بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و عرض ادب... ایام نام نویسی برای انتخابات هست و یه جورایی جو انتخاباتی و فضای انتخاباتی در کشور حاکم شده و یا این به بعد قراره حاکم بشه.بد نیست یه نگاهی در مورد تعریف سیاست و چیستی اون از چارچوب فهم غرب داشته باشیم ببینیم غرب به چی میگه سیاست و اصلا منظورش چیه و این که این تعاریف در نگاه ایرانی و عربی چگونه تبیین میشه.خلاصه این که یه سیری هم در آشفته بازار فهم از سیاست داشته باشیم و نهایتا یه
sdhsj T]hvi dh politic...;nhl d;?
ایام نام نویسی برای انتخابات هست و یه جورایی جو انتخاباتی و فضای انتخاباتی در کشور حاکم شده و یا این به بعد قراره حاکم بشه.بد نیست یه نگاهی در مورد تعریف سیاست و چیستی اون از چارچوب فهم غرب داشته باشیم ببینیم غرب به چی میگه سیاست و اصلا منظورش چیه و این که این تعاریف در نگاه ایرانی و عربی چگونه تبیین میشه.خلاصه این که یه سیری هم در آشفته بازار فهم از سیاست داشته باشیم و نهایتا یه مدل جایگزین هم براش ارائه بدیم...
policy یاpolitics در غرب، تسخیر قدرت و در صورت در قدرت بودن حفظ قدرت فهم میشه...
و آنچه در ایران از واژه politics(سیاست)فهم میکنیم، حکومت داری و شیوه ی اعمال قدرت و مشتقات اون هست...
کلمه ی politics در فارسی معادل نداشته و به زبان عربی سیاست ترجمه شده.نا گفته نمونه که سیاست در تعریف غزالی به معنی حسن تصمیم و حسن تدبیر و اجرای این دو به نحو احسن بیان شده...
در فرهنگ فارسی کلمه ی چاره رو داریم که معادل سیاست فهم میشه.در واقع به کسی که توان تصمیم گیری یا تدبیر اندیشی رو داره چاره اندیش/چاره گر و به کسی که توان تصمیم گیری یا تدبیر اندیشی رو ندارد بی چاره میگیم. نکته ی جالبش اینجاست که ما در ایران کلمه politics رو سیاست عربی فهم میکنیم با محتوای غربی. این در حالیه که سیاست خودش مفهوم داره و این کار ما باعث تهی شدن این کلمه از معنای اصلی خودش میشه...
با نام و یاد خدا...در ادامه ی مبحث قبل خدمت شما عرض کنم که سیاست به تعریف غزالی به معنی حسن تصمیم و حسن تدبیر و اجرای این دو به نحو احسن گرفته شده...حالا میخوام بیشتر توضیح بدم که اصلا حسن تصمیم و حسن تدبیر چیه...؟
حسن تصمیم(تصمیم خوب):
تصمیم بر وزن تسلیم و هم خانواده ی مصمم و مسلّم هست...
به فرض مثال تصور کنید آفتاب پرست رو وقتی به یه محیطی میره سعی میکنه خودشو هم رنگ اون محیط کنه...اینجا اون محیط با رنگ ها و شکل های مختلفش به مثابه ی باور هست و اون آفتاب پرست هم کسیه که خودشو شبیه باور میکنه...اگه توجه کرده باشید آفتاب پرست تصمیم نمیگیره که شبیه باور بشه بلکه تصمیم و تسلیم اون باوری میشه که تو محیط هست (یه موقع ما یه چیزی رو میگیریم و یه موقع هم میشیم شبیه همون){اگه بخوای در مورد این آفتاب پرست قضاوت کنیم بهش میگیم منافق}...ما آدما هم همینجوری هستیم یه سری باور ها اطرافمون هست که ما به اقتضای شرایط اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و دینی میریم شبیه یکی از اون باورها میشیم که به اصطلاح بهش میگیم تصمیم گرفتیم.
داخل پرانتز عرض کنم که شاید از رسانه ها این جمله رو زیاد میشنوید که تصمیم سازهای کشور جلسه گذاشتن یا شواری تصمیم سازی و از این حرفا...تصمیم ساز کسیه که باور میسازه برای عموم جامعه...
لازمه ی حسن تصمیم سه چیزه:
1-حسن تبیین/تشخیص 2-حسن تفهیم 3-حسن تصمیم حسن تبیین/تشخیص اینه که یه سیاستمدار باید توانایی تشخیص درست از اوضاع خودش و اموری رو که تمایل داره در مورد اون سیاست گذاری کنه داشته باشه...در واقع یه سیاستمدار باید توانایی خوب دیدن اوضاع رو داشته باشه... حسن تفهیم به این معنیه که اون چیزی رو که دیده بتونه به دیگران بفهمونه...در واقع کسی که توانایی انتقال و تفهیم کردن اوضاع یا آنچه رو که میبینه ،به دیگران داشته باشه... حسن تصمیم معنیش اینه که یه سیاستمدارباید باور خوبی رو اتخاذ کنه یا در واقع توانایی این رو داشته باشه که در بین این همه باور که از دوست و دشمن،از داخل و خارج براش ساخته میشه بهترینش رو اتخاد کنه برای سیاست گذاری...
حالا وقتی تصمیمی رو گرفتیم(بخش3) باید روی اون تصمیم مصمم بشیم
حُسن تدبیر(مصمم بودن): حرفای خوب تو قرآن و در نگاه بزرگان ما زیاده ولی میبینیم که اجرایی نمیشه... چرا؟ چون نمیتونیم براش سیستم بچینیم و در واقع نمیتونیم براش نظام درست کنیم ،این میشه که بهترین طرح هم روی زمین میمونه ...
تدبیر هم به سه بخش تقسیم میشه: 1-حسن تنظیم 2-حسن تعلیم 3-حسن تکریم حسن تنظیم به این معنیه که ما توانایی مرتب کردن اون تصمیم و سنجیدن تمام سازوکارهای اون جهت پیاده کردنش رو داشته باشیم... حسن تعلیم به این معنیه که ما توان یاد دادن آنچه که به عنوان تصمیم(باور)گرفتیمش رو داشته باشیم تا بتونیم مردم رو همراه کنیم... حسن تکریم هم به معنی تکریم داشتن و با اهمیت داشتن این تصمیم هست...
حالا همه ی این شش عامل با اجرای احسن تکمیل میشه و در واقع کسی که توانایی این رو نداشته باشه که برنامه رو بعد از طی کردن تمام مراحل به اجرا برسونه در واقع سیاس نخواهد بود...
توجه داشته باشید که همه ی این شش بخش ذکر شده(تا قبل از اجرای احسن) ذهنی هستند ...
در ادامه میپردازیم به چاره ...
چاره مداری یا چاره اندیشی در واقع دانستن یا پاسخ دادن به شش سوال است: 1-چه؟ 2-چرا؟ 3-چگونه؟ 4-چه گاه؟ 5-چه جا؟ 6-چه کس؟ در واقع کسی که نتونه به یکی از این شش چ پاسخ بده بی چاره یا ناچاره هست...
در این تلقی افراد از عینیت یک چیز شروع میکنند .در واقع چاره همانند politics عین محور است بر خلاف سیاست که ذهن محور بود...حالا برای این که به یه مدل دست پیدا کنیم تا به اصطلاح بفهمیم که یه سیاستمدار کیه میتونیم از ماتریس سیاست و چاره یه مدل درست کنیم به این شکل...
به عنوان نمونه و به صورت مختصر بخشی از این موارد رو توضیح میدم. گزینه ی 1 میگه چه چیزی رو باید تبیین کرد؟...افراد به عنوان یه مسئول به چه مواردی باید توجه کنه... گزینه ی 2 میگه چرا باید یک چیز تبیین بشه؟...لزوم این که یک چیز مورد تبیین و تشخیص قرار بگیره چیه... گزینه ی 3 میگه چگونه باید یک چیز رو تبیین کنیم؟...روش تبیین و تشخیص خوب چیه... گزینه ی 7 میگه حالا بعد این که فهمیدیم چیو باید تبیین کنیم سوال اینه که چه مواردی رو باید برای دیگران تفهیم کنیم؟...مثلا شما به عنوان یه مسئول آیا هر چیزی رو که دیدید به عنوان تفهیم به مردم میگید؟... گزینه ی 8 میگه چرا باید یک چیز رو به مردم تفهیم کرد؟...اساسا ساستمداران چرا یک موضوع رو با مردم در میان میذارن؟... گزینه ی 9 میگه چگونه باید یه موضوع رو به مردم تفهیم کرد؟...با چه روش و ابزاری... گزینه ی 13 میگه یه تصمیم خوب چیه؟...به چه چیزی میگیم تصمیم خوب گزینه ی 14 میگه چرا باید یه تصمیم گرفت؟...مثلا بر چه اساسی شروع مدارس ساعت 8 هست؟... گزینه ی 15 میگه چگونه باید یه تصمیم درست رو اتخاذ کرد؟...چگونه باید یه تصمیم خوب ساخت و اون رو انتخاب کرد؟...
و به ترتیب تا آخر...
به عنوان نمونه شما میتونید یک سیاست رو در قالب این سوالات از یه سیاستمدار مسئول بپرسید...مثل سیاست زوج و فرد ماشین ها در تهران و سیاست آلودگی هوا و ...
یک سیاستمدار کسیه که بتونه به این 42 سوال پاسخ بده ...خیلی سخت شد ...نه؟ هر چند باید توجه داشته باشیم که ما هر چقدر هم یه سیاستمدار قابلی بشیم باز هم نباید اراده ی خدا رو فراموش کنیم و به خودمون و فکرمون متکی باشیم بلکه باید همواره با یاد خدا و توکل بر او به کارمون ادامه بدیم...
وقتی سیاست رو درست تبیین میکنید اونموقع دیگه هر کی از بابا ننش قهر میکنه نمیره نام نویسی برای انتخابات ... اونموقع مردم بهتر میتونن شاخص یه سیاستمدار خوب رو تبیین کنن. وقتی مردم اینا رو یاد بگیرن بهتر میتونن یه سیاستمدار رو به چالش بکشونن...
نباید با بوسیدن دست ،مردم رو تحمیق کرد(http://forum.roq.ir/t47277) و رای جمع کرد. فضای احساسی و پول محور حاکم بر دنیای سیاست باید شکسته بشه... و این نیاز به همت همه ی افراد داره...
ویرایش ارسال توسط : متین23
در تاریخ : شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۴ ۱۲:۴۳ قبل از ظهر
من از اشکی که میریزد ز چشم یار میترسم/ ازآن روزی که اربابم شود بیمار میترسم. همه ماندیم در جهلی شبیه عهد دقیانوس/ من از خوابیدن منجی درون غار میترسم. رها کن صحبت یعقوب و کوری و غمِ فرزند/ من از گرداندن یوسف سر بازار میترسم. همه گویند این جمعه بیا، امّا درنگی کن/ از این که باز عاشورا شود تکرار میترسم.
.
.
. پایان این بخش