آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
پنجشنبه ۶ فروردین ۱۳۹۴ ۰۷:۱۰ بعد از ظهر
|
||||||||||||
عضو
![]()
شماره عضویت :
1510
حالت :
![]()
ارسال ها :
4899
جنسیت :
![]()
تعداد بازدیدکنندگان :
424
اعتبار کاربر :
39747
پسند ها :
1767
تشکر شده : 10239
وبسایت من :
وبسایت من
|
![]()
بانوان فاطمی 28؛
انگار این دختر از هیچی نمی ترسه!
مامان بزرگ فوت کرد. شب اول هرکی دنبال یه کاری رفت و قرار شد یکی تا صبح پیش جنازه بمونه تا فردا دفنش کنن. همه ترسیدن و یه جوری در رفتن...
سرویس مقاومت جام نیوز؛ مامان بزرگ فوت کرد. شب اول هرکی دنبال یه کاری رفت و قرار شد یکی تا صبح پیش جنازه بمونه تا فردا دفنش کنن. همه ترسیدن و یه جوری در رفتن؛ اما رقیه قبول کرد که بمونه، بدون اینکه خم به ابروش بیاره.
تو تمام مدتی هم که مامان بزرگ مریض بود، فقط رقیه بود که بدون ابراز خستگی، شبانه روز بهش خدمت می کرد. اون شب رو هم تا صبح کنارش موند و براش قرآن و دعا خوند.
خیلی دختر نترسی بود. بعضی وقتا کنار چند تا متهم خطرناک می مودند، ولی اصلا نمی ترسید و انگار نه انگار. یه شب که تو اتاق نگهبانی مشغول خوندن نماز شب بود، زندانیایی که می خواستن فرار کنن، این بنده خوب خدا رو از نفس انداختن و به شهادت رسوندن.
تولد: 1359 شهادت: 1376 علت شهادت: در حین نگهبانی، توسط زندانیان
می پسندم 3 0 3 ![]() تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||||||||||
![]() ![]() |
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|