آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|
اطلاعات نویسنده |
شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۵۲ بعد از ظهر
|
|||||
حکمت 316 : پيشواى مؤمنان و تبهكاران(اعتقادى،اقتصادى)
وَ قَالَ [عليه السلام] أَنَا يَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمَالُ يَعْسُوبُ الْفُجَّارِ درود خدا بر او ، فرمود :
من پيشواى مؤمنان ، و مال ، پيشواى تبهكاران است.
مى گويم: (معناى سخن امام ، اين است كه مؤمنان از من پيروى مى كنند و بدكاران پيرو مال مى باشند آنگونه كه زنبورانِ عسل از رئيس خود اطاعت مى كنند)
می پسندم 3 0 3 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
||||||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 316 تا 322
شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۵۴ بعد از ظهر
[1]
|
||
حکمت 317 : اختلاف مسلمين و انحراف يهوديان(اعتقادى، سياسى) وَ قَالَ لَهُ بَعْضُ الْيَهُودِ مَا دَفَنْتُمْ نَبِيَّكُمْ حَتَّى اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ فَقَالَ [عليه السلام] لَهُ إِنَّمَا اخْتَلَفْنَا عَنْهُ لَا فِيهِ وَ لَكِنَّكُمْ مَا جَفَّتْ أَرْجُلُكُمْ مِنَ الْبَحْرِ حَتَّى قُلْتُمْ لِنَبِيِّكُمْ اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ . درود خدا بر او ، فرمود :
(شخصى يهودى ، به امام گفت: هنوز پيامبرتان را دفن نكرده، درباره اش اختلاف كرديد، امام فرمود
ما دربارة آنچه كه از او رسيده اختلاف كرديم، نه در خود او ؛ اما شما يهوديان ، هنوز پاى شما پس از نجات از درياى نيل خشك نشده بود كه به پيامبرتان گفتيد:" براى ما خدايى بساز، چنانكه بت پرستان خدايى دارند!" و پيامبر شما گفت: "شما مردمى نادانيد".
می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 316 تا 322
شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۵۶ بعد از ظهر
[2]
|
||
حکمت 318 : قاطعيت در مبارزات(سياسى، نظامى)
وَ قِيلَ لَهُ بِأَيِّ شَيْءٍ غَلَبْتَ الْأَقْرَانَ فَقَالَ [عليه السلام] مَا لَقِيتُ رَجُلًا إِلَّا أَعَانَنِى عَلَى نَفْسِهِ . درود خدا بر او ، فرمود :
(از امام پرسيدند: با كدام نيرو بر حريفان خود پيروز شدي؟ فرمود)
كسى را نديدم جز آن كه مرا در شكست خود يارى مى داد!. مى گويم: (امام به اين نكته اشاره كرد كه هيبت و ترس مولايمان در دلها جاى مى گرفت).
می پسندم 0 |
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 316 تا 322
شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۵۸ بعد از ظهر
[3]
|
||
حکمت 319 : ره آورد شوم تهيدستى(اقتصادى) وَ قَالَ [عليه السلام] لِابْنِهِ مُحَمَّدِ ابْنِ الْحَنَفِيَّةِ يَا بُنَيَّ إِنِّى أَخَافُ عَلَيْكَ الْفَقْرَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنْهُ فَإِنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَةٌ لِلدِّينِ مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ دَاعِيَةٌ لِلْمَقْتِ . درود خدا بر او ، فرمود :
(به پسرش محمد حنفيه سفارش كرد) اى فرزند! من از تهيدستى بر تو هراسناكم ، از فقر به خدا پناه ببر ، كه همانا فقر ، دين انسان را ناقص ، و عقل را سرگردان ، و عامل دشمنى (45) است.
می پسندم 0 |
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 316 تا 322
یکشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۰۰ قبل از ظهر
[4]
|
||
حکمت 320 : روش صحيح پرستيدن (علمى) وَ قَالَ [عليه السلام] لِسَائِلٍ سَأَلَهُ عَنْ مُعْضِلَةٍ سَلْ تَفَقُّهاً وَ لَا تَسْأَلْ تَعَنُّتاً فَإِنَّ الْجَاهِلَ الْمُتَعَلِّمَ شَبِيهٌ بِالْعَالِمِ وَ إِنَّ الْعَالِمَ الْمُتَعَسِّفَ شَبِيهٌ بِالْجَاهِلِ الْمُتَعَنِّتِ . درود خدا بر او ، فرمود :
(شخصى مسئلة پيچيده اى سؤال كرد، فرمود: ) براى فهميدن بپرس ، به براى آزار دادن ؛ كه نادان آموزش گيرنده، همانند داناست، و همانا داناى بى انصاف چون نادان بهانه جو است!.
می پسندم 0 |
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 316 تا 322
یکشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۰۱ قبل از ظهر
[5]
|
||
حکمت 321 : قاطعيت رهبرى در مشورت(سياسى، اجتماعى) وَ قَالَ [عليه السلام] لِعَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ وَ قَدْ أَشَارَ إِلَيْهِ فِى شَيْءٍ لَمْ يُوَافِقْ رَأْيَهُ لَكَ أَنْ تُشِيرَ عَلَيَّ وَ أَرَى فَإِنْ عَصَيْتُكَ فَأَطِعْنِى . درود خدا بر او ، فرمود :
(عبدالله بن عباس در مسئله اى نظر داد كه امام آن را قبول نداشت و فرمود) بر تو است كه رأى خود را به من بگويى، و من باى پيرامون آن بينديشم ، آنگاه اگر خلاقى نظر تو فرمان دادم بايد اطاعت كني!
می پسندم 0 |
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 316 تا 322
یکشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۰۳ قبل از ظهر
[6]
|
||
حکمت 322 : ضرورت تقويت روحية مردم پس از جنگ(سياسى، اجتماعى) وَ رُوِيَ أَنَّهُ [عليه السلام] لَمَّا وَرَدَ الْكُوفَةَ قَادِماً مِنْ صِفِّينَ مَرَّ بِالشِّبَامِيِّينَ فَسَمِعَ بُكَاءَ النِّسَاءِ عَلَى قَتْلَى صِفِّينَ وَ خَرَجَ إِلَيْهِ حَرْبُ بْنُ شُرَحْبِيلَ الشِّبَامِيِّ وَ كَانَ مِنْ وُجُوهِ قَوْمِهِ فَقَالَ [عليه السلام] لَهُ أَ تَغْلِبُكُمْ نِسَاؤُكُمْ عَلَى مَا أَسْمَعُ أَ لَا تَنْهَوْنَهُنَّ عَنْ هَذَا الرَّنِينِ وَ أَقْبَلَ حَرْبٌ يَمْشِى مَعَهُ وَ هُوَ [عليه السلام] رَاكِبٌ فَقَالَ [عليه السلام] ارْجِعْ فَإِنَّ مَشْيَ مِثْلِكَ مَعَ مِثْلِى فِتْنَةٌ لِلْوَالِى وَ مَذَلَّةٌ لِلْمُؤْمِنِ . درود خدا بر او ، فرمود :
(وقتى امام از جنگ صفين باز مى گشت، به محله شباميان (47) رسيد، او از گريه زنان بر كشتگان جنگ را شنيد، ناگاه حرب بن شُرحبيل شبامى، بزرگ قبيلة شباميان خدمت امام رسيد به او فرمود)
آيا آن گونه كه مى شنوم ، زنان شما بر شما چيره شده اند؟ چرا آنان را از گريه و زارى باز نمى داريد؟ (حرب پياده و امام سوار بر اسب مى رفتند ، به او فرمود) باز گرد، كه پياده رفتن رييس قبيله اى چون تو پشت سر من ، موجب انحراف زمامدار و زبون مؤمن است.
می پسندم 0 |
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 316 تا 322
دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵ ۰۶:۵۳ بعد از ظهر
[7]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
2179
حالت :
ارسال ها :
1483
محل سکونت : :
هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
379
اعتبار کاربر :
14272
پسند ها :
1053
تشکر شده : 1280
|
نوشته شده توسط : admin »
حکمت 316 : پيشواى مؤمنان و تبهكاران(اعتقادى،اقتصادى)
وَ قَالَ [عليه السلام] أَنَا يَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمَالُ يَعْسُوبُ الْفُجَّارِ درود خدا بر او ، فرمود :
من پيشواى مؤمنان ، و مال ، پيشواى تبهكاران است.
مى گويم: (معناى سخن امام ، اين است كه مؤمنان از من پيروى مى كنند و بدكاران پيرو مال مى باشند آنگونه كه زنبورانِ عسل از رئيس خود اطاعت مى كنند)
نوشته شده توسط : admin »
حکمت 316 : پيشواى مؤمنان و تبهكاران(اعتقادى،اقتصادى)
وَ قَالَ [عليه السلام] أَنَا يَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمَالُ يَعْسُوبُ الْفُجَّارِ درود خدا بر او ، فرمود :
من پيشواى مؤمنان ، و مال ، پيشواى تبهكاران است.
مى گويم: (معناى سخن امام ، اين است كه مؤمنان از من پيروى مى كنند و بدكاران پيرو مال مى باشند آنگونه كه زنبورانِ عسل از رئيس خود اطاعت مى كنند)
می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 316 تا 322
یکشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۵۳ قبل از ظهر
[8]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
2179
حالت :
ارسال ها :
1483
محل سکونت : :
هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
379
اعتبار کاربر :
14272
پسند ها :
1053
تشکر شده : 1280
|
نوشته شده توسط : admin »
حکمت 317 : اختلاف مسلمين و انحراف يهوديان(اعتقادى، سياسى) وَ قَالَ لَهُ بَعْضُ الْيَهُودِ مَا دَفَنْتُمْ نَبِيَّكُمْ حَتَّى اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ فَقَالَ [عليه السلام] لَهُ إِنَّمَا اخْتَلَفْنَا عَنْهُ لَا فِيهِ وَ لَكِنَّكُمْ مَا جَفَّتْ أَرْجُلُكُمْ مِنَ الْبَحْرِ حَتَّى قُلْتُمْ لِنَبِيِّكُمْ اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ . درود خدا بر او ، فرمود :
(شخصى يهودى ، به امام گفت: هنوز پيامبرتان را دفن نكرده، درباره اش اختلاف كرديد، امام فرمود
ما دربارة آنچه كه از او رسيده اختلاف كرديم، نه در خود او ؛ اما شما يهوديان ، هنوز پاى شما پس از نجات از درياى نيل خشك نشده بود كه به پيامبرتان گفتيد:" براى ما خدايى بساز، چنانكه بت پرستان خدايى دارند!" و پيامبر شما گفت: "شما مردمى نادانيد".
می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 316 تا 322
دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۳۰ قبل از ظهر
[9]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
2179
حالت :
ارسال ها :
1483
محل سکونت : :
هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
379
اعتبار کاربر :
14272
پسند ها :
1053
تشکر شده : 1280
|
نوشته شده توسط : admin »
حکمت 318 : قاطعيت در مبارزات(سياسى، نظامى)
وَ قِيلَ لَهُ بِأَيِّ شَيْءٍ غَلَبْتَ الْأَقْرَانَ فَقَالَ [عليه السلام] مَا لَقِيتُ رَجُلًا إِلَّا أَعَانَنِى عَلَى نَفْسِهِ . درود خدا بر او ، فرمود :
(از امام پرسيدند: با كدام نيرو بر حريفان خود پيروز شدي؟ فرمود)
كسى را نديدم جز آن كه مرا در شكست خود يارى مى داد!. مى گويم: (امام به اين نكته اشاره كرد كه هيبت و ترس مولايمان در دلها جاى مى گرفت).
ای دل به علی نگر خدا را بشناس وز روی علی رمز ولا را بشناس خواهی که مقام عشق را بشناسی برخیز و علی مرتضی را بشناس می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 316 تا 322
سه شنبه ۱ تیر ۱۳۹۵ ۱۰:۲۵ قبل از ظهر
[10]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
2179
حالت :
ارسال ها :
1483
محل سکونت : :
هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
379
اعتبار کاربر :
14272
پسند ها :
1053
تشکر شده : 1280
|
نوشته شده توسط : admin »
حکمت 319 : ره آورد شوم تهيدستى(اقتصادى) وَ قَالَ [عليه السلام] لِابْنِهِ مُحَمَّدِ ابْنِ الْحَنَفِيَّةِ يَا بُنَيَّ إِنِّى أَخَافُ عَلَيْكَ الْفَقْرَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنْهُ فَإِنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَةٌ لِلدِّينِ مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ دَاعِيَةٌ لِلْمَقْتِ . درود خدا بر او ، فرمود :
(به پسرش محمد حنفيه سفارش كرد) اى فرزند! من از تهيدستى بر تو هراسناكم ، از فقر به خدا پناه ببر ، كه همانا فقر ، دين انسان را ناقص ، و عقل را سرگردان ، و عامل دشمنى (45) است.
می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 316 تا 322
چهارشنبه ۲ تیر ۱۳۹۵ ۱۲:۴۳ بعد از ظهر
[11]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
2179
حالت :
ارسال ها :
1483
محل سکونت : :
هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
379
اعتبار کاربر :
14272
پسند ها :
1053
تشکر شده : 1280
|
نوشته شده توسط : admin »
حکمت 320 : روش صحيح پرستيدن (علمى) وَ قَالَ [عليه السلام] لِسَائِلٍ سَأَلَهُ عَنْ مُعْضِلَةٍ سَلْ تَفَقُّهاً وَ لَا تَسْأَلْ تَعَنُّتاً فَإِنَّ الْجَاهِلَ الْمُتَعَلِّمَ شَبِيهٌ بِالْعَالِمِ وَ إِنَّ الْعَالِمَ الْمُتَعَسِّفَ شَبِيهٌ بِالْجَاهِلِ الْمُتَعَنِّتِ . درود خدا بر او ، فرمود :
(شخصى مسئلة پيچيده اى سؤال كرد، فرمود: ) براى فهميدن بپرس ، به براى آزار دادن ؛ كه نادان آموزش گيرنده، همانند داناست، و همانا داناى بى انصاف چون نادان بهانه جو است!.
می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حکمت 316 تا 322
پنجشنبه ۳ تیر ۱۳۹۵ ۰۹:۴۵ قبل از ظهر
[12]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
2179
حالت :
ارسال ها :
1483
محل سکونت : :
هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
379
اعتبار کاربر :
14272
پسند ها :
1053
تشکر شده : 1280
|
نوشته شده توسط : admin »
حکمت 321 : قاطعيت رهبرى در مشورت(سياسى، اجتماعى) وَ قَالَ [عليه السلام] لِعَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ وَ قَدْ أَشَارَ إِلَيْهِ فِى شَيْءٍ لَمْ يُوَافِقْ رَأْيَهُ لَكَ أَنْ تُشِيرَ عَلَيَّ وَ أَرَى فَإِنْ عَصَيْتُكَ فَأَطِعْنِى . درود خدا بر او ، فرمود :
(عبدالله بن عباس در مسئله اى نظر داد كه امام آن را قبول نداشت و فرمود) بر تو است كه رأى خود را به من بگويى، و من باى پيرامون آن بينديشم ، آنگاه اگر خلاقى نظر تو فرمان دادم بايد اطاعت كني!
شرح و تفسير ابتدا مشورت سپس تصميمگيرى شأن ورود اين گفتار حكيمانه مطابق آنچه طبرى و مسعودى در تاريخ خود نوشته اند چنين بوده است كه ابن عباس به اميرمؤمنان على علیه السلام پيشنهاد كرد معاويه را در حكومت شام ابقا كند تا بيعت نمايد سپس مى تواند او را از آن مقام عزل كند. امام علیه السلام اين گفتار حكيمانه را به او فرمود كه «تو حق دارى نظر مشورتى خود را به من بگويى و من روى آن بينديشم و تصميم بگيرم؛ اما اگر با تو مخالفت كردم (و نظر تو را نپذيرفتم) بايد از من اطاعت كنى»؛ (وَقال علیه السلام لِعَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ وَ قَدْ أَشَارَ إِلَيْهِ فِي شَيْءٍ لَمْ يُوَافِقْ رَأْيَهُ: لَکَ أَنْ تُشيرَ عَلَيَّ وَأَرَى، فَإِنْ عَصَيْتُکَ فَأَطِعْني). شيخ محمد عبده بر آنچه در بالا آمد مىافزايد كه اين سخن را امام علیه السلام زمانى بيان فرمود كه ابن عباس پيشنهاد كرد فرماندارى بصره را به طلحه و فرماندارى كوفه را به زبير دهد و معاويه را در فرماندارى شام ابقا كند تا آرامشى در دلها پيدا شود و بيعت مردم كامل گردد و خلافت تثبيت شود. اميرمؤمنان علیه السلام به ابن عباس فرمود: «لا أُفْسِدُ دِيني بِدُنْيا غَيْري وَلَکَ أنْ تُشِيرَ عَلَىَّ...؛ من حاضر نيستم دينم را به سبب دنياى ديگرى فاسد كنم. تو مى توانى نظر مشورتى خود را به من بدهى...». آنچه را ابن عباس در اينجا بيان كرد تنها نظر خود او نبود و احتمالاً گروه ديگرى از سياستمداران عصر امام علیه السلام چنين مى پنداشتند كه مماشات با طلحه وزبير و معاويه عامل پيشرفت كار است. در حالى كه اگر اين سه نفر بر آن سه نقطه حساس مسلط مى شدند به يقين حكومتى غير اسلامى به وجود مى آوردند، چراكه هر سه، دنياپرست و خودخواه بودند و از چنين افرادى نمى توان انتظار حكومت عادلانه على علیه السلام را داشت و بعد از سلطه بر كار، ديگر نمى توانست مانع خودكامگى هاى آنها شود و جنگيدن با آنها براى بازگشتن به راه حق نيز بسيار مشكلتر و پيچيده تر مى شد. به خصوص معاويه هرگز دست از حكومت شام برنمى داشت و مخالفت با بيعت را توجيه مى كرد، همانگونه كه طلحه وزبير با اينكه بيعت كرده بودند باصراحت به مخالفت برخاستند. مورخ معروف، طبرى، در تاريخ خود از ابن عباس نقل مى كند كه مى گويد : پنج روز پس از قتل عثمان وارد مدينه شدم و به سراغ على علیه السلام آمدم. به من گفتند : مغيره نزد حضرت است (و جلسه خصوصى دارد). من دم در نشستم تا مغيره خارج شد و به من سلام كرد. گفت: كى آمدى؟ گفتم: الان. سپس خدمت على علیه السلام رسيدم عرض كردم: ممكن است بفرماييد كه مغيره چكار داشت و چرا با شما خلوت كرد؟ فرمود: آرى. دو روز بعد از قتل عثمان به من گفت: مطلب خصوصى با تو دارم. من به او اجازه دادم و او گفت: خيرخواهى درباره تو آسان است. تو باقيمانده پيشينيان هستى و من مى خواهم نصيحتى و مشورتى به تو بدهم. تمام فرمانداران از سوى عثمان را امسال در پست خود تثبيت كن. هنگامى كه با تو بيعت كردند و موقعيت تو تثبيت شد هركدام را خواستى عزل كن و هركدام را خواستى در پست خود نگاه دار. من به او گفتم: والله من در دين خودم مداهنه نمى كنم و افراد پَست را در كار خودم دخالت نمى دهم. او گفت : اگر اين پيشنهاد را قبول ندارى هركس را مى خواهى بركنار كن؛ ولى معاويه را بر سر كار خود بگذار. چون معاويه مرد جسورى است و مردم شام از او شنوايى دارند و دليل تو در تثبيت او اين است كه عُمَر ولايت شام را به او سپرده. به او گفتم: به خدا سوگند معاويه را حتى به اندازه دو روز در پست خود تثبيت نمى كنم. او از نزد من خارج شد. سپس امروز آمد و به من گفت: من ديروز مشورتى به تو دادم و نپذيرفتى. بعدآ فكر كردم ديدم حق با تو بوده. سزاوار نيست تو كارت را با خدعه انجام دهى و تدليس در امر تو باشد. ابن عباس مىگويد: من به على علیه السلام عرض كردم: آنچه را اول گفته است به عنوان خيرخواهى بوده و آنچه را بعدآ گفته نوعى غش و تدليس بوده است ومن مشورت مىدهم كه معاويه را تثبيت كنى اگر بيعت كرد بر من است كه او را از جايگاهش بركنار كنم. على علیه السلام فرمود: به خدا سوگند من چيزى جز شمشير به او نخواهم داد.... ابن عباس عرض كرد: من زياد به امر جنگ آشنا نيستم؛ ولى آيا قول پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله را نشنيده اى كه مى فرمايد: «الْحَرْبُ خُدْعَةٌ؛ جنگ، خدعه و نيرنگ است؟». امام علیه السلام فرمود: آرى. عرض كردم: والله اگر پيشنهاد مرا بپذيرى من آنها را بعد از ورود در پستشان، چنان خارج مىكنم كه ندانند از كجا اين ضربه بر آنها وارد شده و هيچ نقصان و گناهى بر تو نخواهد بود. امام علیه السلام فرمود: اى ابن عباس! من بازيچه دست تو و معاويه نيستم. تو مشورتت را در اختيار من بگذار و من انديشه مى كنم و اگر با تو مخالفت كردم تو بايد از امر من اطاعت كنى. ابن عباس عرض كرد: چنين خواهم كرد. آسانترين حقى كه تو بر گردن من دارى اطاعت كردن است. علامه مجلسى؛ در بحارالانوار از امالى شيخ طوسى نكتهاى در اينجا نقل مىكند كه چون مغيره پيشنهاد فوق را درباره معاويه كرد، امام علیه السلام به او فرمود: آيا تو عمر مرا تضمين مى كنى كه موفق شوم و او را خلع كنم؟ مغيره عرض كرد: نه. امام علیه السلام فرمود: آيا خدا از من سؤال نخواهد كرد كه چرا او را حتى بر دو نفر از مسلمانان در يك شب تاريك مسلط كردم؟ «(وَمَا كُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدآ) ؛ من هرگز گمراهان را به عنوان يار و ياور انتخاب نخواهم كرد». اينها همه نشان مى دهد كه سياستمداران ساده انديش كه معاويه و طلحه وزبير را نشناخته بودند همگى اصرار داشتند على علیه السلام آنها را در پست خود ابقا كند و يا پست مهمى به آنها ببخشد و بعدآ آنها را در موقع مناسب عزل كند. غافل از اينكه آنها كسانى بودند كه اگر از سوى امام علیه السلام تثبيت مى شدند تكان دادن آنها امكانپذير نبود و چه بسا بر تجزيه كشور اسلام تصميم مى گرفتند وهركدام بخشى را به خود اختصاص مى دادند. اضافه بر اين، امام علیه السلام حاضر نيست براى رسيدن به اهداف سياسى مرتكب گناه و عصيان شود و افراد فاسد ومفسد را ـ هرچند براى مدت كوتاهى ـ بر مسلمانان مسلط كند و از اين گذشته امام علیه السلام به عثمان توصيه مى كرد كه عمّال فاسد را بركنار كند چگونه ممكن است خودش آنها را در مقامشان تثبيت نمايد؟ پاسخ مردم را دراين باره چه بدهد؟ بنابراين بسيار ساده انديشى است كه امام علیه السلام به پيشنهاد امثال ابن عباس ومغيره عمل كند و مطمئن باشد بعدها مى تواند دست آنها را از بلاد اسلام وولايت بر مسلمين قطع نمايد. نكته اقسام مشورت از جمله مسائلى كه نبايد از آن غفلت ورزيد اين است كه مشورت دو گونه است: گاه مانند آنچه در ايام ما در مجالس شورا معمول است كه مطلبى را به شور مى گذارند و بعد با اكثريت نسبى و در مسائل مهم با اكثريت دو سوم يا كمتر وبيشتر، آن را تصويب مى كنند. در اينگونه موارد، معيار، نظر اكثريت است. گاه كسى براى پيشرفت كار خود يك گروه مشورتى انتخاب و در مسائل با آنها مشورت مى كند. در اينجا صحبت اكثريت مطرح نيست. او بعد از شنيدن نظر مشاوران، خود مى انديشد اگر نظرى را مطابق صواب تشخيص داد عمل مى كند وگرنه هرچه را خود مى پسندد انجام مى دهد. آنچه در قرآن مجيد وارد شده كه به پيغمبر صلی الله علیه و آله خطاب مى كند: (وَشَاوِرْهُمْ فِى الاَْمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ) ، از نوع دوم است و همچنين آنچه در روايت مورد بحث آمده نيز از همين قبيل است. اين دو نوع مشورت در دو آيه قرآن مجيد به آنها اشاره شده است. در آيه بالا اشاره به نوع دوم است و در آيه (وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ)، نوع نخست. می پسندم 0
|
|||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|
برچسب ها
|
حکمت ، تا ، |
|