیشه به مادر و پدرم بسیار احترام می گذاشت. هیچ وقت کسی از او بدی و بی احترامی ندید. به محض اینکه به خانه می آمد اول دست مادرم را می بوسید.
در اینجا به همین مقدار از فضائل اخلاقی این شهید عزیز بسنده می کنیم و روزهای پایانی زندگی شهید جهان آرا را از زبان همسر ایشان بیان می کنیم: وداع آخر
قرار بود محمد با ماشین بیاید تهران، پدرشان با من تماس گرفتند که محمد با هواپیما آمده، رفتم فرودگاه نیروی هوایی، مسئولین آنجا به من نگفتند که این هواپیما کی خواهد نشست. در همین گیر و دار شنیدیم هواپیما سقوط کرده است. پدرشان به دنبال یافتن محمد بود، بالاخره محمد را در پزشکی قانونی پیدا می کند. پی نوشت: [۱] سایت شهید آوینی [۲]یادگاران، جلد ۲۰ کتاب شهید محمد جهان آرا، گردآورنده: فرزانه مردی، ناشر روایت فتح، ص۵ [۳] خرمشهر، کو جهان آرا، گفت وگو با صغرا اکبرنژاد، همسر شهید سید محمدعلی جهان آرا، تهران، انتشارات سوره مهر، نشر کمان، صص۱۵ و ۱۶. [۴] همان، ص ۱۹. [۵] همان، ص ۲۱. [۶] یادگاران، جلد ۲۰ کتاب شهید محمد جهان آرا، گردآورنده: فرزانه مردی، ناشر روایت فتح، ص۴۲ [۷] همان، ص۶۹ [۸]همان، ص۱۸ [۹] روزنامه رسالت، شماره ۶۶۳۳ به تاریخ ۱۰/۱۱/۸۷ [۱۰] خرمشهر، کو جهان آرا، گفت وگو با صغرا اکبرنژاد، همسر شهید سید محمدعلی جهان آرا، تهران، انتشارات سوره مهر، نشر کمان، صص ۲۴ و۳۰ [۱۱] خرمشهر، کو جهان آرا، گفت وگو با صغرا اکبرنژاد، همسر شهید سید محمدعلی جهان آرا، تهران، انتشارات سوره مهر، نشر کمان، صص ۲۸ و ۲۹
می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||||||||||||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|