آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|
اطلاعات نویسنده |
دوشنبه ۲ امرداد ۱۳۹۶ ۰۲:۴۰ قبل از ظهر
|
|||||
عضو
شماره عضویت :
3449
حالت :
ارسال ها :
166
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
53
اعتبار کاربر :
619
پسند ها :
56
تشکر شده : 43
|
سفر نگو! که دل از خود سفر نخواهد کرد
/ اگر منم که دلم بی تو سر نخواهد کرد / من و تو پنجرههای قطار در سفریم / سفر مرا به تو نزدیکتر نخواهد کرد! / بِبر به بیهدفی دست بر کمان و ببین / کجاست آنکه دلش را سپر نخواهد کرد / خبرترین خبر روزگار بیخبریست / خوشا که مرگ کسی را خبر نخواهد کرد / مرا به لفظ کهن عیب میکنند و رَواست / که سینهسوخته از «ِمی» حذر نخواهد کرد #فاضل_نظری
می پسندم 3 0 3 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||
|
اطلاعات نویسنده |
غزل های فاضل نظری
دوشنبه ۲ امرداد ۱۳۹۶ ۰۲:۴۲ قبل از ظهر
[1]
|
||
عضو
شماره عضویت :
3449
حالت :
ارسال ها :
166
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
53
اعتبار کاربر :
619
پسند ها :
56
تشکر شده : 43
|
با هر بهانه و هوسی عاشقت شده است
/ فرقی نمی کند چه کسی عاشقت شده است / چیزی ز ماه بودن تو کم نمی شود / گیرم که برکه ای، نفسی عاشقت شده است / ای سیب سرخ غلت زنان در مسیر رود / یک شهر تا به من برسی عاشقت شده است / پر می کشی و وای به حال پرنده ای / کز پشت میله ی قفسی عاشقت شده است / آیینه ای و آه که هرگز برای تو / فرقی نمی کند چه کسی عاشقت شده است #فاضل_نظری می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
||
|
اطلاعات نویسنده |
غزل های فاضل نظری
دوشنبه ۲ امرداد ۱۳۹۶ ۰۲:۴۶ قبل از ظهر
[2]
|
||
عضو
شماره عضویت :
3449
حالت :
ارسال ها :
166
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
53
اعتبار کاربر :
619
پسند ها :
56
تشکر شده : 43
|
باز هم باغچه از غنچه ی پژمرده پر است
/ شهر، از مردم دلتنگ و دل آزرده پر است / گر زمین خوردم و برخاستم ای دوست!چه غم / خاک این میکده از مست زمین خورده پر است / گیرم از قصه ی این غصه هم آگاه شدم / زندگی روز و شبش از غم نشمرده پر است / بی سبب نیست که یادآور تنهایی ها است / آه از آیینه که از خاطر افسرده پر است / عشق حق داشت اگر تور نیانداخت به آب / برکه ی بخت من از ماهی دلمرده پر است #فاضل_نظری می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
||
|
اطلاعات نویسنده |
غزل های فاضل نظری
دوشنبه ۲ امرداد ۱۳۹۶ ۰۲:۵۱ قبل از ظهر
[3]
|
||
عضو
شماره عضویت :
3449
حالت :
ارسال ها :
166
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
53
اعتبار کاربر :
619
پسند ها :
56
تشکر شده : 43
|
از صلح میگویند یا از جنگ میخوانند؟!
/ دیوانهها آواز بیآهنگ میخوانند / گاهی قناریها اگر در باغ هم باشند / مانند مرغان قفس دلتنگ میخوانند / کنج قفس میمیرم و این خلق بازرگان / چون قصهها مرگ مرا نیرنگ میدانند / سنگم به بدنامی زنند اکنون ولی روزی / نام مرا با اشک روی سنگ میخوانند / این ماهی افتاده در تنگ تماشا را / پس کی به آن دریای آبیرنگ میخوانند #فاضل_نظری می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
||
|
اطلاعات نویسنده |
غزل های فاضل نظری
دوشنبه ۲ امرداد ۱۳۹۶ ۰۳:۰۱ قبل از ظهر
[4]
|
||
عضو
شماره عضویت :
3449
حالت :
ارسال ها :
166
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
53
اعتبار کاربر :
619
پسند ها :
56
تشکر شده : 43
|
از کودکی دیوانه بودم، مادرم می گفت:
/ از شانه ام هر روز می چیده ست شب بویی / نام تو را می کَند روی میزها هر وقت / در دست آن دیوانه می افتاد چاقویی / بیچاره آهویی که صید پنجه ی شیری است / بیچاره تر شیری که صید چشم آهویی / اکنون ز تو با نا امیدی چشم می پوشم / اکنون ز من با بی وفایی دست می شویی / آیینه خیلی هم نباید راست گو باشد / من مایه رنج تو هستم، راست می گویی #فاضل_نظری می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
||
|
اطلاعات نویسنده |
غزل های فاضل نظری
دوشنبه ۲ امرداد ۱۳۹۶ ۰۳:۰۷ قبل از ظهر
[5]
|
||
عضو
شماره عضویت :
3449
حالت :
ارسال ها :
166
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
53
اعتبار کاربر :
619
پسند ها :
56
تشکر شده : 43
|
ای رفته کم کم از دل و جان! ناگهان بیا
/ مثل خدا به یاد ستمدیدگان بیا / قصد من از حیات، تماشای چشم توست / از چشم زخم بدنظران در امان بیا / جام شراب نیست که در کف گرفته است / خون می خورد ز دست غمت ارغوان بیا / ای لحظه ای که در سر هر شاخه فکر توست / ای نوبهار تا به ابد جاودان بیا / این صید را به معجزهء عشق زنده کن / عیسای من به دیدن این نیمه جان بیا / یک عمر آمدم به در خانه ات، / تو نیز یکدم به خانهء من بی خانمان بیا #فاضل_نظری می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
||
|
اطلاعات نویسنده |
غزل های فاضل نظری
دوشنبه ۲ امرداد ۱۳۹۶ ۰۳:۱۸ قبل از ظهر
[6]
|
||
عضو
شماره عضویت :
3449
حالت :
ارسال ها :
166
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
53
اعتبار کاربر :
619
پسند ها :
56
تشکر شده : 43
|
تو آن بُتی که پرستیدنت خطایی نیست
/و گر خطاست! مرا از خطا ابایی نیست /بیا که در شب گرداب زلف موّاجت /به غیر گوشه ی چشم تو ناخدایی نیست /درون خاک، دلم می تپد، هنوز اینجا /به جز صدای قدم های تو صدایی نیست /نه حرف عقل بزن با کسی نه لاف جنون /که هر کجا خبری هست ادعایی نیست /دلیل عشق فراموش کردن دنیاست /و گرنه بین من و دوست ماجرایی نیست /سفر به مقصد سر در گمی رسید، چه خوب /که در ادامه ی این راه ردّ پایی نیست #فاضل_نظری می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
||
|
اطلاعات نویسنده |
غزل های فاضل نظری
دوشنبه ۲ امرداد ۱۳۹۶ ۰۳:۲۱ قبل از ظهر
[7]
|
||
عضو
شماره عضویت :
3449
حالت :
ارسال ها :
166
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
53
اعتبار کاربر :
619
پسند ها :
56
تشکر شده : 43
|
فردا اگر بدون تو باید به سر شود
/فرقی نمی کند شب من کی سحر شود /شمعی که در فراق بسوزد سزای اوست /بگذار عمر بی تو سراپا هدر شود /رنج فراق هست و امید وصال نیست /این هست و نیست کاش که زیر و زبر شود /رازی نهفته در پس حرفی نگفته است /مگذار درددل کنم و دردسر شود /ای زخمِ دلخراش لب از خون دل ببند /دیگر قرار نیست کسی باخبر شود /موسیقی سکوت صدایی شنیدنی است /بگذار گفتگو به زبان هنر شود #فاضل_نظری می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
||
|
اطلاعات نویسنده |
غزل های فاضل نظری
دوشنبه ۲ امرداد ۱۳۹۶ ۱۲:۵۱ بعد از ظهر
[8]
|
||
عضو
شماره عضویت :
3449
حالت :
ارسال ها :
166
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
53
اعتبار کاربر :
619
پسند ها :
56
تشکر شده : 43
|
از باغ می برند چراغانیت کنند
/تا کاج جشن های زمستانیت کنند /پوشانده اند صبح تو را ابرهای تار /تنها به این بهانه که بارانی ات کنند /یوسف به این رها شدن ازچاه دل مبند /این بار می برند که زندانی ات کنند /ای گل گمان مبر به شب جشن می روی /شاید به خاک مردهای ارزانیت کنند /یک نقطه بیش فرق رجیم و رحیم نیست /از نقطهای بترس که شیطانی ات کنند /آب طلب نکرده همیشه مراد نیست /گاهی بهانهایست که قربانیات کنند #فاضل_نظری می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
||
|
اطلاعات نویسنده |
غزل های فاضل نظری
دوشنبه ۲ امرداد ۱۳۹۶ ۱۲:۵۵ بعد از ظهر
[9]
|
||
عضو
شماره عضویت :
3449
حالت :
ارسال ها :
166
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
53
اعتبار کاربر :
619
پسند ها :
56
تشکر شده : 43
|
به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است
/همان قدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است /قلندرها و درویشان و حق گویان و عیّاران! /من از راهی خبر دارم که ذکرش قل هوالله است /ندارم آرزویی جز « مقام » عشق ورزیدن /که از دل آخرین حبّی که بیرون می شود، جاه است /خدایا عشق ما را می کشد یا زنده می سازد /هوای وصل، هر دم چون نفس، جانبخش و جانکاه است /سکوتی سایه افکنده است همچون ابر بر صحرا /شب آرام است و نخلستان پر از تنهایی ماه است /کسی با چاه راز رنج خود را باز می گوید /چه تسبیحی است این؟! آه است، این آه است، این آه است /نمی خوانم خدایش گرچه از اوصاف او پیداست /که هم بر عیب ستّار است، هم بر غیب آگاه است /به سویش بس که مردم چون گدا دست طلب دارند /جوانمردان بسیاری گمان دارند او شاه است /به « سلطان جهان »، « شاه عرب » گفتند و عیب نیست /به هر تقدیر دست لفظ، از توصیف کوتاه است #فاضل_نظری می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
||
|
اطلاعات نویسنده |
غزل های فاضل نظری
دوشنبه ۲ امرداد ۱۳۹۶ ۱۲:۵۶ بعد از ظهر
[10]
|
||
عضو
شماره عضویت :
3449
حالت :
ارسال ها :
166
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
53
اعتبار کاربر :
619
پسند ها :
56
تشکر شده : 43
|
یادت نرود با دلم از کینه چه گفتی!
/زیر لب از آن کینه دیرینه چه گفتی؟ /این دست وفا بود، نه دست طلب از دوست! /اما تو، به این دست پر از پینه چه گفتی؟ /دل، اهل مکدر شدن از حرف کسی نیست /ای آه جگرسوز! به آیینه چه گفتی؟ /از بوسه گلگون تو خون میچکد ای تیر! /جان و جگرم سوخت! به این سینه چه گفتی؟ /از رستم پیروز همین بس که بپرسند: /از کشتن سهراب به تهمینه چه گفتی؟ #فاضل_نظری می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
||
|
اطلاعات نویسنده |
غزل های فاضل نظری
دوشنبه ۲ امرداد ۱۳۹۶ ۱۲:۵۸ بعد از ظهر
[11]
|
||
عضو
شماره عضویت :
3449
حالت :
ارسال ها :
166
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
53
اعتبار کاربر :
619
پسند ها :
56
تشکر شده : 43
|
به شهر رنگ ها رفتيم گفتي زرد نامرد است
/اگر رنگي تو را در خويش معنا كرد نامرد است /تو تصوير مني يا من در اين آيينه تكرارم؟ /جهان آيينه ي جادوست زوج و فرد نامرد است /چه قدر ازعقل مي پرسي چه قدر ازعشق مي خواني /از اين باز آي نااهل است از آن برگرد نامرد است /نه سر در عقل مي بندم نه دل در عشق مي بازم /كه اين نامرد بي درد است و آن پر درد نامرد است /بيا پيمان ببنديم از جهان هم جدا باشيم /از اين پس هر که نام عشق را آورد، نامرد است #فاضل_نظری می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
||
|
اطلاعات نویسنده |
غزل های فاضل نظری
دوشنبه ۲ امرداد ۱۳۹۶ ۰۱:۰۰ بعد از ظهر
[12]
|
||
عضو
شماره عضویت :
3449
حالت :
ارسال ها :
166
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
53
اعتبار کاربر :
619
پسند ها :
56
تشکر شده : 43
|
امروز هم به رخوت بی بادگی گذشت
/آری گذشت! مستی دلدادگی گذشت /در آتش خیال تو با خود قدم زدم /دوران عاشقی به همین سادگی گذشت /می دانم ای فرشته که باور نمی کنی /شب های قصه گویی و شهزادگی گذشت /روزی ز چشم مردم و روزی به پای تو! /عمر مرا ببین که به افتادگی گذشت /شرمندۀ توایم و سرافراز از اینکه عمر /گر دین نداشتیم، به آزادگی گذشت #فاضل_نظری می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|
برچسب ها
|
غزل ، های ، فاضل ، نظری ، |
|