انجمن یاران منتظر

ختم قرآن



آخرین ارسال ها
پروژه کرونا(COVID 19) ..:||:.. لیست برنامه ختم قرآن یاران منتظر ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین امسال اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. تا حالا به لحظه تحویل سال 1450 فکر کردید!!؟؟ ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین سال 1395 اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. اگر بفهمید بیشتر از یک هفته دیگر زنده نیستید، چی کار می کنید؟! ..:||:.. **متن روز پدر و روز مرد** ..:||:.. الان چتونه؟ ..:||:.. 🔻هدیه‌ تحقیرآمیز کِندی ..:||:.. ღ ღ ღتبریک ازدواج به دوست خوبم هستی2013 جان عزیز ღ ღ ღ ..:||:..

نوار پیام ها
( یسنا : ▪️خــداحافظ مُــــحَرَّم 😭 نمى دانم سال دیگر دوباره تو را خواهم دید یا نه؟!... 🖤اما اگر وزیدى و از سَرِ کوى من گذشتى، سلامَم را به اربابم برسان... ◾️ بگو همیشه برایَت مشکى به تَن مى کرد و دوست داشت نامَش با نام تو عجین شود!... ◾️بگو گرچه جوانى مى کرد، اما به سَرِ سوزنى ارادتش هم که شده، تو را از تَهِ دل دوست داشت... ◼️با چاى روضه تو و نذری ات، صفا مى کرد و سَرَش درد مى کرد براى نوکرى... 🏴 مُحَرَّم جان؛ تو را به خدا مى سپارم... و دلم شور مى زند براى \"صَفر\"ى که دارد از \"سَفَر\" مى رسد... # )     ( سینا : حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها): «ما جَعَلَ اللّه ُ بَعدَ غَدیرِخُمٍّ مِن حُجَّةٍ و لاعُذرٍ؛ خداوند پس از غدیرخم برای کسی حجّت و عذری باقی نگذاشت.» «دلائل الإمامَه، ص 122» )     ( فاطمه 1 : ای روح دو صد مسیح محتاج دَمَت زهرایی و خورشید غبار قدمت کی گفته که تو حرم نداری بانو؟ ای وسعت دل‌های شکسته، حَرَمت. (شهادت حضرت زهرا تسلیت باد) )     ( programmer : امام علی (ع):مردم سه گروهند: (1) دانشمندی خدایی، (2) دانش آموزی بر راه رستگاری (3) و پشه های دستخوش باد و طوفان و همیشه سرگردان، که از پی هر جنبنده و هر صدا می روند، و با وزش هر بادی، حرکت می کنند، نه از پرتو دانش، روشنی یافتند، و نه به پناهگاه استواری پناه گرفتند. )     ( programmer : امام علی ع : عاقل ترین مردم کسی است که عواقب کار را بیشتر بنگرد. )     ( programmer : امام علی (ع):دعوت کننده ای که فاقد عمل باشد مانند تیر اندازی است که کمان او زه ندارد. )     ( programmer : امام علی(ع): در فتنه ها همچون بچه شتر باش که نه پشت دارد تا بر آن سوار شوند و نه پستانی که از آن شیر بدوشند )     ( سینا : هزارها سال از هبوط آدم بر سیاره‌ی زمین گذشته است و هنوز نبرد فی ما بین حق و باطل بر پهنه‌ی خاك جریان دارد، اگرچه دیگر دیری است كه شب دیجور ظلم از نیمه گذشته است و فجر اول سر رسیده و صبح نزدیك است. )     ( programmer : فتنه مثل یک مه غلیظ، فضا را نامشخص میکند؛ چراغ مه‌شکن لازم است که همان بصیرت است....(مقام معظم رهبری) )     ( سینا : یاران! شتاب كنید ، قافله در راه است . می گویند كه گناهكاران را نمی پذیرند ؟ آری ، گناهكاران را در این قافله راهی نیست ... اما پشیمانان را می پذیرند )     ( سینا : برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ**اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه) خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده! )     ( فاطمه 1 : ای بهترین بهانه خلقت ظهور کن صحن نگاه چشم مرا پر ز نور کن +++ چشمم به راه ماند بیا و شبی از این پس‌کوچه‌های خاکی قلبم عبور کن +++ آقا بیا و با قدمی گرم و مهربان قلب خراب و سرد مرا گرم شور کن )     ( سینا : دود می خیزد ز خلوتگاه من کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟ با درون سوخته دارم سخن کی به پایان می رسد افسانه ام ؟ )    
مدیریت پیام ها


اگر این اولین بازدید شما از انجمن یاران منتظراست ، میبایست برای استفاده از کلیه امکانات انجمن عضو شوید و یا اگر عضو انجمن می باشید وارد شوید .


انجمن یاران منتظر » داستان » داستان جالب » افسانه های صور های فلکی★★★★★★★★★★★★★



افسانه های صور های فلکی★★★★★★★★★★★★★

  زیباترین افسانه ای که درباره حمل وجود دارد به طور یقین داستان قوچ پشم طلایی است . این افسانه مربوط به عهد یونان باستان است . می گویند در زمانهای خیلی قدیم در آنجا پادشاهی به نام " آتاماس " ( athamas ) زندگی می کرد . او بانوی ابرها " نفله " (nephele ) ازدواج کرده بود و ازاو فرزند داشت ، دختری به نام هله ( helle ) و پسری به نام " فریکسوس " ( phrixos ) . پادشاه پس از یک زندگی مشترک طولانی همسر نخست خود را طلاق داد و با  " اینو
htshki ihd w,v ihd tg;d★★★★★★★★★★★★★


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد

اطلاعات نویسنده
پنجشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۴ ۰۸:۰۰ بعد از ظهر
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 379
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280


مدال ها:2
مدال 1 سالگی عضویت
مدال 1 سالگی عضویت
کاربران برتر
کاربران برتر

|



 
زیباترین افسانه ای که درباره حمل وجود دارد به طور یقین داستان قوچ پشم طلایی است . این افسانه مربوط به عهد یونان باستان است . می گویند در زمانهای خیلی قدیم در آنجا پادشاهی به نام " آتاماس " ( athamas ) زندگی می کرد . او بانوی ابرها " نفله " (nephele ) ازدواج کرده بود و ازاو فرزند داشت ، دختری به نام هله ( helle ) و پسری به نام " فریکسوس " ( phrixos ) . پادشاه پس از یک زندگی مشترک طولانی همسر نخست خود را طلاق داد و با  " اینو " ( ino ) ازدواج کرد و آن طور که در افسانه ها آمده است ، " اینو " نامادری بسیار شرور و بدجنسی بود . او با نفرت شدیدی همیشه در پی اذیت و آزار هله و فریکسوس بود و تلاش می کرد آنها را سربه نیست کند . بنابراین " اینو " زنان سرزمین خود را متقاعد کرد که تمام بذرهای غلات را برشته کنند ، تا در هنگام کاشت در زمین بپوسد و به این ترتیب مردم با خطر قحطی و گرسنگی روبرو شوند . بعد او گناه این فاجعه را به گردن دو کودک انداخت . پادشاه دستور داد تا از راهبه " پیتیا " ( pythia ) در معبد " دلفی " ( Delphi : شهری باستانی در مرکز یونان ، در دامنه جنوبی مونت پارناس و جایگاه حرم مقدی آپولو بود – م . ) بپرسند که برای نجات انسانها از گرسنگی و مرگ چه باید کرد ملکه خیانتکار ، پیکهایی که شاه به " دلفی " فرستاده بود ، تطمیع کرد و آنها در مراجعت به پادشاه گزارش دادند که زمینها هنگامی دوباره بارور خواهند شد که پسری را که از ازدواج اول خود داشت ، یعنی  " فریکسوس " را در محراب خدای خدایان زئوس قربانی کند . همان گونه که در کتاب عهد عتیق ( تورات ) هم آمده است ، قربانی انسانها به درگاه خدایان برای به رحم آوردن خدایان متداول بود و رواج داشت . اما برگردیم به داستان " آتاماس " و فریکسوس ! پادشاه برای نجات قومش از قحطی و گرسنگی با قربانی کردن پسرش در محراب معبد زئوس موافقت کرد . ولی خوشبختانه کار به آنجا نرسید . هنگامی که فریکسوس در غل و زنجیر بر قربانگاه دراز شده بود ، قوچی ظاهر شد که می توانست مانند انسانها سخن بگوید و پشمهای طلایی داشت . این حیوان باشکوه به خواهش بانوی ابرها " نفله " از سوی خداوند " هرمس " ( hermes  : یکی از خدایان اساطیری یئنان که رب النوع تجارت و خدای حامی دزدان ، فریبکاران ، خدای بخت و فصاحت و ورزش بود " مرکور " خدای اساطیری رومیان همردیف هرمس است . فرهنگ فارسی ، ج 6 ، ص 2271 – م ) ارسال شده بود  ، هر دو کودک " هله " و " فریکسوس "  را بر پشت خود سوار کرد و به آسمان پرواز کرد . سفر از اروپا به آسیا بود . در میان راه " هله " که دختر بچه ای بیش نبود ، از پشت قوچ سقوط کرد و در دریا غرق شد. تنگه ای که می گویند او در آن غرق شده است – داردانل امروز – به یاد " هلسپونت " ( Hellespont ) نام گرفت . قوچ به همراه فریکسوس به پرواز ادامه داد تا به سرزمین دوردستی در پایان جهان به نام " کلوخیس " ( klochis ) رسید . پادشاه کلوخیس قوچ را قربانی کرد و پوست پشم طلائی آن را به درخت بلوطی آویزان کرد ، که اژدهای ترسناکی ا ز این درخت و پوست محافظت می کرد .در افسانه آمده است که بعدها دریانورد " لاسون " ( lason ) با کشتی " آرگو " ( argo ) پوست طلائی را به یونان بازگرداند . به هر حال روح قوچ به پاس کارهای نیکش به آسمان صعود کرد .
صورت فلکی حمل در آسمان چندان چشمگیر و مشخص نیست ، بلکه در جایی که می پندارند سر جانور باید باشد ، چند ستاره نورانی دارد . صورت فلکی حمل را به خصوص در شب های پاییزی می توان به خوبی مشاهده کرد .

















4 تشکر شده از کاربر ye adam برای ارسال مفید :
فاطمه 1 , محمد121 , صبا , mohadeseh ,



  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر


    * پاسخ با بیشترین پسند
  1. پسندها :1 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید

















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
افسانه های صور های فلکی★★★★★★★★★★★★★
پنجشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۴ ۰۸:۲۰ بعد از ظهر نمایش پست [1]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 379
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280





اردیبهشت 

صورت فلکی ثور یک گاو نر کاملا جوان را نشان می دهد که در بسیاری از تمدن های باستان با نماد نشانه قدرت شناخته شده است. به نظر دکتر مایکل رپینگاک از دانشگاه مانیچ تصویر صورت فلکی ثور و دیگر گاوهای نر در درون دالان غاری در مکانی به نام لاسکاس ترسیم شده است. این نقاشی ها مربوط به زمانی بالغ بر ۱۶۵۰۰ سال پیش می باشند. یکی از نقاشی های گاوهای نر، در نزدیکی چند ستاره خوشه ای قرار دارد که شبیه خوشه پروین یا هفت خواهر است. ظاهرا داستان این گونه است که روزی زئوس برای بازدید از سرزمین هایش سوار بر ارابه چهار اسبی خود از بالای فینیقیه عبور می کرد که ناگهان مسحور زیبایی دختر زیبای اگنور، شاهزاده خانم اروپا می گردد.

او که می دانست برای به چنگ آوردن اروپا می بایست طوری اقدام کند که هرای حسود متوجه نشود، پس گاو سفید رنگش را ماموریت داد تا اروپا را برایش بیاورد، ثور برای رسیدن به فینیقیه باید سفرش را از منطقه خاصی از آسمان آغاز می کرد تا به اروپای زیبا می رسید و این مسیر طوری بود که او می بایست از میان دایره البروج عبور کند. هنگامی که ثور به سرزمین موعود رسید شاهزاده خانم را در حال قدم زدن با دوستانش و چیدن گل های رنگارنگ و معطر در ساحل آرام دید. برای این که ماموریتش را به بهترین نحو ممکن به انجام برساند، آرام بر ساحل نشست و با وقار تمام به سمت شاهزاده خانم به راه افتاد، دوشیزگان که مبهوت تماشای گاو زیبا بودند. شاهزاده جوان بدون اطلاع از سرنوشت بر پشت ثور سوار شد و حیوان ناگهان برخاست و در افق ناپدید گشت.

دوشیزه جوان که به شدت ترسیده بود با التماس از ثور در خواست کرد که او تنها در میان دریاها رها نسازد. ثور به او فهماند که در ماوریتی از سوی دلباخته وی، زئوس، است و مقصد جزیره کرت می باشد و در آن جا بزرگ ایزدان انتظار عروس زیبایش را می کشد. با عبور از دریای مدیترانه، ثور سرافراز از انجام پیروزمندانه ماموریتش در ساحل جنوبی کرت در گورتینا فرود آمد و نزد زئوس رفت و عروس زیبا را تقدیم به بزرگ ایزدان کرد. زئوس نیز به پاس این عمل، گاو سفید را در آسمان ها نهاد تا همیشه پرستش شود.



  می پسندم        0 
















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
افسانه های صور های فلکی★★★★★★★★★★★★★
پنجشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۴ ۰۸:۳۷ بعد از ظهر نمایش پست [2]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 379
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280





خرداد :

 برابر افسانه ها " پولوکس " فنا ناپذیر بود ، زیرا او پسر پدر خدایان ، یعنی زئوس بود ؛ ولی کاستور بر عکس پدرش از نوع بشر بود و به همین دلیل جزو فناپذیران به شمار می آمد . هر دو برادر قهرمانان بزرگی بودند و هیچ گاه از یکدیگر جدا نمی شدند . هنگامی که کاستور در نبردی به قتل رسید ، جدایی از برادر برای پولوکس تحمل ناپذیر بود . به خصوص این مساله که کاستور می باید به قلمرو تاریک زیرزمینی مردگان می رفت ، پولوکس را خیلی آزار می داد . به این جهت " پولوکس " از پدرش خواهش کرد که اجازه دهد او هم بمیرد ، تا بتواند به برادر فناپذیرش بپیوندد .
زئوس که تحت تاثیر این عشق برادرانه قرار گرفته بود ، به پولوکس پیشنهاد کرد ، به جای اینکه همیشه نزد خدایان در " المپ " (Olympus ) زندگی کند ، با کاستور به طور نوبتی یک روز را در قلمرو مردگان و روز دیگر را در المپ به سر آورد . پولوکس بدون مکث و تفکر تصمیم گرفت این پیشنهاد را بپذیرد ، تا دیگر هرگز مجبور به جدایی از کاستور نباشد .
می گویند چندی پس از آن ، زئوس به پاس وحدت و وفاداری دو برادر به یکدیگر آنها را به ستارگانی نورانی در آسمان تبدیل کرد . از آن زمان آنها به شکل صورت فلکی دو پیکر در آسمان زمستان می درخشند و آدمیان را به یاد عشق برادری و رفاقت و دوستی می اندازند .
در افسانه ها آمده است که این دو برادر در سفر دریایی " آرگو " نیز ، که هدفش بازپس گیری پوست طلایی قوچ ( حمل ) بود ، شرکت داشتند . می گویند هنگامی که خطر واژگونی کشتی آنها در طوفان می رفت ، دو برادر دریای کف آلود را آرام کردند . شاید به این خاطر است که می گویند صورت فلکی جوزا برای دریانوردان خوش اقبالی می آورد .
در روم باستان نیز این دو برادر مورد احترام بودند . می گویند دو برادر در سال 490 پیش از میلاد به رومیان کمک کردند تا در جنگ پیروز شوند . در همان روز آنها با لباسی ارغوانی رنگ در رم ظاهر شدند و بر سر یک چشمه به اسبان خود آب دادند . پس از آن ناپدید شدند . مردم رم به منظور سپاسگزاری و قدردانی برای پیروزی در جنگ ، معبد بزرگی به یادبود دو برادر برپا کردند ، که امروزه هنوز هم خرابه های آن  بر جاست .





 


  می پسندم        0 
















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
افسانه های صور های فلکی★★★★★★★★★★★★★
پنجشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۴ ۰۸:۴۳ بعد از ظهر نمایش پست [3]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 379
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280





تیر ... خرچنگ:

صورت فلکی خرچنگ نماد ماه تیر است و به علت ستارگان کم سویی که دارد درشهرهای بزرگ قابل رویت و شناسایی نیست. در طول تاریخ، راجع به این نقش آسمانی برداشت های متفاوتی شده است؛ مثلا در برخی متن ها او را یک کاردینال دانسته اند که سمبلی از آب و آرامش، و نیز هدایت کننده همه جانداران به سوی احساسات است. محقق آلمانی «پیتر جانسون» ادعا کرده بود که این صورت فلکی به سال ۴۰۰۰ قبل از میلاد در بابل و حتی یونان در شمایل یک لاک پشت شناخته شده بود. اگرچه به سال ۲۰۰۰ قبل از میلاد در یونان نیز سرطان به شکل سوسکی بزرگ ثبت شده بود که برای آنها نماد مقدس ابدیت به حساب می آمد. همچنین در نسخ خطی مصور نجومی قرن دوازده میلادی، این صورت فلکی در شکل یک سوسک آبی نمایش داده شده است.

اما جدیدترین سمبل برای این برج یک خرچنگ از نوع آبی است که پوشش خارجی محافظ دارد.


آلکمن در واقع زنی شوهردار، یعنی همسر شهریار تبس، آمفیتریون بود. بزرگ ایزدان می دانست برای اغوا آلکمن باید نقشه ای هوشمندانه طراحی کند، بنابراین خود را در شمایل آمفیترون شوهر آلکمن در آوردو زن مورد علاقه اش را به آغوش کشید، ساعاتی بعد که شوی او بازگشت و از آلکمن درخواست هم آغوشی کرد با رفتار سرد بانوی خود مواجه گشت. وقتی پادشاه از تیرزیاس پیشگو دلیل را جویا شد پی به راز پشت پرده برد. از این هم آغوشی، آلکمن صاحب دو پسر شد که از این دو، هرکول فرزند زئوس و ایفیکس فرزند آمفیترون بود. هرا که از عشق بازی شوهرش زئوس، با آلکمن مادر هرکول به شدت خشمگین بود، تصمیم گرفت که از هرکول انتقام سختی بگیرد.پس بانوی انتقام جوی اساطیر تمام سعی خود را به کار بست تا هرکول رانابود کند، ولی از بخت بد همیشه با شکست مواجه می شد.صورت فلکی خرچنگ به همراه صورت فلکی مار آبی یکی از دوازده خوان هرکول را به وجود آوردند. طبق افسانه های یونان باستان، هرا صورت فلکی خرچنگ را در آسمان قرار داد.

سال ها سپری شد و هرکول مرد جوانی شد، روزی هرکول دچار حالت دیوانه واری شد و بدون اراده زن و فرزندش را از پای درآورد. پس از این که هرکول حال طبیعی خود را بازیافت بسیارنادم شد و برای بخشوده شدن و نجات از غذاب وجدان رهسپار معبد دلفی برای توبه شد. سروش دلفی به هرکول فهماند که برای پاک شدن از این گناه بزرگ باید دوازده خوان راکه به دوازده رنج هرکول معروف شدند پشت سر بگذارد، به این ترتیب می‌توانست به بخشایش خدایان امیدوار باشد.

در این بین هرای بدجنس نیز بیکار ننشست و خود را برای انتقام آماده کرد. او در زمان مبارزه هرکول با مار غول پیکری به نام هیدرا خود وقف شده هرا بود خرچنگ عظیم الجثه ای را به کمک هیدرا فرستاد. هیدرا که با هر بار قطع شدن یک سر دو سر جای قبلی در می آورد کمکی بزرگ چون خرچنگ نیز با خود داشت.

این نبرد نخست ناامیدکننده به نظر می رسید. چون به جای هر سری که هرکول از بدن مار جدا می کرد دو سر دیگر می رویید. تمام جانوران از هرکول پشتیبانی می کردند مگر این خرچنگ. اگرچه خرچنگ مرتب پاشنه پای پهلوان رویین تن اساطیر را می گزید ولی هرکول با یک ضربه پا پوست خرچنگ را در آسمان می نهد.

بسیاری از اقوام باستانی در صورت فلکی خرچنگ که به علت ستارگان کم سویش مانند لکه کم رنگی در آسمان رویت می شود دروازه ای را تصور می کردند. آنها معتقد بودن که روح آدمیان از میان این دروازه از آسمان به زمین می آید.
 





  می پسندم        0 
















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
افسانه های صور های فلکی★★★★★★★★★★★★★
پنجشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۴ ۰۸:۴۶ بعد از ظهر نمایش پست [4]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 379
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280




مرداد:

نام لاتین این صورت فلکی Leo است. دوهزارسال‌پیش صورت فلکی ماه مرداد بوده است. این صورت فلکی در فصل بهار در نیمکره شمالی ودر پاییز در نیمکره جنوبی قابل مشاهده‌است. نقش آسمانی شیر (به عربی: اسد) جزو صور معدودی است که به نام خود شباهت زیادی دارند.

«اسد» در زمان مصر باستان هم از تقدس ویژه‌ای برخوردار بوده‌است. این تقدس به طغیان سالانهٔ نیل و قرار گرفتن خورشید در صورت فلکی اسد مربوط می‌شده، چه این طغیان برای باروری زمین اهمیت حیاتی داشته‌است.اسطورهٔ این صورت فلکی زیبا و درخشان به رنج اول هرکول- قهرمان افسانه‌ای یونان- مرتبط می‌شود. هرکول در ماموریت اول خود موظف بود شیری را که در روستای نِمیا (Nemea) موجب آزار و اذیت اهالی شده بود و به شیر نِمیا هم معروف بود، از بین ببرد.در عین حال کاری که هرکول انجام داد به وسیله «گیل گمش» خدای خورشید انجام گرفته بود، برخی می‌گویند که ارتباط این صور فلکی با خدای خورشید حاصل انطباق این صورت فلکی درمنطقه البروج بابلی با انقلاب تابستانی است. صورت فلکی اسد در تاریخ مصر، جایگاه طلوع خورشید پس از آفرینش آن (در نزدیکی ذنب الاسد) می‌باشد و از این رو به آن خانه خورشید نیز می‌گویند.
 



  می پسندم        0 
















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
افسانه های صور های فلکی★★★★★★★★★★★★★
پنجشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۴ ۰۸:۵۱ بعد از ظهر نمایش پست [5]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 379
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280





شهریور ... سنبله :

در اسطوره‌های برخی از اقوام و ملل این پیکر آسمانی به عنوان خدابانوی باروری مقدس شمرده می‌شد یا می‌شود. مرتبط دانستن زمین و خرمن با سنبله ردپای باورهای کهن ایزدبانوان و زمین و کشاورزی است. بابلیها در این صورت فلکی الهه ” ایشتار ” را می دیدند که به خدای غلات ” تموز ” ( tamuz ) عشق می ورزید ، ” ایشتار ” به سوگ می نشست . او در زمستان به جهان زیرین می رفت تا ” تموز ” را باز گرداند . آنگاه در آغاز سال ، ” تموز ” در جامه ای سبز و تازه دوباره در زمین ظاهر می شد.

این صورت فلکی نزد یونانیان باستان نیز الهه باربری ” دیمتر ” ( Demeter ) یا دخترش ” پرزفون ” ( Persephone ) به شمار می رفت . خدای خدایان ” زئوس ” به خدای زیرین ” هادس ” ( hades ) قول داده بود که این دختر را به همسری او در آورد و ” هادس ” دختر را فریفته و ربوده بود . الهه ” دیمتر ” با از دست دادن دخترش خیلی غمگین شد و درختان و زمین های کشاورزی را خشکاند . بالاخره ” زئوس ” تصمیم گرفت برای جلوگیری از قحطی و گرسنگی انسانها اجازه دهد که ” پرزفون ” دو سوم سال را نزد مادرش بر زمین و یک سوم دیگر را نزد همسرش در جهان زیرین به سر آورد . به محض آن که پرزفون به زیرزمین می رفت ، هوا سرد و بارانی می شد ، برگهای درختان می ریختند ، بارش برف آغاز می شد و زمستان از راه می رسید . زمانی که پرزفون دوباره به روی زمین باز می گشت ، همه جا سبز می شد و بهار آغاز می شد . به این ترتیب صورت فلکی سنبله تغییر فصلها را نیز به خاطر می آورد.




  می پسندم        0 
















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
افسانه های صور های فلکی★★★★★★★★★★★★★
جمعه ۶ شهریور ۱۳۹۴ ۰۸:۲۷ بعد از ظهر نمایش پست [6]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 379
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280





مهر ...میزان

روزاول مهر،خورشید وارد اعتدال پاییزی میگردد،یعنی زمانی که طول روز وشب ویکسان میشود،به همین لحاظ حالت تعادل درترازو وجود دارد.
بیش ترمیزان یک صورت فلکی مستقل شناخته نشده بود،بلکه جزوسنبله به شمارمی آمدوحتی قبلا ازعقرب نیزتمیزداده نمیشدو این رومیان باستان بودند که نخستین باراین گروه ستارگان رابه منزله صورتی مستقل وجدا ازصورفلکی مجاورمشخص کرده اند.سابقه تاریخی این صورت فلکی به دوهزارسال قبل ازمیلاد بازمیگردد.مردم با آن حتی دردوران بابلیان نیز آشنا بوده اند وزمانی رانشان میدهد که درقضاوت پس ازمرگ،روح مردگان وزن میشد.

میزان درمصرباستان نیزاهمیت ومعنای مشابهی داشت.میگویند آنوبیس یکی ازایزدان باستانی درمصرکه صورتی چون سگ داشته واز ترازوی آسمانی برای توزین روح مردگان استفاده میکرد.تنها زمانی که وزن روح سبک ترازیک پر پرنده بود،مرده اجازه میافت به قلمروخدایان راه یابدو درآن جاپذیرفته شود.
درآغازفصل پاییز، خورشیدوارد این نقش آسمانی میگردد.دراین زمان برابری روزوشب پیش می آید وبه این ترتیب صورت فلکی ترازو،تا به امروزهم سمبل تساوی وتوازن محسوب میشود.
بااینکه دربسیاری ازاسطوره ها این صورت فلکی باقضاوت مرتبط است،ولی یونانی ها باوردیگری داشتند.به باور ایشان ستاره های این نقش آسمانی،ارابه طلایی هادس،برادرزئوس وفرمانروای مردگان بود وبه افسانه ربودن پرسفون توسط هادس مربوط می شود.
ارابه هادس تنها زمانی استفاده می شدکه ارباب جهان زیرین تصمیم به دیدن دنیایی رویی میکرد.که معمولااین اتفاق زمانی می افتادکه اوبخواهد یک حوری را اغوا نماید.ولی زمانی که اوپرسفون رابه پایین ترین قسمت دنیای زیرین برد دنیای رویی به کلی تغییرکرد.درتصاویربه جای مانده ازدوران باستان پرسفون همواره سواربرهمین ارابه درکنار شویش بردنیای زیرین نظارت دارد.


  می پسندم        0 
















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
افسانه های صور های فلکی★★★★★★★★★★★★★
جمعه ۶ شهریور ۱۳۹۴ ۰۸:۳۶ بعد از ظهر نمایش پست [7]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 379
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280





آبان ....عقرب کژدم

بر اساس افسانه های یونانی یکی از روایت های قتل شکارچی یا جبار کشته شدنش توسط نیش عقرب است . کژدم یا عقرب به دستور آرتمیس که الهه حیوانات و زنان جوان بود شکارچی را نیش می زند و او را به قتل می رساند . صورت فلکی جبار زمانی که عقرب طلوع می کند در افق غربی ناپدید می شود گویی از هراس و وحشت عقرب می گریزد و پس از آن واقعه کژدم به صورت گروهی از ستارگان به آسمانها صعود کرد تا در یادها بماند .
بایستی خاطر نشان کرد عقرب یک صورت فلکی دایره البروجی است و خورشید در آبان ماه میهمان این برج است .



در میان صورت فلکی دایره البروج، عقرب به واقع جالب است، زیرا که این برج شباهت زیادی به دم یک عقرب دارد، البته بدن آن شاید چندان واضح نباشد. بنابر اسطوره های یونانی این همان عقربی است که الهه هرا برای کشتن شکارچی اسطوره ها فرستاده بود و علاوه بر آن او با آمدنش ناخوشی و رنج را به زمین آورد.

اگرچه شکارچی و عقرب هر دو در این اسطوره ظاهر شده اند و در کنار یکدیگر نقش بازی می کنند، اما در آسمان شب، برج شکارچی تقریبا در جهت مخالف برج عقرب قرار دارد. گویا این دوری نشانه هشدار پیش بینانه برای ممانعت از ادامه جنگ است. چرا که هرگاه عقرب در افق ظاهر می شود شکارچی از سمت دیگر شروع به غرب کردن می نماید. در نسخه دیگری آمده است که آرتمیس الهه ماه و شکار که خواهر دوقلوی آپولون نیز است با عشق و توجه خود به شکارچی موجب حسادت برادرش آپولون شد، به این تریب با شدت گرفتن حسادت آپولون، وی عقرب را به قصد کشتن شکارچی فرستاد، البته شکارچی خود نیز حرمت عشق این پاک دامن شجاع را ندانست و گویا با خیانت خود آرتمیس را خشمگین کرد. آپولون نیز بعدا برای معذرت خواهی و دلداری آرتمیس تصویر شکارچی را در آسمان شب قرار دادو به پاس خدمت عقب، او را نیز چون نقش زیبایی در سمت دیگر آسمان جای داد.

در نسخه بعدی نیز عقرب در افسانه فایتون، پسر میرای هلیوس، ایزد خورشید ظاهر گشته است. فایتون برای این که تنها برای یک روز بتواند ارابه پدرش را که مخصوص حمل خورشید بود براند، از او اجازه گرفت. اما از اقبال بد، عقرب نامیرا سر راه او ظاهر گشت و همین امر سبب از دست دادن کنترل کالسکه فایتون شد، چرا که اسبان از عقرب غول پیکر نامیرا که نیشش را برای ضربه زدن به آن ها بلند کرده بود به شدت وحشت زده شده بودند.

به این ترتیب جوان بی تجربه کنترل ارابه را از دست می دهد و آماده به وجود آوردن فاجعه ای می گردد، زیرا ارابه خورشید در دست او بود، اما در نهایت، زئوس بزرگ ایزدان برای خاتمه دادن به این دیوانگی یک آذرخش از سلاح مخصوصش به سوی او پرتاب کرد. تا جلوی فاجعه گرفته شود. سپس زئوس عقرب را چون موجودی مقدس در آسمان نهاد.



  می پسندم        0 
















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
افسانه های صور های فلکی★★★★★★★★★★★★★
جمعه ۶ شهریور ۱۳۹۴ ۰۸:۴۴ بعد از ظهر نمایش پست [8]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 379
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280




آذر ...قوس

حتی در بابل باستان هم قوس ( کمان ) را به عنوان یکی از صورتهای فلکی دایرة البروج می شناختند . این صورت به شکل " کمانگیر " نمایش داده می شد . یونانیان باستان در این صورت فلکی بزرگ " شیرون " (Chiron ) مرد دانشمند اسب پیکر و استاد بسیاری از قهرمانان بزرگ خود را می دیدند .
مردان اسب پیکر که در واقع نیمی انسان و نیمی دیگر اسب بودند ، بنابر افسانه های یونانیان ، جملگی موجوداتی ظالم ، بی رحم و خوشگذران بودند ، تنها " شیرون " یک استثناء بود . او مردان جوانی را که بعدا" قهرمان می شدند ، تعلیم می داد و انواع فنون جنگی از قبیل فلاخن اندازی ، پرتاب نیزه و تیراندازی با کمان را به آنان می آموخت . در واقع " شیرون " مانند سایر خدایان فنا ناپذیر بود . روزی هرکول تصادفی و غیر عمدی او را با نیزه ای زهرآلود سخت مجروح کرد . جراحت چنان عمیق و بد بود ، که سراسر وجود شیرون را درد وحشتناکی فرا گرفت . مرد اسب پیکر برای رهای از درد و خاتمه داده به عذاب ، داوطلبانه از موهبت فناناپذیری چشم پوشید . بلاخره خدای خدایان زئوس اجازه داد تا او بمیرد و او را به شکل صورت فلکی به آسمان انتقال داد . در آسمان حتی می توان دو صورت فلکی را که نماینده مردان اسب پیکرند ، پیدا کرد . در آسمان جنوب ، که برای اهالی نیمکره شمالی تقریبا" به طور کامل نادیدنی است ، صورت فلکی بزرگ قنطورس ( centauri ) که آن نیز با " شیرون " ارتباط داده می شود ، قرار دارد .
قوس برای یونانیان صورت فلکی شکار زمستانی نیز به شمار می آمد . اغلب این صورت فلکی به صورت مرد شکارچی نیز نمایش داده می شود .





  می پسندم        0 
















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
افسانه های صور های فلکی★★★★★★★★★★★★★
جمعه ۶ شهریور ۱۳۹۴ ۰۸:۵۲ بعد از ظهر نمایش پست [9]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 379
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280



دی....جدی



 

صورت فلکی جدی مثل بسیاری از صورت های فلکی داستانی زیبا دارد، شاید زیبایی این اسطوره بیش تر به علت تلاقی آن با داستان تولد و نجات زئوس باشد.

داستان از این جا شروع می شود که کرونوس، پدر زئوس، به علت پیشگویی سروش غیبی هر یک از فرزندان خود را به محض زاده شدن می بلعید، زیرا می ترسید که آنه ها جای او را بگیرند یا برادران بزرگ تر خود، تیتان ها، هم پیمان شوند و هیچ مخلوقی را آزاد نگذارند.

رئا، مادر زئوس، با اندوه فراوان از والدینش، اورانوس و گایا، درخواست یاری کرد. پس به توصیه آنان به کرت رهسپار شد و در غاری ژرف در جنگل های انبوه کوه اژوم فرزندش را به دنیا آورد.

مادر بزرگ زئوس، گایا، نگهداری از او را به عهده گرفت و برای پرستاری بهتر، وی را به دست پریان و دختران شهریار کرت سپرد.

داستان جدی یا همان « آمالته آ » از این جا آغاز می شود که یکی از دایه های زئوس بز را به او هدیه داد تا ایزد نوباوه را شیر دهد. آمالته آ حیوانی شگفت آور بود و منظرش حتی حیوانات را می ترساند.

یک بار در زمان کودکی زئوس هنگامی که با آمالته آ مشغول بازی بود، ایزد خردسال شاخش را تصادفی می شکند، زئوس نیز برای بیان ندامت خود از این کار به شاخ شکسته آمالته آ قدرتی جادویی می بخشد تا او بتواند آرزوهای مردم را هر آنچه از ثروت و نعمت باشد برآورده کند.

زئوس بعد ها برای پاسداری از خدمات و محبت های بز، او را در میان منطقه البروج قرار داد و از چرم آمالته آ سپری محکم ساخت که هیچ تیری نمی توانست آن را بشکافد.

شاخ شکسته آمالته آ به کرونوکوپیا تبدیل شد که افسانه آن به قرن پنجم پیش از میلاد باز می گردد. کرونوکوپیا؛ یعنی شاخ وفور نعمت یا شاخی که از آن به جای ظرفی جهت نگهداری نعمت و فروانی استفاده می شده است. اما نمایش و تجسم اصلی شاخ بز این است که با گل ها و میوه ها پرشده باشد. این شاخ نیز سمبل باروری در زنان بوده است.

اما مدرن، کورونوکوپیا معمولا خالی است و شبیه سبد ترکه مانندی است که معمولا با میوه و سبزیجات متنوع پر می شود. در امریکای شمالی، این شاخ مرتبط است به فصل درو کردن محصول و شکرگذاری.

در دیگر اسناد آمده است که این صورت فلکی مانند بز دریایی (بزماهی) به نمایش درآمده است؛ یعنی بزی با دمی شبیه ماهی. یکی از داستان هایی که با بزماهی سرو کار دارد این است که وقتی پان، ایزد چوپانان که همان بز بود، او می خواست مانند شماری از دیگر خدایان، خود را به شکل ماهی در آورد، اما چون دیر به داخل آب پرید قسمتی از بدنش که بیرون از آب بود شکل ماهی شد. در سومر، این صورت فلکی به ائا یا اآ، یکی از خدایان سومریان و خدای اقیانوس ها و آب های زیرزمینی، وابستهاست. درحماسه گیلگمش، ائا به گیلگمش دانایی بسیار می بخشد و اوست که تمدن را به خارج از دریاها می آورد و به نوع بشر هدیه می دهد.




  می پسندم        0 
















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
افسانه های صور های فلکی★★★★★★★★★★★★★
جمعه ۶ شهریور ۱۳۹۴ ۰۸:۵۹ بعد از ظهر نمایش پست [10]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 379
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280




بهمن .... دلو



 
این صورت فلکی نمایشگر مرد یا پسری است که از کوزه‌ای آب می‌ریزد که شکلی است باستانی در آسمان و تحت نام‌های گوناگون شناخته می‌شود. در بسیاری از اسطوره‌ها و افسانه‌ها، از جمله اسطوره سومری، این چهره گویای سیل و طوفانی جهانی، پیش از داستان طوفان نوح بوده‌است.می‌گویند پس از فرو نشستن طوفان او و همسرش ازطرف زئوس ماموریت یافتند که قلوه‌سنگ‌هایی را به پشت خور بیندازند که از هر قلوه‌سنگ یک انسان برمی‌خواست
بهترین اسطوره شناخته شده در مورد صورت فلکی دلو یا آبریز مربوط می شود به گانیمد؛ جوان زیبایی که زئوس عاشق وی شد و عقابی به فرمان زئوس، گانیمد زیبا را از سرزمینش ربود و به کوه المپ آورد تا ساقی خدایان گردد. بنابر افسانه ها، صورت فلکی جام، همان جام گانیمد برای شراب دادن به خدایان بود.
دلو در طالع بینی، صورت فلکی متعلق به ماه بهمن است. و در نجوم رصدی اگر این صورت فلکی، با ستارگان کم نورش قابل مشاهده گردد، مردی را نشان خواهد داد که جامی در دست دارد و نهری از آن در حال ریختن است و در اسطوره های کهن هویت دلو، را ریزنده آبی شناخته اند که در زمین به سیل بزرگی مبدل می شود، به همین دلیل است که صورت فلکی نهر را همان رود خارج شده از جام آب ریز می دانند.
اما مهم ترین اسطوره مربوط به دلو، گانیمد است:
در اسطوره های یونانی، گانیمد از قهرمانان متعلق به سرزمین تروا است. سرزمینی باستانی و تاریخی که در شمال شهر آنتالیا واقع شده است. این شاهزاده زیبای تراوایی مورد توجه زئوس قرار گرفت و ساقی خدایان شد. او پسر تروس بود. نام پدر او خواه در واقعیت و خواه در افسانه، از نام مکانی ویژه، مثلا یک قبیله گرفته شده است. وقتی که زئوس گانیمد را ربود؛ تروس پدر گانیمد برای پسرش بسیار غمگین گشت. زئوس هم به منظور همدردی، هرمس ایزد بازرگانی و دزدی و سخنوری را به همراه دو اسب بسیار تندرو که می توانستند روی آب نیز بدوند، به سوی وی فرستاد. هرمس نیز تروس را مطمئن کرد که پسرش در مقامی بسیار رفیع قرار گرفته است و نیز به او گفت که پسرش ساقی خدایان فناناپذیر شده است. موضوع غم پدر او بلند آوازه شد و به بسیاری از نقاط یونان رسید و گانیمد به افسانه عشق برای جنس مذکر مبدل گردید.
در شعر، گانیمد سنبلی از یک ایده آل زیبا و جوان است و گاهی اوقات او با هلن تروا مقایسه می شد.
در یکی از رساله های نظری نوشته شده به قلم افلاطون، در سال ۳۶۰ ق.م این گونه بیان شده است که اسطوره گانیمد را کرتی های مینوآنی ساخته اند.
زندگی این گروه از افراد به قبل از دوره مفرغی در تمدن کرت مربوط می گردد.
در کاخ المپ، زئوس بزرگ ایزدان، گانیمد زیبا را معشوق و ساقی خود ساخت؛ پیش از گانیمد این مقام به هبه دختر زئوس و هرا اختصاص داشت. از سوی ایزدان به هبه در ازای رسالتش سقوط کرد و سحر ایزدان در او از میان رفت و چهره نازیبایش بازگشت. پس از آن، جایگاهش را در کاخ از دست داد و به جای او گانیمد ساقی خدایان در کوه المپ گردید. پس از جانشین شدن گانیمد به جای هبه، او با هرکول ازدواج کرد.
خدایان برای دیدن گانیمد جوان سرشار از شوق شدند، به جزء هرا، همسر بدجنس و حسود زئوس که از گانیمد متنفر بود و از شدت تنفر شروع به تبعید تراوایی ها کرد، به حدی که اسطوره نگاران به شمارش این تبعیدی ها پرداخته اند.
به بیان دیگر در پیمان آن ها در جنگ تروا، هرا بود که توطئه کرد. از نظر هرا، تروا بخشی از سرزمین یونان، به حساب می آمد که متعلق به خدایان بود و هرا هم نماینده اصلی آن جا بود.
زئوس بعدا گانیمد را صورت فلکی آبریز یا دلو کرد و در نزدیکی صورت فلکی عقاب در آسمان نهادو اما افسانه یونانی دیگری نیز در مورد گانیمد وجود دارد که بیان آن خالی از لطف نخواهد بود. این افسانه بر پایه گزارشاتی است که بسیاری از اقوان باستانی درباره طوفان نوح در تاریخ شنیده اند؛ یونانیان باستان بیان کرده اند که این طوفان، مجازات ایزدان برای بشریت گناهکار و فاسد بوده است. بدین معنا که جلوه خشم خدایان با سیل و طوفانی دهشتناک، زمین را نابود کرد و تنها دو انسان از این بلایای طبیعی جان سالم به در بردند. این زوج دویکالیون و پیورها نام داشتند. آن ها به سان نوح پیغمبر با استفاده از کشتی خود را نجات دادند و چون طوفان فرونشست و آب ها فروکش کرد، آنها در برابر خود زمین را ویران و خالی از انسان بافتند. چون آن دو نجات یافتگان این بلا بودند از سوی بزرگ ایزدان بخشوده شدند و زئوس بدیشان ماموریت داد که سنگ هایی را پشت سر خود پرتاب کنند، تا با پرتاب این سنگ ها نوع بشر دوباره رشد کند.
پس از مرگ دویکالیون او به دست ایزدان به صورت فلکی دلو تبدیل شد. 


  می پسندم        0 
















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
افسانه های صور های فلکی★★★★★★★★★★★★★
جمعه ۶ شهریور ۱۳۹۴ ۰۹:۰۸ بعد از ظهر نمایش پست [11]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 379
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280





اسفند....حوت


 

این صورت فلکی به دو جسم شباهت دارد که به وسیله یک ریسمان طویل به نقطه ای مشترک گره خورده اند و در کل، صورت فلکی حوت با ستاره های ریزش، از زمان های باستانی در منطقه البروج، نماینده ماهی در آسمان بوده است. در یکی از اشکال ابتدایی در اسطوره های یونانی این صورت فلکی به شکل مردی آماده حرکت به یک نقطه است.

اما در تجسم ها و نمایش های باستانی عقیده بر این بود که تنها صورت فلکی حوت جنوبی به عنوان ماهی شناخته شده است.( صورت فلکی حوت جنوبی بر خلاف پسوند نامش، از صور نیم کره شمالی کره سماوی می باشد و دارای اسطوره هایی نیز هست.)

بنابر افسانه های یونانی، زمانی که تیفون غول شروع به نابودی ایزدان قدیمی تیتان می کندایزدبانو آفرودیت که سمبل عشق و شهوت بود به همراه پسرش ارس، برای نجات از چنگال هیولای وحشی فرار می کنند و در انبوه نیزارها در نزدیکی رود فرات مخفی می شوند. در این قسمت دو روایت متفاوت وجود دارد: یکی این که آن دو به درون فرات رفتند و به ماهی تبدیل شدند و سپس شناکنان با دم های به هم گره خورده گریخته اند. گفته شده است آفرودیت از بیم این که مبادا او و فرزندش یکدیگر را گم کنند دم هایشان را با ریسمانی به هم گره زد. در آسمان نیز این دو ماهی اغلب با هم دیده می شدند، به همراه یک ریسمان باریک، برای این که مطمئن باشند هیچ کدامشان دیگری را گم نمی کند.




  می پسندم        0 
















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد


برچسب ها
افسانه ، های ، صور ، های ، فلکی★★★★★★★★★★★★★ ،

« داستان‌های باورنکردنی از غسال‌خانه بهشت‌زهرا | داستان کوتاه...جالبه »

 











انجمن یاران منتظر

چت روم یاران منتظر

چت روم و انجمن مذهبی امام زمان



هم اکنون 01:15 بعداز ظهر