بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از افتخارات شیعه این است که تنها مذهبی در میان فرق اسلامی است که از اهل بیت پیامبر خود تبعیت کرده و دین و فقه خود را از آنان گرفته است؛ افرادی که به فرموده خود پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) عدل قرآن بوده و هرگز از قرآن کریم جدا نشده و برای گمراه نشدن در دین و سعادت اخروی لازم است هم به قرآن کریم و هم به آنان چنگ زد.[1]
شیعه معتقد است امام و جانشین پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) باید توسط خود خداوند متعال انتخاب و توسط پیامبرش به مردم ابلاغ شود، و ائمه دوازدهگانه شیعه نیز از جانب ذات باری تعالی انتخاب شدند و توسط پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) به مردم ابلاغ شد. یکی از روایات مهمی که دال بر این مطلب است، حدیث شریف «لوح» است که در آن نام ائمه اطهار(علیهمالسلام) به ترتیب بیان شده است.
اما دشمنان این آیین زنده و برحق، برای فریب دادن دیگران، در این حدیث دخل و تصرف کرده و آن را به نحو دیگری ارائه کردهاند تا موجب تشویش اذهان شده و مخاطب را به شک و شبهه بیاندازد. آنان حدیث «لوح» که از جابرین عبد الله انصاری نقل شده را بیان کرده و به مخاطب خود القا میکنند که نام امیرالمومنین(علیهالسلام) در آن لوح نبوده و جابر میگوید: فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) به من فرمود: این اسامی 12 تن از فرزندان من هستند، لذا نام امیرالمومنین(علیهالسلام) که به عنوان شوهر فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) در آن لوح وجود ندارد.
این مطلب، کاملا دروغ و تحریف در حدیث لوح است، بلکه در حدیث لوح آمده که فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) فرمود: اولین آنان شوهرم علی بن ابیطالب(علیهالسلام) است، سپس یازده تن از فرزندان من که از نسل امام حسین(علیهالسلام) هستند.
متن این حدیث بدین شرح است: «امام صادق(علیهالسلام) فرمود: پدرم محمدبن علی الباقر، روزی به جابربن عبدالله انصاری گفت: جابر، سخنی با تو داشتم، چه موقع فرصت داری تا درباره آن با تو سخن بگویم؟
جابر عرض کرد: هر وقت شما اراده کنید.
فرصتی پیش آمد و پدرم با جابر خلوت کرد، در این گفتوگو پدرم از جابر خواست تا آنچه را که در جریان مشاهده لوحی که در دست جدهاش حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) دیده بود، بازگو کند.
جابر پاسخ داد: شهادت میدهم که روزی در ایام حیات رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) مادرت فاطمه(سلاماللهعلیها) را ملاقات کردم تا ولادت حسین(علیهالسلام) را به او تبرک بگویم که در دست ایشان لوح سبز رنگی را مشاهده کردم و پنداشتم از زمرّد است؛ در آن لوح، کتاب سفیدی که به درخشندگی خورشید بود را مشاهده کردم. به ایشان عرض کردم: پدر و مادرم فدای تو باد! این لوح چیست؟
حضرت فرمود: این لوحی است که خداوند(عزوجل) آن را به پدرم هدیه داده است. در این لوح نام پدر و همسر و فرزندانم ذکر شده است. پدرم آن را به من بخشید تا با نگاه کردن در آن دلم شاد شود.
جابر ادامه داد: سپس مادرت فاطمه(سلاماللهعلیها) آن لوح را در اختیار من قرار داد، من نیز آنچه در آن لوح نوشته شده بود را خواندم و نسخهای از آن را در ذهن نگاه داشتم[یا از روی آن نوشتم].
آنگاه پدرم به جابر فرمود: جابر! آیا آن نسخه هنوز هم در دست توست؟ آیا آن را به من نشان میدهی؟
جابر گفت: آری.
آنگاه پدرم به همراه جابر به منزل او رفت، جابر صحیفهای از پوست نازک آورد و به دست پدرم داد. پدرم فرمود: جابر! حال به صحیفهای که در نزد توست بنگر تا برای تو از حفظ بخوانم. جابر به نسخهای که در دستش بود، نگریست، پدرم تمام مطالب صحیفه را از حفظ برای جابر خواند.
پس از آنکه قرائت پدرم به پایان رسید جابر گفت: خدای بزرگ را شاهد میگیرم که آنچه در صحیفه نزد فاطمه(سلاماللهعلیها) دیدم همین بود که شما خواندید.
اما متن این لوح چنین است:
بسم اللّه الرحمن الرحیم
این کتابی است از سوی خداوند شکست ناپذیر و حکیم به محمد نور و فرستاده خدا و دلیل و آیه او در زمین. این نوشته توسط جبرئیل امین از جانب رب العالمین آورده شد.
ای محمد، اسماء الهی را بزرگ شمار، نعمتهایم را شکرگزار باش، هرگز نشانههایم را انکار مکن. من پروردگار و معبود جهانیانم و جز من خدایی نیست؛ درهم کوبنده جباران و خوار کننده ستمگران و حسابرس روز جزایم. من همان الله و معبود شمایم که جز من الله و معبودی نیست. هر که به فضل کسی جز من امیدوار باشد یا از چیزی جز عدل الهی خوف داشته باشد، او را به عذابی سخت گرفتار خواهم ساخت که احدی از جهانیان آن را نچشیده است. پس فقط منرا پرستش کن و بر من توکّل کن.
من هیچ رسولی را مبعوث نکرده و رسالت او را تکمیل نکردم و دوران تبلیغ و رسالت او را به پایان نرساندم، مگر اینکه برای او وصیای قرار دادم. [ای محمد] تو را بر تمام پیامبران برتری دادم؛ وصی تو را نیز بر تمام اوصیا برتری دادم. سپس از وصیّ و جانشینت، دو فرزند دلاور، حسن و حسین برایت مقرر داشتم. بعد از پایان حیات پدرش، حسن را معدن علم خود و حسین را نگهبان و حافظ وحی خودم قرار دادم؛ نعمت شهادت را به حسین بخشیدم و او را بدین سبب گرامی داشتم و برای او سعادت خواستم. حسین با فضیلت ترین کسی است که شهید خواهد شد و در بین شهیدان بالاترین درجه و مقام را داراست؛ امامت و توحید تمام و کمال را با او همراه کردم، حج بالغه خود را نزد او قرار دادم.
پس بر اساس [رضایت و غضب] فرزندان او پاداش میدهم عذاب میکنم، اولین آنها [امام سجاد] سرور پرستندگان و زینت دوستان من است، پس از او فرزندش که شبیه و همنام جدش محمد میباشد، شکافنده علم و معدن حکمت خواهد بود. [سپس فرزندش جعفر است] به زودی تردید کنندگان در جعفر بن محمد هلاک خواهند شد؛ هر کس به او باز گردد، گویی به من باز گشته است.
سپس فتنه کور و سیاه گمنامی و تقیه را از برابر امام موسی کنار خواهم زد؛ چرا که سیر فرمان و اطاعت الهی هرگز منقطع نخواهد شد و حجت و دلیل من از دید مردم پنهان نخواهد ماند و دوستانم هرگز تیرهبخت نخواهند گردید.
[ای محمد به خلق بگو] اگر کسی یکی از حُجج منرا انکار کند، نعمتی را که دادهام انکار کرده است و هر که آیهای از کتابم را تغییر دهد، بر من تهمت بسته است. پس وای بر افترا زنندگانِ انکارگر، آن زمان که دوران امامت بنده و برگزیدهام موسی به پایان رسد.
آگاه باشید! هر که هشتمین حجت منرا دروغ شمارد، گوئی همه اولیای منرا انکار نموده است. علی(امام رضا) دوست و یاور من است و من علم و عصمت و صفات نبوت را در او قرار میدهم؛ انسانی خبیث، ستمگر و متکبر او را میکشد و در شهری که عبد صالح ذوالقرنین ساخته است در کنار بدترین خلق خودم دفن میشود.
سخن حق آن است که من بگویم، دیدگان او را با تولد فرزندش محمد(امام جواد) و خلیفه و جانشین پس از او روشنی بخشم. محمد وارث علم و دانش من و معدن حکمت و جایگاه راز من و حجّت من بر بندگانم است. بهشت را جایگاه او قرار دادم و او را شفیع هفتاد نفر از افراد خانواده [منسوبان به او] که جهنم بر آنان واجب شده بود، قرار دادم [پس از او] فرزندش علی(امام هادی) دوست و یاورم را سعادتمند کردم؛ او امانتدار وحی من خواهد بود؛ از صُلب او، حسن(امام حسن عسکری) را بیرون خواهم آورد که دعوت کننده مردم به راه خدا و نگهبان علم الهی است. آنگاه [پس از او] حجت خویش را با آمدن فرزندش [قائم آل محمد] که رحمت واسعه برای جهانیان است تکمیل خواهم کرد. قدرت و کمال موسوی، عظمت و نور عیسوی و صبر ایوب همه را در او میبینید؛ او در زمانی خواهد آمد که دوستان من خوار شده و چون مغولان و دیلمیان مشرک، سرافکنده گشته و به آتش کشیده میشوند، سرهای آنان به عنوان هدیه به اطراف و اکناف فرستاده میشود و ترسان و لرزان میشوند، زمین از خون آنان رنگین میشود و هلاکت و فریاد و شیون در بین زنانشان فراگیر میشود.
آنان به حقیقت حجّت و اولیای من در زمین خواهند بود. به واسطه اینان فتنههای کور و سیاه را از خلقم دور خواهم ساخت و با آنها حرکتهای ظریف و پنهان [معاندان دین الهی] کشف میشود و قید و بندها و زنجیرهای بندگی از دوش خلق برداشته می شود. صلوات و رحمت من بر آنان باد! اینان همان هدایت یافتگانند».[2]
همانطور که ملاحظه کردید این حدیث به صراحت نام آقا امیرالمومنین(علیهالسلام) را آورده و ایشان را اولین وصی پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) و برترین اوصیا معرفی میکند؛ سپس ائمه بعدی که از فرزندان فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) هستند را نیز یک یه یک بر میشمارد؛ در حالیکه دشمنان این آیین مقدس با خباثت درونی خود حدیث را تغییر داده و گفتهاند، جابر میگوید من اسمی از امیرالمومنین(علیهالسلام) در آن ندیدم.
_______________________________________________
پینوشت
[1]. در واقع این مطلب متن حدیث معروف ثقلین است که شیعه و اهل سنت آن را قبول دارد و در کتب روایی معتبر خود نقل کرده اند. برای دیدن اسناد این حدیث شریف در منابع شیعه و اهل سنت به این مطلب مراجعه فرمایید.
[2]. کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، تصحیح: علی اکبر غفاری، قم، انتشارات اسلامی، ص308- 313؛ همان، تصحیح: حسین اعلمی، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ص290-297 و نیز نک: الکافی، چاپ تهران، ج1، ص527، ح3 و ص532، ح9؛ من لایحضره الفقیه، انتشارات اسلامی، ج4، ص180، ح5408.
برای مطالعه بیشتر در مورد این حدیث به این مطلب مراجعه کنید.
http://www.welayatnet.com