آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
سه شنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۲ ۰۹:۱۲ قبل از ظهر
|
|||||
بانو
شماره عضویت :
146
حالت :
ارسال ها :
650
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
465
دعوت شدگان :
19
اعتبار کاربر :
5448
پسند ها :
399
تشکر شده : 1546
|
امان از آن زمانی که بیفتد... به روی نامه ام چشمان مهدی (عج) دلش می گیرد و با چشم گریان... بگوید: این هم از یاران مهدی(عج) ......... امام زمان (عج): «تقوا پيشه کنيد، تسليم ما باشيد و کار را به ما واگذاريد. برماست که شما ر از سرچشمه سيراب برگردانيم ، چنان که بردن شما به سرچشمه از سوی ما بود ، در پی کشف آنچه از شما پوشيده شده نرويد و مقصد خود را با دوستی ما بر اساس راهی که روشن است به طرف ما قرار دهيد . » بارالهـــــــــــــــــا! در پیشگاه تو ایستاده ام، و دست هایم را به سوی تو بلند کرده ام، آگاهم که در بندگی ات کوتاهی نموده و در فرمانبری ات سستی کرده ام، اگر راه حیا را می پیمودم از خواستن و دعا کردن می ترسیدم... لیک اما... پروردگـــــــــارم! آنگاه که شنیدم گناهکاران را به درگاهت فرا می خوانی، و آنان را به بخشش نیکو وعده می دهی، برای پیروی ندایت آمدم، و به مهربانی های مهربانترین مهربانان پنــــــــــــــاه آوردم، و بوسیله برترین زن، و فرزندانش، که پیشوایان و جانشینان اویند، و به وسیله تمامی فرشتگانی که به وسیلۀ اینان به تو روی می کنند، و در شفاعت نزد تو، آنان را که خاصان درگاه تو اند، وسیله قرار می دهم، و به تو روی می آورم، پس برایشان درود فرست .... و مرا از دلهره ملاقاتت در امان دار، و مرا از خاصان و دوستان قرار ده، پیشاپیش، خواسته و سخنم را آنچه سبب ملاقات و دیدن تو می شود قرار دادم، اگر با این همه، خواسته ام را رد کنی، امیدهایم به تو به ناامیدی مبدل می گردد. وای از آقایی که از بنده اش عیوبی دیده، و از جوابش سر باز می زند، و وای بر من اگر رحمت گسترده ات مرا فرا نگیرد، و اگر مرا از درگاهت برانی، به درستی به درگاه چه کسی روی کنم؟ کلمات برای گفتن دردم مرا به زبونی کشیده اند! چگونه انتخاب کنم کلماتی را که مرا نمیفهمند و دردم را احساس نمیکنند و رنجم را ندیده اند؟ بر قلبم حاکمی اما! از قلبم بخوان پریشانی و پشیمانی و خواری ام را ای فریاد رس بی منت! از قلبی که زیبا نیست اما در دل این تاریکی شب به امید روشناییت نشسته! و حال بنده ای را دارد که همراهانش او را ترک گفته اند و درد مصیبتش سخت است و در آتش حزن و اندوه می سوزد و ناتوان و خوار و پریشان حال و بینواست! و به تو پناه آورده. بر من ببخش آنچه نبودم و باید میبودم! و رحم کن! بر خواری من.... و فقر و تنهایی و بی کسی من! و زاری و ذلت و ترس و هراس و پریشانی من! در حالتی که به تو پناه آورده ام و به گناه خود معترفم! من همانم که خطا کردم. من همانم که به خود اعتماد کردم.... که به خواهش دل تعمد کردم! من همانم که عهد خود شکستم. من همانم که اعتراف به نعمت و عطایت بر خود کردم و باز به گناهان رجوع نمودم! بر من ببخش که گناهانم هیچ تو را زیان نخواهد داشت! همانگونه که از طاعتشان بی نیازی..... در این هنگام مرا از آنان قرار ده که به درگاهت توبه کردند و تو توبه شان پذیرفتی. و تبری از جمیع گناهان جستند و تو همه را آمرزیدی! که به درستی هر چه گناه ما بزرگ است؛ بخشش تو بزرگتر است! کوله باری از نگرانی را سالهاست بر شانه هایم به دوش میکشم، معبودا! آنان را از من بگیر و قلبم را از عشق و محبت خود سرشار گردان، به حق قدرتت که به هرچه خواهی شامل است ! و به حق آسان بودن نزدت، هر چه بخواهی و به هرگونه که بخواهی! بر من عطا کن ایمان بر باد رفته ام را که فقط تو میتوانی معبود من! همان طور که به آدم ابوالبشر شیث را عطا کردی.... و به یعقوب یوسف را! و به ذکریا یحیی را! و به مریم عیسی را و به داوود سلیمان را! آرامش را تنها از تو ای آرامبخش دلها؛ از تو میخواهم....
دستم بگیر !
ویرایش موضوع توسط : حانیه
در تاریخ : سه شنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۲ ۰۹:۱۳ قبل از ظهر می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||
|
اطلاعات نویسنده |
دیدگان اشکبار شیعیان می خواندت، آقا بیا....
سه شنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۲ ۱۰:۲۷ قبل از ظهر
[1]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
70
حالت :
ارسال ها :
5183
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
568
دعوت شدگان :
2
اعتبار کاربر :
34682
پسند ها :
6789
تشکر شده : 6057
|
می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
برچسب ها
|
دیدگان ، اشکبار ، شیعیان ، می ، خواندت، ، آقا ، بیا.... ، |
|