آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
چهارشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۵ ۰۲:۱۴ بعد از ظهر
|
|||||||
عضو
شماره عضویت :
901
حالت :
ارسال ها :
761
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
283
اعتبار کاربر :
8583
پسند ها :
894
تشکر شده : 676
|
بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيمِ اَینَ الطالب بِدَم المَقتُول بکربلا. کجاست آن که طالب خون های به ناحق ریختهی کربلاست. بیایید تیپولوژی یا به تعبیر امروزیها تیپ شناسی کنیم. ببینیم چه تیپ هایی در این طرف میدان و چه تیپهایی در آن طرف میدان هستند. با هم به زمین کربلا رفتهایم. مراقب باشید خار در پایتان نرود، گرد و غبار جلوی چشمانتان را نگیرد، خوب تماشا کنید؛ مراقب باشید که بعد از اینکه بررسی کردید معلوم کنید که کدام طرف هستید. بیایید شمر را کمی بیشتر بشناسیم. یکی از افراد مقابل اباعبدالله الحسین(ع)، شمر بن ذی الجوشن است. از فرماندهان سپاه امام علی(ع) در جنگ صفین و جانباز امیرالمومنین(ع). کسی که در میدان جنگ تا شهادت پیش رفت. شمر آدم کوچکی نیست اگر من نیایشهای شمر را برای شما میخواندم و به شما نمی گفتم که اینها مال شمر است شما زار زار گریه میکردید. حال میکردید. هیچ گاه گفته نمی شود که وقتی شمر دستش را به حلقهی خانهی خدا میزد چگونه با خدا زمزمه میکرد ! فرض کنید الان از صحنه کربلا خارج شدهاید، یک نفر به شما هم بگوید همه چیز برای رفتن شما به خانهی خدا آمادهاست، آیا شما حاضرید با پای پیاده به این سفر بروید؟ مطمئناً میگوئید: نه! اما اگر به این سفر سه و چهار ماه که زخم، خستگی، تشنگی و گرسنگی دارد. یک بار بروید بار دیگر به شما بگویند، نمیروید. این آقایی که ما صحبتش را میکنیم (شمر) شانزده بار با پای پیاده به سفر حج رفته است. فکر نکنید شمر اهل نماز و روزه نبوده و یا از آن دسته آدمهایی بوده که عرق میخوردند، عربده میکشیدند؛ شمر و بسیاری دیگر که آن طرف ایستادهاند، آدم هایی هستند که پیشانی پینه بسته داشتند. بسیاری از آنها اهل تهجد بودند. وقتی ا مام علی(ع) ابن عباس را برای اطلاع از وضع خوارج فرستادند، در برگشت، ابن عباس گفتند: « مردانی را دیدم که ضجههایشان در نیمه شب بلند بود. شب صدای تلاوت قرآنشان همه جا میپیچید. میتوانستی قیچی به دست بگیری و زانوهای پینه بستهی آنها را از فرط عبادت بچینی. حتی خط اشکی که ریخته بودند روی گونههایشان نقش بستهبود. بدون وقفه ذکر میگفتند. این چنین افرادی با علی(ع) جنگیدند. فکر نکنید که آنهایی که با علی جنگیدند یا به کربلا آمده بودند، افرادی کافر و بدون وضو بودند. در کربلا صدای تلاوت قرآن در آن طرف بلند بود و برخی از این افراد قهرمانان جنگهای امیرالمومنین(ع) بودند. در کتاب تاریخ مسعودی میخواندم که در کربلا هر روز ۲۰۰۰۰ نفر در فرات غسل میکردند .غسل” قربه الی الله” که حسین(ع) را بکشند و میگفتند: غسل میکنیم تا ثوابش بیشتر باشد. چه خصوصیاتی باعث شکل گیری شخصیت های منفی می شود؟ ما در کربلا به کلاس شمر شناسی نیاز داریم. یک کلاس به عنوان تحلیل شخصیت شمر. شمری که شانزده بار به مکه رفت، جانباز امیرالمومنین بود کسی که در کنار مولا زخمی شده بود، چه شد که فرمانده جنگهای حضرت علی(ع)؛ شمر به این جا رسید؟ این مسئله نیاز به تحلیل و بررسی دارد . این هشدار و انذاری است برای امروز و فردای ما. برای جمعهای که امام زمان میآید. انتخاب امام زمان انتخابی است از سنخ یاران اباعبدالله. هر که همانند آن ها بود را می پذیرد و به جمع خود متصل میکند و اگر نبود میرود. میگویند امام زمان برای رفتن به بصره، از خوزستان عبور میکند . بعد از فتح بصره به کوفه وارد میشوند، بعد از استقرار حکومتش. اردن، اسرائیل و بعد از آن دیگر نقاط جهان را فتح میکند. آیا امروز من و شما از یاران امام هستیم یا نه؟ امام زمان یک روز جمعه ظهور میکنند. فرض کنید فردا روز جمعهای است که امام ظهور میکنند، ما که خبر نداریم. در روایات آمده آن قدر درگیر زندگی هستید که ناگاه صدا بر می خیزد و دعوت میکند. امام حرکت میکنند و یارانش به او متصل می شوند. آیا ما با این مشخصاتی که از کربلا میگوییم از یاران امام هستیم. شمر با سه ویژگی، شمر شد: (۱) اولین خصوصیت شمر این بود که میگفت: شکم از همه چیز برای من مهمتر است. مهم بود که غذای خوب بخورد و برای دست یافتن به این غذا دست به هرکاری میزد. آیا غذا برای شما اولین مسئله در زندگی است؟ در خانواده های ما وقتی که شام را خوردند به فکر ناهار فردا هستند. یکی از سخنان امام خمینی(ره) این است: «خداوند از میان همه موعظههای قرآنی یک موعظه را برای ما انتخاب کردهاند و آن موعظه این است : «قل إنّما أعَظکُم بِِِواحِده أن تَقُوموا لِلهِ» تقوموا یعنی برای خدا برخیزید قرآن میفرماید: اگر هیچ موعظهای را گوش نمیکنید یک موعظه را گوش کنید. آن هم،« برای خدا بایستید.» هر کس میایستد در حالت عادی، اول سر بالاست و بعد سینه وشکم. به عقیده شما از هفت میلیارد آدمی که در کرهی زمین زندگی میکنند، چند نفر به این شکل ایستادهاند؟ آیا بسیاری ازآن ها بر عکس نایستاده اند؟ بسیاری از آنها اولین مسئله شان شکم است و بعد از آن مغز، که برخی حتی به مغز هم نمیرسند. اما شمر وارونه ایستاد. شکم برایش اول شد. دعوای شکم دعوای مسخرهای است که همهی ما با آن درگیر هستیم. فکرش را بکنید اختلاف همه غذاهای عالم خیلی کم است. خدا حفظ کند آقای جوادی آملی را میگفتند: «فرق تمام غذاها بیست سانتی متر است. یعنی از نوک زبان تا ته زبان.» وقتی از این فاصله گذشت، دیگر فرقی با هم ندارند. میخواهد چلوکباب و پیتزا باشد یا نان و ماست. همهی دعواها بر سر همین بیست سانتی متر است. شمر نتوانست دعوای بیست سانتی متری را برای خود حل کند. من به خاطر دارم که در بچگی پیرزنی به خانهی ما آمد، غذایی جلوی او گذاشتند به او میگفتند: این نجس است. میگفت: من هر چه میخورم می بینم شیرین است. فرق بین شیرین و نجس را تشخیص نمی داد. آدمها گاهی برای خوردن، خود را توجیه میکنند. یادم است، خارج از کشور بودم. چیزی در جلوی ما گذاشتند گفتم: احتمال میدهم که این گوشت خوک باشد؛ گفتند: دهنمانمان را میشوییم، حلش میکنیم. اما این خوردن اثراتی دارد که به این سادگی پاک نمی شود. گفتند : “حالا”، حلش میکنیم. تعبیر” حالا”، خیلی وقت ها، برای بعضی ها گریزگاه و مفر عجیبی برای توجیه گناه است. میگویند روزی مولا علی(ع) از راهی میگذشت قصاب محل صدایش زد و گفت: « علی جان امروز گوشت نابی دارم، بیا ببر.» حضرت فرمودند:«پول ندارم.»قصاب گفت :« ما شما را قبول داریم ببر و پولش را فردا بده .» حضرت فرمودند: «به جای اینکه به شما بگویم فردا پول می دهم به شکمم میگویم، فردا گوشت بخور.» ما اگر چیزی را خواستیم باید بلافاصله آماده شود در غیر این صورت دائم نیش میزنیم. حضرت علی(ع) یک بار اراده کرد جگر بخورد گفت هفته بعد، هفته بعد افتاد ماه بعد، یک سال این خوردن جگر را به تأخیر انداحت. بعد از یک سال جگر تهیه کرد. دود جگر بیرون رفت. در زدند کسی گفت: خوش به حال شما که بوی این غذا از خانهتان بلند است من چند ماهی است از این غذا نخوردهام، حضرت فرمودند:« بفر مایید.» یک دوستی میگفت: اگر سر سفره افطار نشستی و لقمهای دستت گرفتی و به دهان نزدیک کردی و در این موقع کسی بگوید: صلوات. چقدر از فرستادن صلوات ناراحت میشویم. بعضی وقت ها لقمه را داخل دهان میگذاریم و صلوات میفرستیم. اما مولا علی مسئلهی شکم را برای خود حل کرده بود و میتوانست از غذایش بگذرد و به قول سعدی: تنور شکم دم به دم تافتن مصیبت بود روز نایافتن خدمت یکی از بزرگان بودم میگفت: من وقتی می خواهم چیزی بخرم نمیگویم چه بخرم. بلکه به اولین چیزی که چشمم افتاد میخرم. اما شمر نتوانست مسئله غذا را برای خود حل کند. شمر”عبدالبطن” یعنی اسیر و بندهی شکم بود و این عامل او را بیچاره کرد. امیرالمؤمنین میفرمایند: «شش نوع عبد داریم غیر از عبدالله که بندهی خدا هر یک از این عبودیت ها انسان را بیچاره میکنند».« عبدالنَوم» یعنی؛ بندهی خواب بعضیها نمیتوانند خواب خود را بشکنند و میگویند: من خوابم را به هیچ چیزی نمی دهم. بعضیها عبدالبطن هستند یعنی بندهی شکم. یک روز بهلول از راهی میگذشت. هارون او را صدا زد وگفت: ما را نصیحتی نمیکنی؟ میخواست او را دست بیندازد، بهلول گفت: حوصله نصیحت ندارم. اما میتوانم سوالی از تو بپرسم؟گفت: بفرما. بهلول گفت: اگر میخواستی غذا بخوری و غذا را در دهانت گذاشتی و هر کاری کردی غذا پایین نرفت چه کار میکنی؟ حاضری چقدر از ثروتت را بدهی؟ هارون کمی فکر کرد وگفت: نیمی از ثروتم را میدهم. بهلول گفت: حالا سوالم را طوری دیگر مطرح میکنم. اگر غذا پایین رفت ولی هر کاری کردی نتوانستی آن را دفع کنی چه میکنی؟ گفت معلوم است میمیرم. نصف ثروتم را می دهم تا رهایی پیدا کنم. بهلول گفت: می بینی همه دعوا سر یک روده و یک فرو دادن و یک پس دادن است؛ و به تعبیر مولا« انسان موجودی نیست که زیستنش طی کردن فاصله میان سفره و دستشویی باشد.» تقوا چیست؟ وقتی در بیابان راه می روی سعی میکنی خارهای ریز در پایت نرود یا خارهای درشت؟ اگر عاقل باشید هر دو. تقوا این است یعنی نه مرتکب گناه کوچک شوی و نه بزرگ. چرا که گناهان ریز زمینهی ارتکاب گناهان بزرگ است.
می پسندم 3 0 3 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||||
|
اطلاعات نویسنده |
شمر شناسی
چهارشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۵ ۰۲:۲۰ بعد از ظهر
[1]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
901
حالت :
ارسال ها :
761
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
283
اعتبار کاربر :
8583
پسند ها :
894
تشکر شده : 676
|
2. نکته ی دوم که در شخصیت شمر بود این بود که چشم دیدن پیشرفت هیچ کس را نداشت و به خاطر همین مسئله است که به کربلا آمد. شمر نزد عبید الله بن زیاد نشسته بود که نامه ایی از عمر بن سعد به عبیدالله رسید. عمربن سعد نوشته بود: ای امیر من با حسین مذاکره کردم. حسین دو پیشنهاد دارد : 1- به مکه و مدینه برگردد. 2- اگر اجازه بدهی به هر سرزمینی بخواهد برود.عمر بن سعد نمی خواست جنگی صورت بگیرد و در آغاز دوست نداشت امام حسین کشته شود. اما در ادامه برای جنایت آماده شد. عبید الله می گفت: بد نیست اگر این طوری شود مسائل ما حل می شود. همان جا شمر محکم به پهلوی عبیدالله زد و گفت: الان فرصت بسیار خوبی است و حسین در چنگ توست. عمر بن سعد دارد سازش می کند در حالی که حسین در هفتاد کیلو متری ما اردو زده است و به راحتی می توانیم او را در پنجه خود بگیریم. اگر برگردد در مکه و مدینه قدرتی برهم می زند و دیگر هیچ کس نمی تواند با او درگیر شود. ابن زیاد گفت: خوب گفتی. الان چنگال هایمان در گلویش فرو رفته. خودت بلند شو و برو. گفت: من می روم اما اگر عمربن سعد نپذیرفت که من بجنگم، گردنش را بزنم و سرش را برای شما بفرستم؟ و خود فرمانده لشگر شوم؟ ابن زیاد گفت: این کار را بکن. شمر آدمی است که مدام از این و آن می گوید. او یک روح شقاوت پیشه دارد. خداوند در سوره حجرات به این مسئله اشاره کرده است که اگر فاسقی نزد شما آمد و خبری پیش شما آورد، زود تأییدش نکنید و هیچ گاه از خبر چینی دیگران لذت نبرید. مثلا فردی نزد ما می آید و خبری را به ما می گوید ما می گوییم راست می گویی؟ این کار باعث تشویق طرف مقابل می شود و این عامل باب غیبت را می گشاید. می پسندم 3 0 3 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
شمر شناسی
چهارشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۵ ۰۲:۲۳ بعد از ظهر
[2]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
901
حالت :
ارسال ها :
761
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
283
اعتبار کاربر :
8583
پسند ها :
894
تشکر شده : 676
|
3. قرآن مجازات بد کاران را مشخص کرده ولی بد ترین مجازات ها متوجه کسانی است که زخم بر جان دیگران می زنند. حفره در روح ها ایجاد می کنند. سرزنش می کنند و می شکنند. و این خصوصیت متأسفانه در دنیا به اندازه ی ایران نیست. من کشور های دیگر را هم دیده ام اما هیچ کشوری لطیفه ساز تر از ایران نیست. هر چیزی را بهانه ی دست انداختن می کنند. در کربلا شمر بارها دست انداخت و حرف های آزار دهنده ای به ابا عبدالله علیه السلام زد. این سه خصوصیت از جانباز امیر المومنین علی علیه السلام شمر را ساخت، شمری که در کربلا با قساوت کامل بر سینه پسر پیغمبر نشست و با بی رحمی دوازده ضربه از پشت بر گردن ابا عبدالله علیه السلام وارد کرد و بعد هم سرخون چکان حسین علیه السلام را دست گرفت و از قتلگاه بیرون آمد. برگرفته از کتاب روز دهم(2) - نوشته ی دکتر محمدرضا سنگری (با اندکی تلخیص) می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
برچسب ها
|
شمر ، شناسی ، |
|