مریم.
مریم عطوفت٬ دختر مستانه مظفر بازیگر سینما٬ نقش اول داستان را بازی می کند.
نقش دختری که تا مرز فرزند طلاق بودن می رود!!!
شروع داستان با عشق دختری نسبت به بازیگر محبوبش مستانه است٬ عشقی که ظاهرا الگوی دختر است ولی عشق و الگوگرفتنی که مریم دختر مستانه توانایی درک آن را ندارد چرا شناخت واقعی نسبت به مادر خود دارد نه شناخت فیلمی!!
مریم به دلیل کار مادرش از محبت و عطوفت مادری برای مدتی است که بی بهره است و این در حالی است که خانم مظفری در بیشتر فیلم ها نقش مادری مهربان و دلسوز را بازی می کند!
فضای خانه ی عطوفت یک فضای سرد و در بعضی وقت ها خشن است٬ فضایی ناشی از در نظر نگرفتن مهربانی و احساسات و حاکم کردن اثبات خود و توانایی هایی خویش ؛ خانم مظفری اعتقاد دارد که شوهرش به او ظلم کرده و او و آرزوها و توانایی هایش را نادیده می گیرد و در صدد اثبات خویشتن است و آقای عطوفت در تلاش برای بازگرداندن همسر خود به کانون خانواده و گرم کردن آن است و مریم در برزخی بین این دو که حق با کدام است؟!
با این مقدمه (ظلم آقای عطوفت به همسر خود از نگاه خانم مظفری البته) نویسندگان جان کلام و اصل بحث را شروع می کنند آن هم در اتوبوسی که راهی مشهد است و دختران دانشجو را به اردو می برد.
بحث اصلی که در مورد حقوق زنان است بین تعدادی از دانشجوهای دختر شروع می شود٬ دانشجویانی که مریم در اردو با آن ها آشنا شده است؛
سمیه٬ دختری به شدت پایبند مذهب و متعصب نسبت به آن و البته تا حدودی غیر منطقی٬ که دلیل غیر منطقی بودنش اطلاعات کم او نسبت به مذهب است.
فهیمه عشق کتاب است و خواب!
دختری با اطلاعات فراوان و البته بدون نتیجه گیری کامل از این اطلاعات و داده ها٬ و به همین دلیل است که یکی به میخ می زند و یکی به نعل.
راحله را باید با افکار و گفتارش را باید کنار مادر مریم قرار داد٬ افکاری که در واقع واکنشی است نسبت به ظلمی که به مادرش رفته و این ظالم کسی نیست جز پدر او.
راحله در این داستان نماینده مکتب فمینیسم است و مدافع حقوق زنان.
شبهات راحله تمامی ندارد و هر گاه مخاطب به مرحله ای می رسد که فکر می کند راحله جواب تمام سوالات خود را گرفته٬ شبهه جدید راحله او را غافلگیر می کند.
عاطفه ی شوخ طبع و شلوغ دختری اصفهانی است و مذهبی که رفیق صمیمی سمیه و فاطمه است و گاهی اوقات حرص دهنده ی راحله!
و اما فاطمه٬ خواهر شهید و دختری کاملا منطقی و با اطلاعات بالا و سخنگوی اسلام و مدافع نظام حقوقی زن در اسلام که جوابگوی تمام شبهات و سولات دوستان خود است.
فاطمه به شدت متاثر از استاد خود می باشد که در فصل آخر خصوصیات استادش بیان می شود و این بیان خصوصیات نقطه ضعفی است که مقام معظم رهبری -خدایشان محفوظ بدارد - در تقریظ خود بر این کتاب به آن اشاره می کنند.
البته ناگفته نماند که بنده این کتاب را از بازار کتاب دیجیتالی قائمیه دانلود کردم که متاسفانه تا فصل ۳۶ آن بیشتر نبود٬ وحق آن بود که بعد از مطالعه کامل آن را معرفی می کردم٬ ولی به دلیل جذاب و جالب بودن کتاب در این امر تعجیل کردم.
نکته آخری که باید به آن اشاره داشت آن است که این رمان توسط سه نویسنده نوشته است ولی با این وجود از اتقان خوبی برخوردار است و این استحکام و یک دستی نقطه قوتی برای آن به شمار می آید.


samat.blog.ir

پنداموز