در احاديث قدسي ، حلاوتي سرمست كننده و شوري شعور آفرين نهفته است و خوف و رجاء ، خشيت و رحمت ، شور و شعور ، حماسه و عرفان ، زهد وتلاش ، حكمت و حيرت و صلابت و رافت ، در هم آميخته اند 1- بانگ رحيل اي فرزند آدم ! - « توشه » را افزون كن ، كه « راه » {آخرت و رسيدن به سعادت } ، دور است ، دور ! - و « كشتي» را تعمير كن ، كه « دريا » عميق است
xhgfhk fiaj ;[hdkn ( hphnde rnsd )
در احاديث قدسي ، حلاوتي سرمست كننده و شوري شعور آفرين نهفته است و خوف و رجاء ، خشيت و رحمت ، شور و شعور ، حماسه و عرفان ، زهد وتلاش ، حكمت و حيرت و صلابت و رافت ، در هم آميخته اند
1- بانگ رحيل اي فرزند آدم ! - « توشه » را افزون كن ، كه « راه » {آخرت و رسيدن به سعادت } ، دور است ، دور ! - و « كشتي» را تعمير كن ، كه « دريا » عميق است ، عميق ! - و « بار » { هاي بيهوده را } فرو گذار - و خود را سبكبار كن كه «صراط » ، باريك و دقيق است ، دقيق ! - و « عمل » خود را پيراسته كن ، كه « حسابرس» بينا است ، بينا ! - و خفتن خويش را به تاخير انداز و آنرا براي درون قبر بگذار ! - و فخر كردنت را براي هنگامه برپايي « ميزان » { در قيامت } بگذار . - و خواهش هاي دلت را براي بهشت واگذار . - و آسودگي ات را براي جهان آخرت بگذار . - و لذت جويي ات را براي { زيستن در كنار } پاكان بهشتي وا گذار . - و براي من باش تا من – نيز – براي تو باشم . - و با سبك شمردن دنيا ، به من نزديك شو و تقرب بجوي . - و با دشمن داشتن بدكاران و – نيز – دوستي با نيكان ، خويشتن را از آتش ، دور بدار . - پس { بدان كه } خداوند ، پاداش نيكو كاران را تباه نمي كند .
2- غفلت چرا ؟! اي فرزند آدم ! - اگر خداوند روزي رسان توست ، پريشاني و كوشش بسيار { و حرص بر دنيا } چرا ؟! - اگر آفرينش همه چيزها به راستي از من است ، بخل ورزيدن چرا ؟! - اگر شيطان ، دشمن من { و تو} ست ، غفلت چرا ؟! - اگر حسابرسي و عبور از صراط ، حق است ، مال پرستي چرا ؟! - اگر كيفر خداوند ، حق است ، گناه كردن چرا ؟! - اگر پاداش بهشتي حق است ، سستي چرا ؟! - اگر همه چيز جهان به قضا و قدر من است ، بي تابي چرا ؟! - حسرتناك آنچه از دست مي دهيد نباشيد و – نيز – براي آنچه به شمايان مي دهم شادماني نكنيد { و مغرور نشويد }.
3- بيهودتان نيافريده ام ! اي فرزند آدم ! - من شمايان را بيهوده نيافريده ام ! - و به حال خود رهايتان نكرده ام . - و از آنچه مي كنيد غافل نيستم . - و شمايان به آنچه {از رحمت و نعمت } نزد من است نمي رسيد ، مگر با شكيبايي بر ناگواري ها در راه طلب رضاي من. - و شكيبايي بر طاعت من برايتان آسانتر است از تحمل سوزندگي آتش دوزخ . - و ناگواري هاي اين جهان بر شمايان آسانتر است از عذاب جهان ديگر .
4- به من پناه آوريد ! اي فرزند آدم ! - همه تان گمراهيد ، مگر آنكه من هدايتش كنم . - همه تان بيماريد ، مگر آنكه من شفايش دهم . - همه تان بينواييد ، مگرآنكه من بي نيازش كنم . - همه تان هلاكيد ، مگر آنكه من نجاتش دهم . - همه تان بد كاريد ، مگر آنكه من صيانتش كنم و از تباه كاري بازش دارم . - پس { اكنون كه بي عنايت من راه به جايي نمي بريد } به سوي من باز آييد { و به دژ استوارم پناه آوريد } تا با شما مهرباني كنم . - و پرده هاي { عفت وعصمت } خويش را نزد كسي كه اسرارتان بر او پوشيده نيست ،ندريد .
5- تمثيل هاي عبرت آموز اي فرزند آدم ! - كردار بي دانش و بصيرت ، چونان « رعد بي باران » است . - و دانش بدون عمل ، به سان « درخت بي ثمر » است . - و دانش بدون زهد و خشيت ، همچون « ارث بي زكات و غذاي بي نمك و كشت وكار بر سنگ صاف » است . - و دانش نزد احمق ، مانند « ياقوت نزد چهار پايان » است . - و دل هاي سخت شده مانند « سنگ فرو رفته در آب » است ، كه موعظه در دل هاي سخت اثر نمي بخشد . - و موعظه نزد كسي كه به آن رغبت ندارد ، چونان « ساز و آهنگ نزد مردگان » است . - و نماز بدون زكات مال ، همسان « بدن بدون روح » است . - و عمل و كردار بدون توبه ، چونان « ساختمان بي پايه و اساس » است . - ايا مردمان از مكر و تدبير خداوند ، غفلت ورزيده اند و خود را از آن در امان پنداشته اند ؟! هيچكس خويشتن را از تدبير و كيفر خداوند در امان نمي بيند ، مگر مردمان زيانكار .
6- طالبان بهشت كجايند ؟ اي فرزند آدم ! - اگر چنين است كه پادشاهان بي جرم « ستمگري » خود دوزخي مي شوند . - و عربان ، به سبب « تعصب ورزي » و نژاد پرستي ، - و عالمان با « حسد ورزي » ، - و فقيران با « دروغگويي » ، - و تاجران با « خيانت ورزي » ، - و كشاورزان به سبب « جهالت » و دانش نطلبيدن ، - و عابدان با « ريا ورزيدن در عبادت » ، - و ثروتمندان با « تكبر » ، - و خوانندگان كتابهاي آسماني ، با « غفلت » { و عدم ژرف نگري در معاني آنچه مي خوانند } ، - و رنگ رزان ، با « تقلب در كارشان » ، - و زكات نادهندگان ، به سبب « ندادن زكات مالشان » ، - { اگر اينان به سبب اين امور دوزخي مي شوند } پس ، طالبان بهشت ، كجايند { و به بهشت روندگان ، كيانند } ؟ !
7- امداد الهي در مسير پارسايي اي فرزند آدم ! - اگر ديدگانت ، براي نگاه به آنچه بر تو حرام كرده ام ، با تو ستيز كرد { و خواست به نگاه حرامت وا دارد }، من با دو پوشش { پلك هاي چشم } تو را ياري كرده ام ، پس ، چشم فرو بند ! - واگر زبانت براي واداري ات به گفتن آنچه بر تو حرام كرده ام ، با تو ستيز كرد ، من با دو پوشش { لبها } تو را مدد كرده ام ، پس ، دهان فرو بند و سخن مگو !
8- گواهان آدميان اي فرزند آدم ! - فرشتگانم { كه ماموران منند }، شب و روز در پي تو اند و مراقب اعمال تو ، تا آنچه را مي گويي و انجام مي دهي ، چه كم و چه زياد ،بنويسند . - و آسمان_نيز _ آنچه از تو ببيند ، شهادت مي دهد . - و زمين _ هم _ به آنچه بر آن انجام مي دهي گواهي مي دهد . - و خورشيد و ماه و ستارگان _ نيز _ به گفتار و كردارت گواهند . - و من _ خود _ از انديشه هاي پنهاني قلبت آگاهم . - پس خودت _ نيز _ از خويشتن غافل مباش ، - زيرا مرگ { در پيش است } و گرفتاري فراوان در انتظار تو است { و به توشه بسيار نيازمندي }. - و هنگامه كوچ تو نزديك است . - و آنچه را از پيش فرستادي ، چه نيك و چه بد ، بي كم وكاست آماده است . - و فردا محصول اعمال خود را در مي يابي .
9-رياضت و معرفت اي فرزند آدم ؟! - پارسا باش و از حرا م ها دوري گزين ، تا مرا بشناسي و به من معرفت يابي . - و گرسنگي بكش { و از پر خوري بپرهيز } تا مرا ببيني { و به معرفت شهودي برسي } . - و مرا عبادت كن تا مرا بيابي . - و تنهايي گزين { و از در آميختن فراوان با مردمان بپرهيز } تا به من برسي .
10- « انسان » ، خدا گونه اي بي همتا اي فرزند آدم ؟! - من آن بي نيازم كه هرگز فقير نشود ، فرمان مرا بشنو و آن را در كار كن ، تا چنان بي نيازت كنم كه فقير نشوي . - ... من آن زنده ام كه هرگز نمي ميرد ، فرمان مرا بشنو و آن را در كار كن ، تا چنان زنده ات بدارم كه هرگز نميري. - من { هر گاه به پديد آمدن چيزي اراده كنم } به هر چه بگويم « ايجاد شو !» بي درنگ ايجاد مي شود ، فرمان مرا بشنو وآن را در كار كن { تا نيرويي دهمت كه } به هرچه بگويي «ايجاد شو !» ايجاد گردد!
11- اوصاف ستوده اي فرزندان آدم ؟! - آيا واجبات مرا همانگونه كه فرمانتان داده ام ، انجام داديد ؟ - و آيا در مال و جانهاتان با بينوايان به برابري رفتار كرديد ؟ - و آيا به كسي كه به شما بد كرد ، نيكي كرديد ؟ - و آيا كسي را كه { از سر ناداني } به شما جفا كرد ، بخشيديد ؟ - و آيا با كسي كه { از سر غفلت و جهل } از شما پيوند بريد ، پيوستيد ؟ - و آيا با كسي كه با شما خيانت كرد ، به انصاف رفتار كرديد ؟ - و آيا با كسي كه به شما قهر ورزيد ، سخن گفتيد { و با او از در آشتي در آمديد } ؟ - و آيا فرزندانتان را { به نيكي } ادب كرديد ؟ - و آيا از عالمان { راستين }درباره مسائل دين و دنياتان پرسيديد؟ - پس { آگاه باشيد كه} من به صورت ها و خوبي هاي ظاهري تان نمي نگرم ، بلكه به دل ها و كردارتان مي نگرم ، و به اين اوصاف ستوده از شما خشنود مي شوم .
12- نا همگوني درون و برون اي فرزند آدم ! - چقدر « الله ! الله !» مي گويي ، در حالي كه قلبت غير الله است ! - و زبانت « الله » مي گويد ، و تو از غير خدا مي ترسي و به غير خداوند اميد مي بندي ، اگر « الله » را مي شناختي ، از غير خدا واهمه نمي داشتي و عزم غير او نمي كردي . - گناه مي كني و به توبه راستين روي نمي آوري . - راستي كه توبه اي كه با پافشاري بر گناهان همراه معاصي باشد ، « توبه دروغگويان » است . - و { بدان كه } پروردگارت بر بندگان ستم نمي كند { بلكه با مومنان و صالحان ، به لطف و عنايت رفتار مي كند و توبه گران راستين را مي بخشايد و پاداش مي دهد و اما نا مومنان و نا صالحان را كيفر مي دهد و از توبه كنندگان دروغين نمي گذرد . }
13- ثمرات عبادت و آفات غفلت اي فرزند آدم ! - خويشتن را براي عبادت من فارغ البال كن و خالصانه به پرستشم بپرداز تا قلبت را از بي نيازي سرشار كنم . - و دستانت را از رزق و روزي پر كنم . - و بدنت را در راحتي و آسايش قرار دهم . - از ياد من غافل مشو كه اگر از ذكر من غفلت ورزي قلبت را از فقر و نياز پر كنم . - و بدنت را به سختي و خستگي دچار سازم. - و سينه ات را از اندوه و تشويش لبريز كنم . - و جسمت را بيمار گردانم . - و دنيا و زندگاني اين جهانت را در تنگنا قرار دهم .
14- فرو افتادن پرده ها! اي فرزند آدم ! - مرگ ، اسرارت را آشكار مي كند . - و قيامت ، خبرهاي پنهاني ات را فاش مي سازد . - و نامه اعمال ، پرده هايت را مي درد . - پس ، اگر گناه كوچكي كردي به كوچكي گناهت منگر ، بلكه به { بزرگي } كسي بنگر كه عصيانش كرده اي !
2 تشکر شده از کاربر با خدا باش 1 برای ارسال مفید :