ای در تو مقصد و مقصود ما
و ای رخ تو شاهد و مشهود ما
و ای رخ تو شاهد و مشهود ما
نقد غمت مایه ی هر شادی
بندگی ات بِه ز هر آزادی
بندگی ات بِه ز هر آزادی
ما که نداریم به غیر از تو کس
ای شه خوبان، تو به فریاد رس
ای شه خوبان، تو به فریاد رس
منتظران را به لب آمد نفس
ای تو فریاد، به فریاد رس
ای تو فریاد، به فریاد رس
ما همه موریم، سلیمان تو باش
ما همه جسمیم، بیا جان تو باش
ما همه جسمیم، بیا جان تو باش
داستان غم دوری و هجر تو،
داستانی است وصف ناشدنی
داستانی است وصف ناشدنی
ما درد فراق دیده بودیم
افسانه ی غم شنیده بودیم
اما غم تو جگرگداز است
دردیست که قصه اش دراز است
افسانه ی غم شنیده بودیم
اما غم تو جگرگداز است
دردیست که قصه اش دراز است