انجمن یاران منتظر

ختم قرآن



آخرین ارسال ها
پروژه کرونا(COVID 19) ..:||:.. لیست برنامه ختم قرآن یاران منتظر ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین امسال اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. تا حالا به لحظه تحویل سال 1450 فکر کردید!!؟؟ ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین سال 1395 اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. اگر بفهمید بیشتر از یک هفته دیگر زنده نیستید، چی کار می کنید؟! ..:||:.. **متن روز پدر و روز مرد** ..:||:.. الان چتونه؟ ..:||:.. 🔻هدیه‌ تحقیرآمیز کِندی ..:||:.. ღ ღ ღتبریک ازدواج به دوست خوبم هستی2013 جان عزیز ღ ღ ღ ..:||:..

نوار پیام ها
( یسنا : ▪️خــداحافظ مُــــحَرَّم 😭 نمى دانم سال دیگر دوباره تو را خواهم دید یا نه؟!... 🖤اما اگر وزیدى و از سَرِ کوى من گذشتى، سلامَم را به اربابم برسان... ◾️ بگو همیشه برایَت مشکى به تَن مى کرد و دوست داشت نامَش با نام تو عجین شود!... ◾️بگو گرچه جوانى مى کرد، اما به سَرِ سوزنى ارادتش هم که شده، تو را از تَهِ دل دوست داشت... ◼️با چاى روضه تو و نذری ات، صفا مى کرد و سَرَش درد مى کرد براى نوکرى... 🏴 مُحَرَّم جان؛ تو را به خدا مى سپارم... و دلم شور مى زند براى \"صَفر\"ى که دارد از \"سَفَر\" مى رسد... # )     ( سینا : حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها): «ما جَعَلَ اللّه ُ بَعدَ غَدیرِخُمٍّ مِن حُجَّةٍ و لاعُذرٍ؛ خداوند پس از غدیرخم برای کسی حجّت و عذری باقی نگذاشت.» «دلائل الإمامَه، ص 122» )     ( فاطمه 1 : ای روح دو صد مسیح محتاج دَمَت زهرایی و خورشید غبار قدمت کی گفته که تو حرم نداری بانو؟ ای وسعت دل‌های شکسته، حَرَمت. (شهادت حضرت زهرا تسلیت باد) )     ( programmer : امام علی (ع):مردم سه گروهند: (1) دانشمندی خدایی، (2) دانش آموزی بر راه رستگاری (3) و پشه های دستخوش باد و طوفان و همیشه سرگردان، که از پی هر جنبنده و هر صدا می روند، و با وزش هر بادی، حرکت می کنند، نه از پرتو دانش، روشنی یافتند، و نه به پناهگاه استواری پناه گرفتند. )     ( programmer : امام علی ع : عاقل ترین مردم کسی است که عواقب کار را بیشتر بنگرد. )     ( programmer : امام علی (ع):دعوت کننده ای که فاقد عمل باشد مانند تیر اندازی است که کمان او زه ندارد. )     ( programmer : امام علی(ع): در فتنه ها همچون بچه شتر باش که نه پشت دارد تا بر آن سوار شوند و نه پستانی که از آن شیر بدوشند )     ( سینا : هزارها سال از هبوط آدم بر سیاره‌ی زمین گذشته است و هنوز نبرد فی ما بین حق و باطل بر پهنه‌ی خاك جریان دارد، اگرچه دیگر دیری است كه شب دیجور ظلم از نیمه گذشته است و فجر اول سر رسیده و صبح نزدیك است. )     ( programmer : فتنه مثل یک مه غلیظ، فضا را نامشخص میکند؛ چراغ مه‌شکن لازم است که همان بصیرت است....(مقام معظم رهبری) )     ( سینا : یاران! شتاب كنید ، قافله در راه است . می گویند كه گناهكاران را نمی پذیرند ؟ آری ، گناهكاران را در این قافله راهی نیست ... اما پشیمانان را می پذیرند )     ( سینا : برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ**اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه) خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده! )     ( فاطمه 1 : ای بهترین بهانه خلقت ظهور کن صحن نگاه چشم مرا پر ز نور کن +++ چشمم به راه ماند بیا و شبی از این پس‌کوچه‌های خاکی قلبم عبور کن +++ آقا بیا و با قدمی گرم و مهربان قلب خراب و سرد مرا گرم شور کن )     ( سینا : دود می خیزد ز خلوتگاه من کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟ با درون سوخته دارم سخن کی به پایان می رسد افسانه ام ؟ )    
مدیریت پیام ها


اگر این اولین بازدید شما از انجمن یاران منتظراست ، میبایست برای استفاده از کلیه امکانات انجمن عضو شوید و یا اگر عضو انجمن می باشید وارد شوید .


انجمن یاران منتظر » وقایع التفاقیه » دلنوشته های واقعی و خاطرات اعضاء یاران » دیشب... من و هیولای آقا عبدالله...



دیشب... من و هیولای آقا عبدالله...

سلام دوستان دیروز و دیشب من تو خونه تنها بودم از عصری باران زیبای می بارید باران هر لحظه داشت تندتر می شد اما همچنان  با شکوه  بود صدای دل انگیز باران سکوت را به زیبایی می شکست نزدیک غروب بود من پشت پنجره ایستاده بودم و صدای برخورد قطرات باران به برگها را گوش میدادم اه خدای من امشب چقدر فضاشاعرانه شده تماشای باران چقدر روح افزاست.  حدود ساعت نه و نیم بود که اومدم روم چن روز بود  که دعا نیومده بودم دلم تنگ شده بود برای
ndaf... lk , id,ghd Hrh ufnhggi...


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد
صفحه 1 از 2 < 1 2 > آخرین »


اطلاعات نویسنده
سه شنبه ۲۸ امرداد ۱۳۹۳ ۰۲:۱۷ قبل از ظهر
بانو
rating
شماره عضویت : 1047
حالت :
ارسال ها : 978
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 138
اعتبار کاربر : 23972
پسند ها : 1433
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (18).jpg
تشکر شده : 1000


مدال ها:3
مدال 1 سالگی عضویت
مدال 1 سالگی عضویت
مدال پیشرفت
مدال پیشرفت
کاربران برتر
کاربران برتر

|

سلام دوستان
دیروز و دیشب من تو خونه تنها بودم از عصری باران زیبای می بارید باران هر لحظه داشت تندتر می شد اما همچنان  با شکوه  بود صدای دل انگیز باران سکوت را به زیبایی می شکست نزدیک غروب بود من پشت پنجره ایستاده بودم و صدای برخورد قطرات باران به برگها را گوش میدادم اه خدای من امشب چقدر فضاشاعرانه شده تماشای باران چقدر روح افزاست.

 حدود ساعت نه و نیم بود که اومدم روم چن روز بود  که دعا نیومده بودم دلم تنگ شده بود برای دعای مجازی
جناب ادمین مثل همیشه زحمت کشیدن دعا رو برگزار کردن دعای فرج بعد هم زیارت حضرت زهرا (س)
 بعد هم تشریف بردن شام دیشب یه کاربر جدید اومده بود و ما مشغول حرف زدن بودیم که آقا ایلیا اومدن  چن سوال ازشون پرسیدم ایشون هم جواب ؟ دادن کتاب و دیکشنری معرفی کردن واز بیاناتشون کلی مستفیض شدیم و تشریف بردن.
فک کنم یه ده دقیقه بعدش اقاعبد الله اومدن  یه ادرس گذاشتن بعد هم گفتن هر کی قلب ضعیفی داره نبینه. خب منم فک کردم من که قلبم سالمه پس برم ببینم حتما یه شوخی مسخره است دیگه ادرسو باز کردم دیدم عکس یه برکه است پای کوه  فک کردم سر کاریه گفتم اقا عبدالله این کجاش مشکل داشت من دوباره رفتم تو اون صفحه همینجور زل زده بودم به همون تصویر زیبا که یهو یه هیولای وحشتاک با یه غرش خیلی وحشناکتر اومد تو صورتم یه جیغ کشیدم از ترس لبتابو تا کردم قلبم ریخت احساس کردم برای یه لحظه تشریف بردم اون دنیا و برگشتم ،نمیدونین با چه بدبختی اون پنجره رو بستم همش میترسیدم دوباره ببینمشباور کنید دست چپم تا چن دیقیقه میلرزید آقا عبد الله خیلی بدین بعدش نمیدونم چی شدیهو غیبشون زدبعد از این حادثه هولانک رفتم معراج شهدا اقای یاران از شهید همت می گفتن بعدش یه کمی با عقیق حرف زدم بهتر شدم ادرسو براش گذاشتم البته گوشزد کردم نکات ایمنی رو رعایت کن خب میخواستم با هام  احساس همدردی کنه تا حدودای ساعت یک چت بودم خسته بودم چشمم درد گرفته بود خب چهار ساعت ادم زل بزنه به صفحه مانیتور چشم درد میگیره دیگه بخصوص اگه وسطاش یه هیولا دیده باشی و تا مرز سکتم رفته باشی همین که کامپیوترو خاموش کردم دیدم اون باران نم نم دم غروب تبدیل به طوفان دهشتناک شد  بارون بند اومده بود  اما اسمون هرز گاهی صاعقه میزد یه باد وحشناتکی میوزید شاخ و برگ درختا میخورد به شیشه من احساس میکردم دست و پای  ارواح خبیثه است که به پنجره میزنه همش هیولای اقا عبد الله میومد جلو چشمم صداش هنوز تو گوشم بود خدایا الان چله تابستونه این طوفان چیه را انداختی خدایا توبه امشب زودتر صب بشه همین جور که پشت پنجره وایساده بودم دیدم دوتا چشم زل زده بهم
گربه بود از بالای درخت نگام میکرد تا حالا تو تاریکی به چشمای گربه دقت کردین چقد ترسناکه یه صداهای از خودش در میاورد اصلا شبیه میو میو نبود انگار زوزه ی گرگ بود خداوندا نکنه جنی چیزی رفته تو جلدش.
ساعتو نگا کردم دیدم یه ربع به دو شده یه ساعت بعد نگا کردم دیدم هنوزدو نشده پروردگارا مگه نمیگن بر لب جوی نشینو گذر عمر ببین پس چرا نمیگذره باد در دستشویو باز و بسته میکرد یه لحظه واقعا احساس کردم کسی اون تو جرات نداشتم برم نگا کنم به هر بدختی بود رفتم درو چفت کردم که باز و بسته نشه
از اشپز خونه  همش صدای خش خش میومد خدایا نکنه جن باشهالبته خودم میدونم جنا تو عالم خودشون تشریف دارن کاری به ما ندارن اما اون موقع شرایط بحرانی بود من عقلم کار نمیکرد همش اون تصویرمیومد جلو چشمم  با خودم گفتم بهتر برم بخوام خوابم میبره دیگه نمیترسم چراغارو خاموش کردم.


از ساعت دو نیم خوابیدم تا چهار ونیم توی این دوساعت چن بار از خواب پریدماولش خواب دیدم یه موتوری با یه صورت سوخته شبیه همون هیولاهه دنبالم میکنه من همینجور میدویدم  حواسم نبود از یه دره پرت شدم پایین اونم از موتور پیاده شد  میخواست بیاد پایین بعد یهو از خواب پریدم قلبم از سرعت نور تندتر میزد واقعا یه لحظه حس کردم پایین اون دره افتادم دفه دوم خواب دیدم یه مرد با دومتر قد با یه  شنل سیاه وایساده بالای سرم دفه اخر خواب دیدم مرد همسایمون از رو دیوار اومده بود تو همش میگفت من مثل باباتم از من نترس تشنه ام شده برو برام دوغ بیار من رفتم براش دوغ اوردم یواشکی تلفنو برداشتم که زنگ بزنم به 110دوغو دادم دستش اومدم تو اتاقم بعد اون انگار متوجه شد دنبالم اومد من پشت دروایساده بودم چسپیده بودم به در اون همش میخواست بیاد تو با وحشت از خواب پریدم دیگه دفه اخریه تصمیم گرفتم برای اینکه زنده بمونم بهتره قید خوابو بزنم پاشدم تلویزینو باز کردم چراغارو روشن کردم بعدشم اومدم دعای عهد و سپیده زد  وای خدا صب چقدر خوبه روز چقد قشنگه دیشبم بارون زده هوا پر از لطافت خلاصه زندگی به روال عادی خودش برگشت
 
دوستان لطفا این سه تا نصیحتو اویزه گوشتون کنید
اولا اگه شب تو خونه تنها بودین سعی کنید نیاید چت
 دوما اگه احیانا اومدید هر کس ادرسی گذاشت نرید ببینید به خصوص اگه اون شخص اقا عبد الله باشه البته به جز ادرس پایگاهشون که واقعا سایت عالیه اونو برین ببینین خطری نداره
سوما اینکه اگه رفتید دیدید و ذهر ترک شدین  شب نخوابید چون کابوسای وحشتناکی میبیند که در طول عمرتون سابقه نداشته
دیشب مثل کسی بودم که توی یه کلبه تک و تنها دور از شهر گیر افتاده و کلبه هم توسط اشباح و اجنه و دزدا محاصره شده اما امشب که این رو نوشتم دیگه هیچ کدوم از اون صداهارو نمیشنوم همه چی ارومه اما حالافکر دیشبو که میکنم خندم میگیره ولی خدایی از کابوساش هنوزم میترسم
حالا فک نکنید من خیلی ترسو هستماااااا قبلا هم تنها بودم اصلا نترسدم
توصیه پایانی : خانمها  ، آقایان لطفا دیگه از این ادرسا نذارید چون ممکنه اون کسی که میره
ادرسو ببینه.
یه مقدار بترسه حتی حتی اگه مثل من شجاع و بی باک  باشه
 
 
 


ویرایش موضوع توسط : یاسمن
در تاریخ : سه شنبه ۲۸ امرداد ۱۳۹۳ ۱۲:۵۹ بعد از ظهر
















17 تشکر شده از کاربر یاسمن برای ارسال مفید :
بلاغ مبین , امیرحسین , عقیق , باران عشق , صبا 20 , زهرابانو , عبدالله , پونه , sadaf , ياس بهشت , عشق رهبر , فاطمه.ک , محمد121 , admin , مرتضی , سکوت , ,



  می پسندم 6     0  6 
 
 
تعداد پسند های ( 6 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر


    * پاسخ با بیشترین پسند
  1. پسندها :4 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  2. پسندها :3 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  3. پسندها :2 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  4. پسندها :2 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید

















امضای کاربر : یاسمن









 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
دیشب... من و هیولای آقا عبدالله...
سه شنبه ۲۸ امرداد ۱۳۹۳ ۰۲:۵۲ قبل از ظهر نمایش پست [1]
عضو
rating
شماره عضویت : 877
حالت :
ارسال ها : 3064
محل سکونت : : مازندران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 666
اعتبار کاربر : 20548
پسند ها : 1963
محل سکونت : shomal.jpg
حالت من :  Gig.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (5).gif
تشکر شده : 4052
وبسایت من : وبسایت من


عضو غایب <br /> در این دیار ســـربی ، یک استکان، هـوا نیســــــت<br /> <br /> درد و غم و مرض هست؛ یک جرعه ی دوا نیست<br /> <br /> مــعشوقه هـــای این شهر بر چهره، مــاسک دارند<br /> <br /> اح


سلام..ممنون بابت مطلبت...آخه عبدالله نامرد اینا چیه نشون دختر مردم میدی هاننننننننننننننننن

اگه سکته میکرد میوفتاد اونوقت چیکار میخاستی بکنی

بزار یکی بزنمت تا از این آدرسا ندی

حالا آدرس اون عکسه رو بدین یاسمن خانوم..چون مشتاق شدم برا چند نفر بفرستم...احتمال سکتشون خیلی زیاده



  می پسندم 3     0  3 
 
 
تعداد پسند های ( 3 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : بلاغ مبین

 
  و بر ما [وظيفه ‏اى] جز رسانيدن آشكار [پيام] نيست    


گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
دیشب... من و هیولای آقا عبدالله...
سه شنبه ۲۸ امرداد ۱۳۹۳ ۰۲:۵۲ قبل از ظهر نمایش پست [2]
عضو
rating
شماره عضویت : 1013
حالت :
ارسال ها : 96
محل سکونت : : تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 23
اعتبار کاربر : 634
پسند ها : 84
تشکر شده : 260



قشنگ بود.......


  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
دیشب... من و هیولای آقا عبدالله...
سه شنبه ۲۸ امرداد ۱۳۹۳ ۰۸:۳۸ قبل از ظهر نمایش پست [3]
عضو
rating
شماره عضویت : 371
حالت :
ارسال ها : 831
محل سکونت : : اصفهان
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 223
دعوت شدگان : 1
هشدارها : 1
اعتبار کاربر : 6586
پسند ها : 1229
حالت من :  Konjkav.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/10.jpg
تشکر شده : 656
وبسایت من : وبسایت من



وااااااااااااااااااااااو.........در شجاعت و بی باکی شما که شکی نیست
بابا این داستانو شما رو من با این که عکسشم ندید تو روزم هست یه جوری شدم ......اخه اقا عبد الله هیچی بی خیال 
ولی خوب خوشحالم که اتفاقی براتون نیفتاد......وامید ارم دیگه ت خونه تنها نباشید 
ممنون 


  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : abbas.isfahan
امضا ندارم انگشت بزنم قبوله ؟!؟!؟

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
دیشب... من و هیولای آقا عبدالله...
سه شنبه ۲۸ امرداد ۱۳۹۳ ۰۸:۵۷ قبل از ظهر نمایش پست [4]
بانو
rating
شماره عضویت : 1047
حالت :
ارسال ها : 978
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 138
اعتبار کاربر : 23972
پسند ها : 1433
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (18).jpg
تشکر شده : 1000



نوشته شده توسط : بلاغ مبین »
سلام..ممنون بابت مطلبت...آخه عبدالله نامرد اینا چیه نشون دختر مردم میدی هاننننننننننننننننن

اگه سکته میکرد میوفتاد اونوقت چیکار میخاستی بکنی

بزار یکی بزنمت تا از این آدرسا ندی

حالا آدرس اون عکسه رو بدین یاسمن خانوم..چون مشتاق شدم برا چند نفر بفرستم...احتمال سکتشون خیلی زیاده



نوشته شده توسط : بلاغ مبین »
سلام..ممنون بابت مطلبت...آخه عبدالله نامرد اینا چیه نشون دختر مردم میدی هاننننننننننننننننن

اگه سکته میکرد میوفتاد اونوقت چیکار میخاستی بکنی

بزار یکی بزنمت تا از این آدرسا ندی

حالا آدرس اون عکسه رو بدین یاسمن خانوم..چون مشتاق شدم برا چند نفر بفرستم...احتمال سکتشون خیلی زیاده






سلام آقا  مبین نمیشه حالا اومدیمو بقیه مثل شجاع و نترس نبودن
یه وقت بلا ملای سرشون میاد من دستم به خون آلوده میشه 


ویرایش ارسال توسط : یاسمن
در تاریخ : سه شنبه ۲۸ امرداد ۱۳۹۳ ۰۸:۵۸ قبل از ظهر



  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : یاسمن









 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
دیشب... من و هیولای آقا عبدالله...
سه شنبه ۲۸ امرداد ۱۳۹۳ ۱۰:۵۷ قبل از ظهر نمایش پست [5]
بانو
rating
شماره عضویت : 499
حالت :
ارسال ها : 4733
محل سکونت : : حریم قدس
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1102
دعوت شدگان : 1
اعتبار کاربر : 74582
پسند ها : 4202
حالت من :  Sepasgozaram.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (8).jpg
تشکر شده : 5426



منم کنجکاوم اون هییولا رو ببینم /باید حتما لینکشو ببینم کار ندارم.بزارش لطفا زود تند سریع


ویرایش ارسال توسط : حریم قدس
در تاریخ : سه شنبه ۲۸ امرداد ۱۳۹۳ ۰۱:۵۴ بعد از ظهر



  می پسندم 4     0  4 
 
 
تعداد پسند های ( 4 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : حریم قدس



 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
دیشب... من و هیولای آقا عبدالله...
سه شنبه ۲۸ امرداد ۱۳۹۳ ۱۲:۳۱ بعد از ظهر نمایش پست [6]
بانو
rating
شماره عضویت : 1042
حالت :
ارسال ها : 2763
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 395
اعتبار کاربر : 19494
پسند ها : 2065
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (30).jpg
تشکر شده : 1034



ممنون. یا سمن جون .


  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : عقیق


«اللهُمَ صل علی فاطمةَ وَأَبیِها وَبَعلِها وَبَنیها وَالسِّرِّ المُستَودَعِ فیها بعدد ما احاط به علمک»


 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
دیشب... من و هیولای آقا عبدالله...
سه شنبه ۲۸ امرداد ۱۳۹۳ ۱۲:۴۴ بعد از ظهر نمایش پست [7]
بانو
rating
شماره عضویت : 1047
حالت :
ارسال ها : 978
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 138
اعتبار کاربر : 23972
پسند ها : 1433
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (18).jpg
تشکر شده : 1000



اقا عبد الله میگه اون نکته پایانی به اعتبار پایگاه لطمه میزنه
دیدینه هر ادرسی ممکنه خطر جانی داشته باشه به جز به جز به جز... پایگاه سادات
http://www.sadatstu.ir/






ویرایش ارسال توسط : یاسمن
در تاریخ : سه شنبه ۲۸ امرداد ۱۳۹۳ ۰۱:۵۰ بعد از ظهر



  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : یاسمن









 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
دیشب... من و هیولای آقا عبدالله...
سه شنبه ۲۸ امرداد ۱۳۹۳ ۰۴:۱۸ بعد از ظهر نمایش پست [8]
بانو
rating
شماره عضویت : 1047
حالت :
ارسال ها : 978
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 138
اعتبار کاربر : 23972
پسند ها : 1433
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (18).jpg
تشکر شده : 1000



نوشته شده توسط : حریم قدس »
منم کنجکاوم اون هییولا رو ببینم /باید حتما لینکشو ببینم کار ندارم.بزارش لطفا زود تند سریع





اینم ادرس هیولا:

http://fun.sdinet.de/flash/find_the_three_errors.swf


فقط قبل از دیدن چند نکته رو رعایت کنید
1. از مانیتور یک متر و نیم فاصله بگیرید
2. صدای سیستمو کم کنید
3. یه لیوان اب دم دستتون باشه
4. اگه شب تو خونه تنهاید و طوفانم میاد بهتره نبینید




ویرایش ارسال توسط : یاسمن
در تاریخ : سه شنبه ۲۸ امرداد ۱۳۹۳ ۱۱:۰۹ بعد از ظهر



  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : یاسمن









 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
دیشب... من و هیولای آقا عبدالله...
سه شنبه ۲۸ امرداد ۱۳۹۳ ۱۱:۰۸ بعد از ظهر نمایش پست [9]
بانو
rating
شماره عضویت : 1047
حالت :
ارسال ها : 978
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 138
اعتبار کاربر : 23972
پسند ها : 1433
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (18).jpg
تشکر شده : 1000



نوشته شده توسط : حریم قدس »
منم کنجکاوم اون هییولا رو ببینم /باید حتما لینکشو ببینم کار ندارم.بزارش لطفا زود تند سریع



ینم ادرس هیولا:

http://fun.sdinet.de/flash/find_the_three_errors.swf


فقط قبل از دیدن چند نکته رو رعایت کنید
1. از مانیتور یک متر و نیم فاصله بگیرید
2. صدای سیستمو کم کنید
3. یه لیوان اب دم دستتون باشه
4.اگه شب تو خونه تنهاید و طوفانم میاد بهتره نبینید


ویرایش ارسال توسط : یاسمن
در تاریخ : سه شنبه ۲۸ امرداد ۱۳۹۳ ۱۱:۰۹ بعد از ظهر



  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : یاسمن









 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
دیشب... من و هیولای آقا عبدالله...
یکشنبه ۲ شهریور ۱۳۹۳ ۱۱:۳۰ قبل از ظهر نمایش پست [10]
بانو
rating
شماره عضویت : 1094
حالت :
ارسال ها : 1116
محل سکونت : : شمال
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 569
اعتبار کاربر : 11510
پسند ها : 1260
محل سکونت : shomal.jpg
حالت من :  Sarbezir.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/01.jpg
تشکر شده : 1114
وبسایت من : وبسایت من


عضو غایب حلال ام کنید... یا علی


صدا هم داشت؟ خوب شد صدای سیستمم بسته بودا
داستانه من اینجوری بود
بنام خدا 
یه شبی از شبای تابستونی بود بر عکس داستانه یاسمن نه بارونی نه بادی . اتفاقا خیلی هم گرم گرم بود
حوصله ام خیلی سر رفته بود گفتم بیام انجمن یه مطلب بزارم بعد چشمم به صندلی داغ با اقا بلاغ خورد کنجکاو شدم نظرات بچه ها رو بخونم همینطور که داشتم میخوندم چشمم به نظره یاسمن افتاد دیدم واسه اقا بلاغ آدرسه یه لینکی گذاشت واسه جایزه کنجکاو شددم که جایزشو ببینم لینکو که باز کردم دیدم عکسه دوتا منظره شبیه هم هستش اول فک کردم 2تا تصویره که باید خطاهاشو بگیریم با دقت تمام داشتم دنبال خطاهاش میگشتم که یهو دیدم یه هیولا پرید جلو واااااااااااااای خیلی ترسناک بود یخ شدم قلبم وایستاد یه لحظه فک کردم مردم.خیلی ترسناک بود.باز خوبه صدای سیستمم یسته بود اگه با صدا میدیم حتما سکته و میزدم. تا ساعت 4 شب از ترس خوابم نمیبرد احساس میکردم بخوابم کابوس میبینم. ولی نمیدونم برعکس شد شبای قبلش کابوس میدیم ولی اونشب هیچ کابوسی ندیدم!!!!!!!


  می پسندم 3     0  3 
 
 
تعداد پسند های ( 3 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : زهرایی


 
لطفا یه صلوات برای شادی روحش
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
دیشب... من و هیولای آقا عبدالله...
دوشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۳ ۰۸:۰۶ بعد از ظهر نمایش پست [11]
بانو
rating
شماره عضویت : 1047
حالت :
ارسال ها : 978
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 138
اعتبار کاربر : 23972
پسند ها : 1433
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (18).jpg
تشکر شده : 1000



نوشته شده توسط : زهرایی »
صدا هم داشت؟ خوب شد صدای سیستمم بسته بودا
داستانه من اینجوری بود
بنام خدا 
یه شبی از شبای تابستونی بود بر عکس داستانه یاسمن نه بارونی نه بادی . اتفاقا خیلی هم گرم گرم بود
حوصله ام خیلی سر رفته بود گفتم بیام انجمن یه مطلب بزارم بعد چشمم به صندلی داغ با اقا بلاغ خورد کنجکاو شدم نظرات بچه ها رو بخونم همینطور که داشتم میخوندم چشمم به نظره یاسمن افتاد دیدم واسه اقا بلاغ آدرسه یه لینکی گذاشت واسه جایزه کنجکاو شددم که جایزشو ببینم لینکو که باز کردم دیدم عکسه دوتا منظره شبیه هم هستش اول فک کردم 2تا تصویره که باید خطاهاشو بگیریم با دقت تمام داشتم دنبال خطاهاش میگشتم که یهو دیدم یه هیولا پرید جلو واااااااااااااای خیلی ترسناک بود یخ شدم قلبم وایستاد یه لحظه فک کردم مردم.خیلی ترسناک بود.باز خوبه صدای سیستمم یسته بود اگه با صدا میدیم حتما سکته و میزدم. تا ساعت 4 شب از ترس خوابم نمیبرد احساس میکردم بخوابم کابوس میبینم. ولی نمیدونم برعکس شد شبای قبلش کابوس میدیم ولی اونشب هیچ کابوسی ندیدم!!!!!!!


تا تو باشی به  جایزه ملت چشم طمع ندوزی
 میگم تو که کابوس ندیدی واسه چی میخواستی منو بکشی
میخوای هر شب برات از این ادرسا بزارم تا دیگه کابوس نبینی


  می پسندم        0 
















امضای کاربر : یاسمن









 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
دیشب... من و هیولای آقا عبدالله...
دوشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۳ ۱۰:۱۶ بعد از ظهر نمایش پست [12]
عضو
rating
شماره عضویت : 1227
حالت :
ارسال ها : 22
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 24
اعتبار کاربر : 44
پسند ها : 19
تشکر شده : 5



سلام..
این که ترس نداشت
خیلی هم خنده دار بوده...


  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
گزارش پست !


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد
صفحه 1 از 2 < 1 2 > آخرین »



برچسب ها
دیشب... ، من ، هیولای ، آقا ، عبدالله... ،

« خاطره واقعی از خودم ((((حتما بخونید))))))))) | برداشت انگور در روستای ما / تصاویر رو خودم گرفتم »

 











انجمن یاران منتظر

چت روم یاران منتظر

چت روم و انجمن مذهبی امام زمان



هم اکنون 12:15 پیش از ظهر