آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
پنجشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۴ ۰۷:۵۹ بعد از ظهر
|
|||||||||||||||
بانو
![]()
شماره عضویت :
1001
حالت :
![]()
ارسال ها :
4221
محل سکونت : :
DAMAVAND
جنسیت :
![]()
تعداد بازدیدکنندگان :
273
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
69947
پسند ها :
5815
تشکر شده : 6939
وبسایت من :
وبسایت من
|
تكلم خورشيد با على (ع) ![]() هنگامى كه فردا صبح شد، اميرالمؤمنين(ع) در حالى كه ابوبكر و عمر و جماعتى ازمهاجرين و انصار همراهش بودند، بيرون آمد تا اين كه به بقيع رسيده و بر بالاى بلندى ايستاد. وقتى كه خورشيد طلوع كرد، فرمود: سلام بر تو اى آفريده خدا که مطيع او هستی. پس صدايى از آسمان شنيده شد كه گوينده اى مى گفت: و سلام بر تو باد اى اول، اى آخر، اى ظاهر، اى باطن، اى كسى كه بر همه چيز دانايى. در اين حال، عمر و ابوبكر ومهاجر و انصار سخن خورشيد را شنيدند و بى هوش شدند و پس ازمدتى به هوش آمدند. در حالى كه اميرالمؤمنين(ع) از آن جا بازگشته بود و آنان نيز برخاستند و به سوى رسول خدا(ص) آمدندو گفتند: يا رسول الله، ما درباره على (ع) مى گوييم انسانى است مثل ما، ولى خورشيد او را خطاب كرد آن طور كه خداوند خودش را خطاب كرده . پيامبر فرمود: چه شنيديد از او؟ گفتند: شنيديم كه خورشيد گفت : سلام بر تو اى اول. فرمود: راست گفت : او اول كسى است كه به من ايمان آورد. گفتند خورشيد گفت: اى آخر. فرمود: راست گفت، او آخرين كسى است كه متعهد امر من مى شود ومرا غسل مى دهد و كفن مى كند و در قبرم مى گذارد. گفتند: شنيديم خورشيد گفت: اى ظاهر. فرمود: راست گفت، او آن كسى است كه علم مرا ظاهر مى كند. گفتند: شنيديم مى گفت: اى باطن. فرمود: راست گفت، همه سر مرا پنهان مى سازد. گفتند: شنيديم مى گفت: اى كسى كه به همه چيز دانايى . فرمود: راست گفت، او داناترين فرد است نسبت به حلال و حرام وسنن و واجبات و آن چه شبيه آن است. پس برخاستند و گفتند: محمد ما را در تاريكى شديدى انداخته است و از در مسجد خارج شدند. ![]() اثبات الهداة ، ج 4، ص 493
می پسندم 3 0 3 ![]() تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||||||||||||
![]() ![]() |
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|