آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
شنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۴ ۰۹:۴۶ قبل از ظهر
|
|||||
حکمت 295 : شناخت دوستان و دشمنان(اخلاقى، اجتماعى،سياسى) وَ قَالَ [عليه السلام] أَصْدِقَاؤُكَ ثَلَاثَةٌ وَ أَعْدَاؤُكَ ثَلَاثَةٌ فَأَصْدِقَاؤُكَ صَدِيقُكَ وَ صَدِيقُ صَدِيقِكَ وَ عَدُوُّ عَدُوِّكَ وَ أَعْدَاؤُكَ عَدُوُّكَ وَ عَدُوُّ صَدِيقِكَ وَ صَدِيقُ عَدُوِّكَ . درود خدا بر او ، فرمود :
دوستان تو سه گروهند، و دشمنان تو نيز سه دسته اند؛ اما دوستانت : دوست تو و دوستِ دوست تو ، و دشمنِ دشمن تو است
و اما دشمنانت : دشمن تو ، و دشمن دوست تو ، و دوست دشمن تو است.
می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
||||||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 295 تا 301
شنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۴ ۰۹:۴۸ قبل از ظهر
[1]
|
||
حکمت 296 : پرهيز از دشمنى ها(اخلاقى) وَ قَالَ [عليه السلام] لِرَجُلٍ رَآهُ يَسْعَى عَلَى عَدُوٍّ لَهُ بِمَا فِيهِ إِضْرَارٌ بِنَفْسِهِ إِنَّمَا أَنْتَ كَالطَّاعِنِ نَفْسَهُ لِيَقْتُلَ رِدْفَهُ . درود خدا بر او ، فرمود :
(شخصى را ديد كه چنان بر ضد دشمنش مى كوشيد كه به خود زيان مى رسانيد ، فرمود تو مانند كسى هستى كه نيزه در بدن خود فرو برد تا ديگرى را كه در كنار اوست بكشد!
می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 295 تا 301
شنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۴ ۰۹:۴۹ قبل از ظهر
[2]
|
||
حکمت 297 : ضرورت عبرت گرفتن(اخلاقى، اجتماعى) وَ قَالَ [عليه السلام] مَا أَكْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَارَ . درود خدا بر او ، فرمود :
عبرت ها چقدر فراوانند و عبرت پذيران چه اندك !
می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 295 تا 301
شنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۴ ۰۹:۵۰ قبل از ظهر
[3]
|
||
حکمت 298 : اعتدال در دشمنى ها وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ بَالَغَ فِى الْخُصُومَةِ أَثِمَ وَ مَنْ قَصَّرَ فِيهَا ظُلِمَ وَ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَتَّقِيَ اللَّهَ مَنْ خَاصَمَ . درود خدا بر او ، فرمود :
كسى كه در دشمنى زياده روى كند گناهكار ، و آن كس كه در دشمنى كوتاهى كند ستمكار است، و هر كس كه بى دليل دشمنى كند نمى تواند با تقوا باشد!.
می پسندم 0 |
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 295 تا 301
شنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۴ ۰۹:۵۱ قبل از ظهر
[4]
|
||
حکمت 299 : نماز در نگرانى ها(اعتقادى) وَ قَالَ [عليه السلام] مَا أَهَمَّنِى ذَنْبٌ أُمْهِلْتُ بَعْدَهُ حَتَّى أُصَلِّيَ رَكْعَتَيْنِ وَ أَسْأَلَ اللَّهَ الْعَافِيَةَ . درود خدا بر او ، فرمود :
آنچه كه بين من و خدا ناروا است اگر انجام دهم و مهلت دو ركعت نماز داشته باشم كه خدا عافيت طلبم، مرا اندوهگين نخواهد ساخت.
می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 295 تا 301
شنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۴ ۰۹:۵۲ قبل از ظهر
[5]
|
||
حکمت 300 : شگفتى روزى بندگان (اعتقادى) وَ سُئِلَ [عليه السلام] كَيْفَ يُحَاسِبُ اللَّهُ الْخَلْقَ عَلَى كَثْرَتِهِمْ فَقَالَ [عليه السلام] كَمَا يَرْزُقُهُمْ عَلَى كَثْرَتِهِمْ فَقِيلَ كَيْفَ يُحَاسِبُهُمْ وَ لَا يَرَوْنَهُ فَقَالَ [عليه السلام] كَمَا يَرْزُقُهُمْ وَ لَا يَرَوْنَهُ . درود خدا بر او ، فرمود :
(از امام پرسيندند چگونه خدا با فراوانى انسان ها به حسابشان رسيدگى مى كند؟ آن چنان كه با فراوانى آنان روزيشان مى دهد! (و باز پرسيدند چگونه به حساب انسان ها رسيدگى مى كند كه او را نمى بينند، فرمود) همان گونه كه آنان را روزى مى دهد و او را نمى بينند.
می پسندم 0 |
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 295 تا 301
شنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۴ ۰۹:۵۴ قبل از ظهر
[6]
|
||
حکمت 301 : احتياط در فرستادن پيك ها و نامه ها(اجتماعى، سياسى) وَ قَالَ [عليه السلام] رَسُولُكَ تَرْجُمَانُ عَقْلِكَ وَ كِتَابُكَ أَبْلَغُ مَا يَنْطِقُ عَنْكَ . درود خدا بر او ، فرمود :
فرستاده تو بيانگر ميزان عقل تو ، و نامه تو گوياترين سخنگوى تو است!.
می پسندم 0 |
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 295 تا 301
شنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۵ ۱۰:۴۰ بعد از ظهر
[7]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
2179
حالت :
ارسال ها :
1483
محل سکونت : :
هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
379
اعتبار کاربر :
14272
پسند ها :
1053
تشکر شده : 1280
|
نوشته شده توسط : admin »
حکمت 295 : شناخت دوستان و دشمنان(اخلاقى، اجتماعى،سياسى) وَ قَالَ [عليه السلام] أَصْدِقَاؤُكَ ثَلَاثَةٌ وَ أَعْدَاؤُكَ ثَلَاثَةٌ فَأَصْدِقَاؤُكَ صَدِيقُكَ وَ صَدِيقُ صَدِيقِكَ وَ عَدُوُّ عَدُوِّكَ وَ أَعْدَاؤُكَ عَدُوُّكَ وَ عَدُوُّ صَدِيقِكَ وَ صَدِيقُ عَدُوِّكَ . درود خدا بر او ، فرمود :
دوستان تو سه گروهند، و دشمنان تو نيز سه دسته اند؛ اما دوستانت : دوست تو و دوستِ دوست تو ، و دشمنِ دشمن تو است
و اما دشمنانت : دشمن تو ، و دشمن دوست تو ، و دوست دشمن تو است.
شرح و تفسير دوستان و دشمنان امام علیه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكته مهمى درباره شناخت دوستان ودشمنان اشاره كرده مىفرمايد: «دوستان تو سه گروهند و دشمنانت نيز سه گروه مى باشند»؛ (أَصْدِقَاؤُکَ ثَلاَثَةٌ، وَأَعْدَاؤُکَ ثَلاثَةٌ). آنگاه امام علیه السلام به شرح هر يك از اين دو مى پردازد و درباره دوستان مى فرمايد: «(اما) دوستانت: دوست تو و دوست دوستت و دشمن دشمنت هستند»؛ (فَأَصْدِقَاؤُکَ: صَدِيقُکَ، وَصَدِيقُ صَدِيقِکَ، وَعَدُوُّ عَدُوِّکَ). درست است كه هميشه دوستِ دوست انسان ممكن است دوست انسان نباشد؛ با كسى دوستى كند و با دوستش دشمنى؛ ولى غالبآ چنين نيست. دوستى ها و دشمنى ها معمولاً براثر اهداف مشترك است، هنگامى كه اهداف مشترك بود، هم دوست انسان هم دوستِ دوست او از در دوستى درمى آيند، بنابراين وجود بعضى استثناها هرگز مانع از يك حكم كلى نيست. در مقابل مى فرمايد: «دشمنان تو: دشمنت هستند و دشمن دوستت و دوست دشمنت»؛ (وَأَعْدَاؤُکَ: عَدُوُّکَ، وَعَدُوُّ صَدِيقِکَ، وَصَدِيقُ عَدُوِّکَ). در اين مورد نيز همان مطلبى كه درباره دوست گفته شد صادق است؛ دشمنى ها با شخص يا چيزى نيز براثر اهداف مشترك است؛ كسى كه با كسى دشمن مى شود، با دوست او هم كه اهداف مشابهى دارد دشمنى خواهد كرد وبه عكس با دشمنانش دوستى خواهد نمود. اين كلام حكيمانه امام علیه السلام در بسيارى از مسائل اجتماعى زندگى و درباره ملتها راهگشاست؛ هرگاه ببينيم كسى با دشمن مسلمانان دوستى مى كند بايد بدانيم او هم دشمن مسلمانان است، هر چند به ظاهر ادعاى دوستى مى كند. همچنين اگر با دوستان ما دشمنى مى كند بدانيم او دشمن ما نيز هست، هرچند ظاهرآ خود را در لباس دوستان ما درآورده است. و به اين ترتيب بسيارى از روابط سياسى و اجتماعى را مى توان حل كرد و پيش بينى هاى لازم را درباره موضع گيرى در مقابل اشخاص و گروهها و كشورها داشت. قريب به اين حديث شريف، حديث ديگرى است كه مرحوم صدوق در كتاب صفات الشيعة از اميرمؤمنان على علیه السلام نقل كرده كه مى فرمايد: «مَنِ اشْتَبَهَ عَلَيْكُمْ أَمْرُهُ وَلَمْ تَعْرِفُوا دِينَهُ فَانْظُرُوا إِلَى خُلَطَائِهِ فَإِنْ كَانُوا أَهْلَ دِينِ اللَّهِ فَهُوَ عَلَى دِينِ اللَّهِ وَإِنْ كَانُوا عَلَى غَيْرِ دِينِ اللَّهِ فَلا حَظَّ لَهُ مِنْ دِينِ اللَّهِ؛ هرگاه وضع باطنى كسى بر شما مشتبه شود و دين او را نتوانيد بشناسيد، نگاه به همنشينانش كنيد. اگر آنها اهل دين خدا هستند او نيز بر دين خداست و اگر آنها بر غير دين خدا هستند او نيز بهره اى از دين خدا ندارد». باز تكرار مى كنيم، وجود استثناها هرگز منافاتى با كلى بودن اين قواعد اجتماعى و روانى ندارد. اين مطلب در قواعد رياضى هم منعكس است كه مى گويند مساوىِ مساوى، مساوى است؛ يعنى اگر با مساوىِ چيزى مساوى باشد با خود آن چيز هم مساوى خواهد بود. جالب اينكه «ابن عبد ربه» در عقد الفريد نقل مى كند كه «دحيه كلبى» روزى خدمت اميرمؤمنان على علیه السلام رسيد و در حضور حضرت پيوسته از معاويه ياد مى كرد و او را مدح مى نمود. امام علیه السلام اين دو شعر را براى او خواند : صَديقُ عَدُوّي داخِلٌ في عَداوَتي وَإنّى لِمَنْ وَدَّ الصَّديقَ وَدُودٌ فَلا تَقْرَبَنْ مِنّي وَأنْتَ صَديقُهُ فَإنَّ الَّذي بَيْنَ الْقُلُوبِ بَعيدٌ دوستِ دشمن من، داخل دشمنان من است ـ و من نسبت به كسى كه دوستم را دوست دارد، دوستى مى كنم. بنابراين به من نزديك نشو با اينكه تو دوست آن دشمنى ـ زيرا دل هاى ما بسيار از هم دور است. دحيه با شنيدن اين دو شعر پرمعنا بسيار شرمنده شد. از تواريخ استفاده مى شود كه «دحيه»، برادر رضاعى پيغمبر اكرمصلی الله علیه وآله و بسيار زيبا و صاحب جمال بود و معروف است جبرئيل امين هرگاه مى خواست به صورت انسانى در برابر پيغمبر اكرم صلی الله علیه وآله ظاهر شود به شكل «دحيه» ظاهر مى شد. در جنگ احد و بعضى ديگر از غزوات اسلامى در ركاب پيغمبر صلی الله علیه وآله شركت كرد؛ ولى بعد از رسول الله صلی الله علیه وآله به شام رفت و در آنجا ساكن شد و تا زمان معاويه آنجا بود. بعيد نيست معاويه روى سياست حيله كارانه اش «دحيه» را بسيار اكرام واحترام و محبت مى نمود و به همين دليل «دحيه» تحت تأثير او واقع شد و چنان سخنانى را در برابر اميرمؤمنان على علیه السلام بيان كرد. بعيد نيست كه وى پس از تذكر مولا از خواب غفلت بيدار شده باشد. اين سخن را با آيه اى از قرآن مجيد كه اشاره دقيقى به همين نكته دارد پايان مى دهيم، مىفرمايد: «(لاَ تَجِدُ قَوْمآ يُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الاْخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُوْلَئِکَ كَتَبَ فِى قُلُوبِهِمُ الاِْيمَانَ)؛ هيچ قومى را كه ايمان به خدا و روز رستاخيز دارند نمى يابى كه با دشمنان خدا و رسولش دوستى كنند، هر چند پدران يا فرزندان يا برادران يا خويشاوندانشان باشند؛ آنان كسانى هستند كه خدا ايمان را بر صفحه دلهايشان نوشته است». می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 295 تا 301
یکشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۵ ۰۳:۳۳ بعد از ظهر
[8]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
2179
حالت :
ارسال ها :
1483
محل سکونت : :
هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
379
اعتبار کاربر :
14272
پسند ها :
1053
تشکر شده : 1280
|
نوشته شده توسط : admin »
حکمت 296 : پرهيز از دشمنى ها(اخلاقى) وَ قَالَ [عليه السلام] لِرَجُلٍ رَآهُ يَسْعَى عَلَى عَدُوٍّ لَهُ بِمَا فِيهِ إِضْرَارٌ بِنَفْسِهِ إِنَّمَا أَنْتَ كَالطَّاعِنِ نَفْسَهُ لِيَقْتُلَ رِدْفَهُ . درود خدا بر او ، فرمود :
(شخصى را ديد كه چنان بر ضد دشمنش مى كوشيد كه به خود زيان مى رسانيد ، فرمود تو مانند كسى هستى كه نيزه در بدن خود فرو برد تا ديگرى را كه در كنار اوست بكشد!
می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 295 تا 301
دوشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۵ ۰۹:۵۷ قبل از ظهر
[9]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
2179
حالت :
ارسال ها :
1483
محل سکونت : :
هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
379
اعتبار کاربر :
14272
پسند ها :
1053
تشکر شده : 1280
|
نوشته شده توسط : admin »
حکمت 297 : ضرورت عبرت گرفتن(اخلاقى، اجتماعى) وَ قَالَ [عليه السلام] مَا أَكْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَارَ . درود خدا بر او ، فرمود :
عبرت ها چقدر فراوانند و عبرت پذيران چه اندك !
می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 295 تا 301
چهارشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۱۲:۴۹ بعد از ظهر
[10]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
2179
حالت :
ارسال ها :
1483
محل سکونت : :
هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
379
اعتبار کاربر :
14272
پسند ها :
1053
تشکر شده : 1280
|
نوشته شده توسط : admin »
حکمت 298 : اعتدال در دشمنى ها وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ بَالَغَ فِى الْخُصُومَةِ أَثِمَ وَ مَنْ قَصَّرَ فِيهَا ظُلِمَ وَ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَتَّقِيَ اللَّهَ مَنْ خَاصَمَ . درود خدا بر او ، فرمود :
كسى كه در دشمنى زياده روى كند گناهكار ، و آن كس كه در دشمنى كوتاهى كند ستمكار است، و هر كس كه بى دليل دشمنى كند نمى تواند با تقوا باشد!.
شرح و تفسير اعتدال در خصومت امام علیه السلام در اين كلام حكيمانه به سه نكته درمورد خصومت پرداخته، نخست مى فرمايد: «كسى كه در دشمنى با مخالفان افراط كند به گناه آلوده مىشود»؛ (مَنْ بَالَغَ فِي الخُصومَةِ أَثِمَ). معمولا خصومت و ستيز با ديگران قابل كنترل نيست، حتى بهترين افراد وقتى گرفتار آن مى شوند و آتش خشم و غضب در آنان شعله ور مى گردد قادر به كنترل خويشتن نيستند و گرفتار گناهانى ازقبيل ظلم و ستم، گفتن سخنان ناروا، ريختن آبروى ديگران و اذيت و آزار مسلمانان مى شوند. در جمله دوم به نقطه مقابل آن اشاره كرده، مى فرمايد: «و كسى كه در مقام خصومت و احقاق حق كوتاهى كند بر خود ستم كرده (زيرا حقش پايمال مىشود)»؛ (وَمَنْ قَصَّرَ فِيهَا ظَلَمَ). قرآن مجيد نيز در ذيل آيات نهى از ربا مى فرمايد: «(لاَ تَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ)؛ نه ظلم كنيد و نه ظلم به شما شود». گرچه اين آيه درباره رباخواران است؛ ولى در حقيقت يك شعار وسيع اسلامى است كه دستور مىدهد به همان نسبت كه مسلمانان بايد از ستمگرى بپرهيزند بايد از تن دادن به ظلم نيز اجتناب كنند و به گفته بعضى از دانشمندان : «اگر ستمكِش نباشد ستمگر كمتر پيدا مى شود». و اگر مسلمانان آمادگى كافى براى دفاع از خود داشته باشند، كسى نمى تواند به آنها ستم كند، بنابراين همانگونه كه بايد به ظالم بگوييم ستم مكن، به مظلوم بايد بگوييم تن به ستم مده. حال كه چنين است چه بهتر كه انسان وارد ميدان خصومت و ستيز براى احقاق حق نشود و تا مى تواند از گام نهادن در چنين ميدانى جز به هنگام ضرورت بپرهيزد، ازاينرو امام علیه السلام در سومين جمله مى فرمايد: «و كسى كه در مقام خصومت برآيد نمى تواند حق تقوا را رعايت كند»؛ (وَلاَ يَسْتَطِيعُ أَنْ يَتَّقِيَ اللّهَ مَنْ خَاصَمَ). به همين دليل، افراد باشخصيت و متّقى سعى مى كنند حتى الامكان با كسى به جر و بحث و ستيز و خصومت برنخيزند و چه بسا از بعضى حقوق خود صرف نظر مى كنند و آن را به مخالف مى دهند تا در اين ميدان خطرناك وارد نشوند. البته اين بدان معنا نيست كه افراد باايمان، زبون، ذليل و ظلم پذير باشند چراكه اسلام چنين حالتى را نيز هرگز نمى پسندد و دستور مى دهد نه ظلم كنيد ونه ظلم پذير باشيد. نكته خطرات خصومت در روايات معصومان : به شدت از مخاصمه و خصومت نهى شده است؛ كلينى؛ در كتاب كافى باب مخصوصى درباره اين موضوع منعقد ساخته و در نخستين حديث آن، از اميرمؤمنان على علیه السلام نقل مى كند كه فرمود: «إِيَّاكُمْ وَالْمِرَاءَ وَالْخُصُومَةَ فَإِنَّهُمَا يُمْرِضَانِ الْقُلُوبَ عَلَى الاِْخْوَانِ وَيَنْبُتُ عَلَيْهِمَا النِّفَاقُ؛ از جدال و مراء و خصومت بپرهيزيد كه دلهاى دوستان را نسبت به يكديگر بيمار مى سازد و بذر جدايى در ميان آنها مى افشاند». در حديث ديگرى از رسول خدا صی الله علیه وآله مى خوانيم كه فرمود: «مَا عَهِدَ إِلَيَّ جَبْرَئِيلُ علیه السلام فِي شَيْءٍ مَا عَهِدَ إِلَيَّ فِي مُعَادَاةِ الرِّجَالِ؛ جبرئيل هرگز درباره چيزى مثل اين سفارش نكرده بود كه: از دشمنى با يكديگر بپرهيزيد». در تعبير ديگرى از همان حضرت نقل شده كه فرمود: «مَا أَتَانِي جَبْرَئِيلُ علیه السلام قَطُّ إِلاَّ وَعَظَنِي فَآخِرُ قَوْلِهِ لِي إِيَّاکَ وَمُشَارَّةَ النَّاسِ فَإِنَّهَا تَكْشِفُ الْعَوْرَةَ وَتَذْهَبُ بِالْعِزِّ؛ هيچگاه جبرئيل نزد من نيامد جز اينكه من را پند و اندرز مىداد. آخرين اندرزش اين بود: از خصومت با مردم بپرهيز كه عيوب پنهان را آشكار مىسازد و عزت انسان را با خود مى برد». می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 295 تا 301
جمعه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۰۹:۵۴ قبل از ظهر
[11]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
2179
حالت :
ارسال ها :
1483
محل سکونت : :
هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
379
اعتبار کاربر :
14272
پسند ها :
1053
تشکر شده : 1280
|
نوشته شده توسط : admin »
حکمت 301 : احتياط در فرستادن پيك ها و نامه ها(اجتماعى، سياسى) وَ قَالَ [عليه السلام] رَسُولُكَ تَرْجُمَانُ عَقْلِكَ وَ كِتَابُكَ أَبْلَغُ مَا يَنْطِقُ عَنْكَ . درود خدا بر او ، فرمود :
فرستاده تو بيانگر ميزان عقل تو ، و نامه تو گوياترين سخنگوى تو است!.
شرح و تفسير از نشانه هاى عقل امام علیه السلام در اين گفتار حكيمانه به دو نكته اشاره مى كند كه هركدام براى شناخت اشخاص، كارساز است. نخست مى فرمايد: «فرستاده تو نماينده عقل توست»؛ (رَسُولُکَ تَرْجُمَانُ عَقْلِکَ). يعنى مردم مىتوانند از انتخاب فرستاده، به ميزان عقل تو پى ببرند؛ هرگاه تو، انسان فرهيخته، دانشمند و عاقل و باتقوا و شجاع را به عنوان فرستاده خود به سوى شخص يا جمعيتى برگزينى آنها مى فهمند كه تو در چه پايه اى از عقل ودرايت قرار دارى و به تعبير ديگر، آنچه در درون توست از اين طريق بيرون مىريزد و خفاياى وجودت آشكار مى شود. در ضمن اين درسى است براى همه ما كه در انتخاب فرستاده دقت كنيم و براى شناخت مخالفان خود نيز ازاينروش بهره بگيريم. در دومين جمله مى فرمايد: «نامه تو گوياترين سخنگوى توست»؛ (وَكِتَابُکَ أَبْلَغُ مَا يَنْطِقُ عَنْکَ!). زيرا آنچه در درون افكار انسان است و همچنين فضايل و رذايل اخلاقى از نوك قلم انسان بر صفحه كاغذ جارى مى شود. به همين دليل هر كسى را به خوبى مى توان از نوشته او شناخت. امروز نيز بهترين راه براى قضاوت كردن درباره كسانى كه صدها يا هزاران سال قبل از ما مى زيستند مطالعه آثار مكتوب آنهاست، چراكه شخصيتشان در آثار مكتوبشان تجلى مى كند. بر اين اساس، اين جمله نيز حاوى دو دستور است: هم مراقب نوشته هاى خود باشيم، هم روحيات ديگران را از نوشته هايشان استنباط كنيم. يكى از شعراى عرب اين دو جمله حكيمانه را در دو بيت شعر به صورت زيبايى آورده، مى گويد : تَخَيَّر إذا ما كُنْتَ فِي الاَْمْرِ مُرْسِلاً فَمَبْلَغُ آراءِ الرِّجالِ رَسُولُها وَرَوِّ وَفَكِّرْ فِي الْكِتابِ فَإِنَّما بِأَطْرافِ أَقْلامِ الرِّجالِ عُقُولُها در انتخاب فرستاده دقت كن ـ زيرا فرستاده هاى افراد نشانه آراء و افكارآنها هستند. به هنگام نوشتن نامه بسيار دقت و فكر كن، زيرا ـ عقول انسانها از نوك قلم هاى آنها تراوش مى كند. نكته طرق شناخت انسانها بسيارى از مردم به آسانى باطن خود را ظاهر نمى كنند و انسان در تعامل با آنها گرفتار مشكل مى شود. براى شناختن اينگونه اشخاص راههاى فراوانى هست كه در قرآن مجيد و روايات اسلامى اشاراتى به آنها شده است. قرآن مجيد، هم درباره خوبان و هم درباره بدان اشاراتى دارد. درمورد نيازمندان آبرومندى كه هيچگاه نياز خود را آشكار نمى كنند مى فرمايد : «(يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمَاهُمْ)؛ و از شدّت خويشتندارى، افراد ناآگاه آنها را بى نياز مى پندارند؛ امّا آنها را از چهره هايشان مى شناسى». درباره منافقانى كه سعى دارند چهره واقعى خود را با سخنان دروغين مخفى كنند مى فرمايد: «(وَلَوْ نَشَاءُ لاََرَيْنَاكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيمَاهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِى لَحْنِ الْقَوْلِ وَاللهُ يَعْلَمُ أَعْمَالَكُمْ)؛ و اگر ما بخواهيم، آنها را به تو نشان مى دهيم تا آنان را با قيافه هايشان بشناسى، هر چند مى توانى آنها را از طرز سخنانشان بشناسى؛ وخداوند اعمال شما را مى داند». در كلمات قصار خوانديم: «مَا أَضْمَرَ أَحَدٌ شَيْئاً إِلاَّ ظَهَرَ فِي فَلَتَاتِ لِسَانِهِ وَصَفَحَاتِ وَجْهِهِ؛ هيچكس چيزى را در دل پنهان نمى كند مگر اينكه در سخنانى كه از زبان او مى پرد و در چهره و قيافه اش آشكار مى گردد». در ذيل گفتار حكيمانه 295 نيز اين روايت گذشت كه امام اميرمؤمنان علیه السلام مى فرمايد: «مَنِ اشْتَبَهَ عَلَيْكُمْ أَمْرُهُ وَلَمْ تَعْرِفُوا دِينَهُ فَانْظُرُوا إِلَى خُلَطَائِهِ؛ هرگاه وضع باطنى كسى بر شما مشتبه شود و دين او را نتوانيد بشناسيد، نگاه به همنشينانش كنيد». از كلام حكيمانه مورد بحث نيز مى توان همين معنا را استفاده كرد كه براى شناختن افراد به دو چيز در آنها دقت كنيم: نخست، رسولان و فرستادگان آنها وديگر، لحن و محتواى نامه هايشان. البته اين گفته درباره كسانى صادق است كه داراى رسول و فرستاده و نامه هاى خاصى هستند. اين سخن در تاريخ زندگى پيغمبر اكرم صلی اله علیه وآله و اميرمؤمنان علیه السلام و ساير اولياء الله به خوبى ديده مىشود. رسول خدا صلی اله علیه وآله براى پيشگيرى از توطئه مشركان مكه در حبشه، جعفر بن ابى طالب را كه مردى هوشيار و شجاع بود به نمايندگى خويش همراه گروه مهاجران فرستاد. در داستان آيات برائت كه مبدأ تحولى در جهان اسلام شد، آن را به وسيله على بن ابى طالب علیه السلام فرستاد و اميرمؤمنان علیه السلام در داستان حَكَميّت اصرار داشت كه ابن عباس يا مالك اشتر حكميّت از جانب او و اصحابش را بپذيرند، هرچند افراد نادان و ظاهربين مخالفت كردند و ابوموسى را بر حضرت تحميل كردند ودر مقابل، معاويه عمرو عاص را فرستاد كه مردى بسيار حيله گر و دنياپرست وبى ايمان بود. درمورد اينكه نامه انسانها از عقل و درايت آنان حكايت مىكند نيز روايات زيادى از معصومان : وارد شده است؛ از جمله در حديثى از امام اميرمؤمنان علیه السلام مى خوانيم: «إذا كَتَبْتَ كِتابآ فَأَعِدْ فِيهِ النَّظَرَ قَبْلَ خَتْمِهِ فَإِنَّما تَخْتِمُ عَلى عَقْلِکَ؛ هنگامى كه نامه اى مى نويسى بار ديگر پيش از آنكه آن را مهر و امضا كنى در آن نگاه دقيق كن، زيرا عقل خود را مهر و امضا مى كنى». در حديث ديگرى از آن حضرت آمده است: «عُقُولُ الْفُضَلاءِ في أطْرافِ أقْلامِها؛ عقول دانشمندان در نوك قلمهاى آنهاست». می پسندم 0
|
|||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
برچسب ها
|
تا ، حکمت ، |
|