آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
جمعه ۵ دی ۱۳۹۳ ۱۲:۵۳ بعد از ظهر
|
|||||
بانو
![]()
شماره عضویت :
338
حالت :
![]()
ارسال ها :
1296
محل سکونت : :
تهران
جنسیت :
![]()
تعداد بازدیدکنندگان :
599
اعتبار کاربر :
18023
پسند ها :
1309
تشکر شده : 2426
|
به نام خدایی که زمین را از حجت خود خالی نمی کند. سلام ، سلام من به سلطانی که سالیانی است سلطنش به خاطر سیاهی دلهایی به سالی بعد افتاده است . سلام ، سلام من به مولایی که بندگان همچون مَنَش ، عنان خودخواهی را به دست گرفته اند و زَرِ دل را با زَنگاری معاوضه می کنند وخبرندارند درکوچه ها ، دلبری به امید دلی نشسته است. سلام ، سلام مولای من بر اُوراق گنجانده تاریخ ورقهایی از آنانی ، که با صورت بی سیرتی صدای رهگذری که ندای آشنا را بر زبان داشت و نوای آشنا را به گوشهای دل نوا می داد نمی شنیدند ونمی دیدند که یوسف شدن در زیبایی صورت نیست ، بلکه زیبا شدن در یوسف سیرت بودن است و ای آقای من بهانه ی دلم از نوایی است که باید یوسف شد ، و دید که کارد به استخوان اثر نمی کند. آقای من ؛ هنوز نمی دانم که جمعه ها بها هستند یا بهانه و هنوز نمی دانم که ندبه ها ندا هستند یا نشانه وکُمِیتِ کمیلم که بر سبزه زارهای دل به تندی می تازد ، راه را گم کرده است یا نه آنکه شاه راه را می داند و به بیغوله می رود و هر جمعه که می گذرد سر در زندان می گذارم و در زندان دل خویش ، با زنده ای زمزمه می کنم . ای آقای من و ای مولای ، زبان ، بهانه ای دوباره از امام زمان خویش دارد و ای شهسوار شبهای بدون سحر ، و ای مونس همدم یتیمان بدون پدر ، ای آقای من جاده ی سبز انتظار با استقبال دلهایی همراه است که کُمِیتِ کمیلشان لنگ می زند و نوای ندبه شان دلی را به چنگ نمی زند. آقای من ، مهدی من ، دوست دارم در سرزمین دل خبر از آشنایی گیرم که با او آشتی کنم و بگویم که دگر گناه نمیکنم ، حرام را نگاه نمی کنم ، پا به هرجایگاه نمی کنم و پناه به هر پناهگاه نمی کنم . ای آقای من و ای سیدِ من ، حق داری ، ادعای شیعه شیفتگی می زنیم و حرم ، و پاکی دل را که جای نامحرمان نیست به هر نامحرمی ، محرم می کنیم و با خبرداری ، خود را به بی خبری می زنیم ، و پاکی دل را که قدوم انتظار ، باید محرمش باشد به هر ناشایستی ، شایسته می پنداریم و با این حال ، باز می گوییم ؛ منتظرت هستیم . ای مولای من و ای سرور من ؛ انتظار ، واژه ای است که دل را به انقلاب وا می دارد ، که در برابر اهریمن ها و وسوسه های درونی به پا می خیزد و نشان می دهد انتظار ، واژه ای است پاک و مقدس و مدال و تاج و تختی بی مانند که فقط منتظر ، می تواند ازآن بهره ببرد . ای مولای من ، می دانم اگر علم عشق را برپا می کنی و باز دلت را اَلمِ می کنی و ما باز پاکی دل را به ناپاکان می سپاریم ، و به روی خود نمی آوریم که می بینی و می دانی احوالمان را ، و تو خود را مدهوش می کنی . ای آقای و مولای من ، این صخره های گناه ، دل را به سُخره می گیرند و شمیم انتظار را که جز بر منتظران ، شادابی و طراوتی ندارد ، به باد وزانی تشبیه می کند که از سرزمین خزان می وزد. ای آقای من و ای مولای من ، جویبار اشک ، دیگر دریا را می طلبد که شاید امید رمیده ی دل غایبی ، بشکسته و به ناخدای دریا برسد و بگوید جویبار هم به دریا می ریزد ، و عطر یار را از سرزمین آشنایی به مشام جان برساند . ای آقا و ای مولا ، خوب شدن و با تو بودن سرمایه می خواهد ، که سرزمین دل به دنبال آن است ، ولی هرکجا که می نگرد از عطشناکی خود به سرابی می رسد و باز تشنه تر از قبل به امیدی ، دوباره می گردد و اما نمی داند این سرمایه کلمه ای است که عشق تو را در درون خود گنجانده است. ای آقا و مولای من ، می دانم دیدن این چنین یوسفی ، دل یعقوبی را می خواهد که با نابینایی چشم ، با روشنی دلی ، پر نور بگردد و کنعانی می خواهد تا نسیم بوی یوسف را از سرزمین های دور بر مشام آن پیر کنعان برساند و بگوید که انتظـار ، کلیدِ برگشت یوسف به شهر کنعان بُوَد. ای آقای من و ای مولای من ، پنجره دل را به سوی خورشید انتظار باز می کنیم ، تا شاید خبری از آشناترین ، آشنای هستی ، که در دل سیه و تاریک ما گم شده است ، دریابم و ندایی را که از آهنگ خوش ندبه ی جمعه ها ، با مضمونی با ذکر « یابن الحسن یابن الحسن » است به تو هدیه کنم . ای آقا و مولای من ، چشمانم بهانه می گیرند ، که چقدر به جاده ی انتظار نگه کردیم و هر روز از نسیم دل خبر زآشنا گرفتیم و خیره شدیم ، باز هم جز آن نسیم که خبری از انتظاری دوباره داشت ندیدیم . ای آقای من ، ای مولای من و ای شادی دُوران ها و آرزوی دل مؤمنان ، جمعه را میعادگاهی می دانم که وعده یار درآن میعادگاه به تحقق می پیوندد . اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَ اکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَ اسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَ اشْدُدْ أَزْرَهُ، وَ اعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ ... ![]() می پسندم 3 0 3 ![]() تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||
![]() ![]() |
|
اطلاعات نویسنده |
![]()
جمعه ۵ دی ۱۳۹۳ ۱۲:۵۷ بعد از ظهر
![]() |
|||
بانو
![]()
شماره عضویت :
338
حالت :
![]()
ارسال ها :
1296
محل سکونت : :
تهران
جنسیت :
![]()
تعداد بازدیدکنندگان :
599
اعتبار کاربر :
18023
پسند ها :
1309
تشکر شده : 2426
|
اقای من! مولای غریب و تنهای من! پدر مهربان اهل عالم! می خواهم غربتت را حکایت کنم؛ غربتی که دوازده قرن است ریشه دوانیده؛ غربتی که اشک آسمان و زمین را جاری ساخته؛ غربتی که حتی برای برخی محبانت، غریب و ناشناخته است؛ غربتی که اجداد طاهرینت پیش از تولد تو بر آن گریسته اند. من از تصویر این غربت و غم ناتوان ام. از آنانی بگویم که خاطر شریف تو را می آزارند؟ از آنها که دستان پدرانه و مهربانت را خون ریز معرفی می کنند؟ از آنها که چنان برق شمشیرت را به رخ می کشند که حتی دوستانت را از ظهورت می ترسانند؟ از آنها که تو را به دور دست ها تبعید می کنند؟ از آنها که تو را دست نیافتنی جلوه می دهند؟ از آنها که به نام تو مردم را به دکه های خویش فرا می خوانند؟ از خود آغاز می کنم که اگر هر کس از خود شروع کند، امر فرج اصلاح خواهد شد. می خواهم به سوی تو برگردم. یقین دارم بر گذشته های پر از غفلتم کریمانه چشم می پوشی؛ می دانم توبه ام را قبول می کنی و با آغوش باز مرا می پذیری؛ می دانم در همان لحظه ها، روزها و سال های غفلت هم، برایم دعا می کردی. من از تو گریزان بودم؛ اما تو هم چون پدری مهربان، دورادور مرا زیرا نظر داشتی. آقای من ، مولای من ، یاورمن … العفو … العفو... ![]() می پسندم 0
|
|||
![]() ![]() |
|
اطلاعات نویسنده |
![]()
جمعه ۵ دی ۱۳۹۳ ۰۱:۱۱ بعد از ظهر
![]() |
|||
بانو
![]()
شماره عضویت :
338
حالت :
![]()
ارسال ها :
1296
محل سکونت : :
تهران
جنسیت :
![]()
تعداد بازدیدکنندگان :
599
اعتبار کاربر :
18023
پسند ها :
1309
تشکر شده : 2426
|
سالهامیشودازحال شمابی خبریم
جمعه ها میرسد و میرود اما بی تو
دوری ازماست وگرنه تو به ما نزدیکی
شیعیان جز تو ندارند پناهی برگرد
همه جاپرشده ازجرم و جنایت برگرد
آه ای منتقم خون شهیدان خدا
پای ابلیس دوباره به حرم ها وا شد
بخدا،هیچ کسی مثل حسین ذبح نشد
فاطمه آمده از عرش،بگویید به شمر می پسندم 0
|
|||
![]() ![]() |
|
اطلاعات نویسنده |
![]()
جمعه ۵ دی ۱۳۹۳ ۰۱:۲۰ بعد از ظهر
![]() |
|||
بانو
![]()
شماره عضویت :
338
حالت :
![]()
ارسال ها :
1296
محل سکونت : :
تهران
جنسیت :
![]()
تعداد بازدیدکنندگان :
599
اعتبار کاربر :
18023
پسند ها :
1309
تشکر شده : 2426
|
دیدن روی تو، بر دیده جلا می بخشد
بدتر از درد جدایی به خدا دردی نیست
از پس پرده غیبت هم اگر باشد، باز
شب احیاست، ببین مرده عشقت هستیم
شب قدر است و ما هم همه محتاج آقا!
رو سیاهیم ولی دست به دامان توایم
ابر وقتی که ببارد، همه جا می بارد
در جواب « بِعَلِیٍّ، بِعَلِیّ (ع) » گفتن ما
ویرایش ارسال توسط : sadaf
در تاریخ : جمعه ۵ دی ۱۳۹۳ ۰۱:۲۶ بعد از ظهر می پسندم 0
|
|||
![]() ![]() |
|
اطلاعات نویسنده |
![]()
جمعه ۵ دی ۱۳۹۳ ۰۱:۲۳ بعد از ظهر
![]() |
|||
بانو
![]()
شماره عضویت :
70
حالت :
![]()
ارسال ها :
5183
جنسیت :
![]()
تعداد بازدیدکنندگان :
568
دعوت شدگان :
2
اعتبار کاربر :
34682
پسند ها :
6789
تشکر شده : 6057
|
می پسندم 0
|
|||
![]() ![]() |
|
اطلاعات نویسنده |
![]()
جمعه ۵ دی ۱۳۹۳ ۰۱:۲۵ بعد از ظهر
![]() |
|||
بانو
![]()
شماره عضویت :
70
حالت :
![]()
ارسال ها :
5183
جنسیت :
![]()
تعداد بازدیدکنندگان :
568
دعوت شدگان :
2
اعتبار کاربر :
34682
پسند ها :
6789
تشکر شده : 6057
|
می پسندم 0
|
|||
![]() ![]() |
|
اطلاعات نویسنده |
![]()
جمعه ۵ دی ۱۳۹۳ ۰۱:۲۷ بعد از ظهر
![]() |
|||
بانو
![]()
شماره عضویت :
70
حالت :
![]()
ارسال ها :
5183
جنسیت :
![]()
تعداد بازدیدکنندگان :
568
دعوت شدگان :
2
اعتبار کاربر :
34682
پسند ها :
6789
تشکر شده : 6057
|
می پسندم 0
|
|||
![]() ![]() |
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
برچسب ها
|
یابن ، الحسن ، از ، تو ، نیامد ، خبری ، |
|